eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ شاید خیلیا بدونین.. شاید ندونین.. یه روز یه پسر 19ساله ... که خیلیم پاک ️ بوده ساعت دوازده شب .. باموتور توی تهران پارس بوده.. داشته راه خودشو میرفته.. که یهو میبینه یه ماشین با چندتا پسر.. دارن دوتا دخترو به زور سوار ماشین میکنن.. تو ذهنش فقط یه ️چیز اومد... ناموس.. ناموس کشورم ایران.. میاد پایین... تنهاس.. درگیر میشه.. چند نفر به یه نفر.. توی درگیری دخترا سریع فرار میکنن و دور میشن.. میمونه علی و...هرزه های شهر.. تو اوج درگیری بود که یه چاقو صاف میشینه رو شاهرگ گردنش.. میوفته زمین.. پسرا درمیرن.. خیابان خلوت..شاهرگ..تنها...دوازده شب.. پیرهن سفیدش سرخ سرخه.. مگه انسان چقد خون داره.. ریش قشنگش هم سرخه.. سرخ و خیس.. اما خدا رحیمه.. یکی علی رو میبره بیمارستان... اما هیچ بیمارستانی قبولش نمیکنه.. تا اینکه بالاخره .. یکی قبول میکنه و .. عمل میشه... زنده میمونه اما فقط دوسال بعد از اون قضیه.. دوسال با زجر... بیمارستان...خونه.. بیمارستان..خونه.. میمونه تا تعریف کنه...چه اتفاقی افتاده.. میگن یکی ازآشناهاش میکشتش کنار.. بش میگه علی...اخه به تو چه؟ چرا جلو رفتی؟ میدونی چی گفت؟ گفت حاجی فک کردم دختر شماست... ازناموس شما دفاع کردم.. جوون پر پر شده مملکتمون.... علی نوزده ساله به هزارتا ارزو رفت.. رفت که تو خواهرم.. اگه اون دنیا انگشتشو به طرفت گرفت... گفت خداااااا... من از این گله دارم... داری جوابشو بدی...؟؟ 🌷 ว໐iภ ↬ @khamenei_shohada
روز : سه شنبه ۱۳۹۷/۴/۵ زمان : ساعت ۱۰ صبح مکان : گلزار شهدای وادی رحمت (تبریز ) @khamenei_shohada
🍃در روزگار تازه‌ی غفلت شهید شد بی اعتنا به عصر جهالت شهید شد 🍃او بر کرانه‌های ازل تا ابد نشست عادت نکرده بود به عادت شهید شد @khamenei_shohada
‌ ▁▁ ▂ ▃ ▄ ▅ ✮🌟✮ ▅ ▄ ▃ ▂ ▁▁  ‌ ★★ . ❇️آنچه همیۺه ورد زباڹ حامد بود این بود : 🔷(ع)! هنوز ما نمرده ایم ڪ رقیه اټ دوباره سیلي بخورد ... . ✴️مي گفت من وظیفه دارم هر لحظه آنجا باشم و اگر اشتیاق دیدار شما را در دل نداشتم هرگز بہ مرخصی نمی آمدم، چون الان در شرایطی هستیم که باید از ناموس (عج) دفاع ڪنیم. . ➿(س) و (س) ناموس امام زمان (عج) هستند و ما باید از آنها دفاع کنیم... . 🌟به پدر بزرگوار 🔻، 🔺 ♦️ @khamenei_shohada
💞💞💞 💠گامهای از نگاه 🌹 👈گام : فقط عاشق او بودن 👈 به سبک 😍 عکس باز شود👆👆 @khamenei_shohada
چون پر پروانه تا ڪہ گشودم دستِ مرا لحظہ ی قنوت گرفتنـد... #شبว໐iภ ↬ @khamenei_shohada🕊🕊
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 6⃣5⃣ 🌺 چفیه اواخر سال۱۳۶۰ بود. ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد. آخر شــب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد! گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا ميياري!؟ من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه پول تو جيب شماست! بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟ ابراهيــم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشــان هم ميگويند در چه راهي خرج كنم. فرداي آنــروز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شــديم. به مغازه مورد نظر رسيديم. مغازه تقريباً بزرگي بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملاً ابراهيم را ميشناسند. بعد از كمي صحبتهاي معمول، ابراهيم گفت: حاجي، من انشــاءالله فردا عازم گيلان غرب هستم. پيرمرد هم گفت: ابرام جون، براي بچه ها چيزی احتياج داريد؟ ابراهيم كاغذي را از جيبــش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلمبرداري داريم. چون اين رشــادتها و حماسه ها بايد حفظ بشه.آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور حفظ شده. بعد هــم ادامه داد: براي خود بچه هاي رزمنده هــم احتياج به تعداد زيادي چفيه داريم. صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرفهاي ابراهيم را گوش ميكرد جلــو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزي، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه شما مثل آدماي لات و بيكار ميخواهيد دستمال گردن بندازيد!؟ ابراهيم مكثي كرد وگفت: اخوي، چفيه دســتمال گردن نيســت. بچه هاي رزمنــده هر وقت وضو ميگيرند چفيه برايشــان حوله اســت، هر وقت نماز ميخوانند ســجاده اســت. هر وقت زخمي شــوند، با چفيه زخم خودشان را ميبندند و... پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش وگفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهيه ميكنيم. فردا قبل از ظهر جلوي درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم. پيرمرد يك دســتگاه دوربين و مقداري وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد وگفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه. بعدهــا ابراهيم تعريف ميكرد كــه از آن چفيه ها براي عمليات فتح المبين استفاده كرديم. كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۴۰ الی۱۴۱ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامه دارد..... @khamenei_shohada
: خدا ما را بہ واسطہ همین شهید داده ها امتحان مے ڪند. مبادا با غفلت از آنها، سختے و عذاب خدا را براے خودمان بخریم! 🌷 @khamenei_shohada🕊‌
4_646301975712891510.mp3
4.81M
•✦ @khamenei_shohada✦• 0⃣4⃣⇦قسمت چهلم 📚 کتاب #من_زنت اسارت معصومه آباد @khamenei_shohada
🗓 ۴ تیر ماه سال ۱۳۹۷ هجری شمسی • ولادت شهید هاشم ساجدی (استان سمنان، شهرستان دامغان، شهر کلاته) (۱۳۲۶ ه.ش) • انتقال حضرت امام خمینی (ره) به پادگان عشرت آباد توسط ساواک (۱۳۴۲ ه.ش) •‌‌‌ ولادت شهید مدافع حرم حسن رجایی‌فر (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۵۴ ه.ش) • شهادت شهید محمد مهدی شبلی (استان کردستان، شهرستان سنندج) (۱۳۵۹ ه.ش) • شهادت شهید تقی صحراییان نصرآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل، سفیدشهر) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید محمود بیات (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید رضا ابوطالب زاده سرایی فرمانده گردان ذوالفقار تیپ ویژه شهدا (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۲ ه.ش) • ولادت شهید مدافع حرم صادق حکیمی (لشکر فاطمیون) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید حسنعلی رباطی (استان خراسان رضوی، شهرستان نیشابور) (۱۳۶۳ ه.ش) • آغاز عملیات قدس ۲ در منطقه هورالهویزه توسط سپاه (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید علی خلیلی (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۵ ه.ش) • استقرار نیرو‌های ویژه ایران در جزیره استراتژیک بوموسی (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید مسعود سامانی (استان اصفهان، شهرستان بیدگل) (۱۳۶۶ ه.ش) • حمله گسترده ارتش عراق در جبهه جنوب و بازپسگیری جزایر مجنون و منطقه شمالی کوشک (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید عباسعلی تقی‌زاده (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید علی هاشمی فرمانده سپاه ششم امام صادق (ع) (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید اکبر ابراهیم‌زاده (استان گیلان، شهرستان رودسر، بخش کلاچای) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید جعفر بزرگ‌زاده (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید حسین علی جعفری (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید بهرام گل‌آور فرمانده گردان ۱۴ صاحب الزمان (عج) رسته مهندسی رزمی جهاد سازندگی گیلان (استان گیلان، شهرستان بندرانزلی) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید ابراهیم جهان بین (استان مازندران، شهرستان عباس‌آباد) (۱۳۶۷ ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم حامد جوانی (آذربایجان غربی، شهرستان تبریز) (۱۳۹۴ ه.ش) @khamenei_shohada
❁﷽❁ ✷ خوشا آنانݩ ڪہ دادنݩ جانݩ .. بہ جاے گریہ خندیدند و رفتند. .. نگردیدند هرگز گرد باطل را پسندیدند و رفتند ID ➠ @khamenei_shohada
❁﷽❁ ☘ در زیر سایه دیگرے آغاز شد هنوز بر آن نرفته است و خداست ┏ ◆ 🌷 ◆ ↫ ━━━┓ @khamenei_shohada ┗━━━ ↬ ◆ 🌷
بعدشما به رفت! ایمانمان باخت! ها و هاتمام شد! در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ گرفتیم! رنگی ندارد!⚘ @khamenei_shohada
پاشو پاشو از جام رفتیم؛ اما در یادها ماندیم. تبریک به خاطر بازی غرورآفرین بازیکنان تیم ملی فوتبالمون🇮🇷 دم همتون گرم واقعا چه تعبیر قشنگی ایران راازدست داد‌
🗓 ۵ تیر  ولادت شهید میرعماد عمادی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۳۲ ه.ش) • ولادت شهید محمد علی داودی (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۳۲ ه.ش) • ولادت شهید سید عباس قریشی (استان البرز، شهرستان کرج، روستای برغان) (۱۳۴۱ ه.ش) • شهادت شهید مسلم فراهانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید احمد شیرخانی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۱ ه.ش) • شهادت شهید حسن زابلی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۲ ه.ش) • شهادت شهید محمدرضا افیونی جانشین عملیات سپاه کردستان توسط ضد انقلاب (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۳ ه.ش) • شهادت شهید یزدان حداد (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۳ ه.ش) • اجرای عملیات ایذایی «ظفر ۲» در پنجوین توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۴ ه.ش) • شهادت شهید محمدحسین حصیری‌بایگی معاون فرمانده پایگاه دریایی لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب (ع) (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۵ ه.ش) • شهادت شهید حسین اکبری (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید محمدعلی ابراهیم‌زاده کیخا (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۶ ه.ش) • شهادت شهید مدافع حرم محمدرضا یعقوبی (استان گیلان، شهرستان لنگرود) (۱۳۹۵ ه.ش) @khamenei_shohada
#حمله_تروریستها_به_پاسگاه_مرزی_ایران همزمان با بازی فوتبال ایران و پرتغال، تروریست‌ها به یکی از پاسگاه‌های مرزی ایران در #مرز_میرجاوه حمله کردند. در این درگیری یک نفر از #پرسنل_سپاه و دو نفر از #بسیجیان_بومی استان به نام‌های #ملاشاهی، #گمشاد_زهی و #نوتی به #شهادت رسیدند. #رسانه_باشید #شهدای_مرزبان_مظلومان #شهادتتان_مبارک_قهرمانان_وطن @khamenei_shohada
💠نمک شناسی حق این است که در راهی که آنها باز کرده اند، حرکت کنیم امام خامنه ای گرامی باد @khamenei_shohada
ڪهکشان من ... راه شیرے نیست ! ڪهکشان من ... ... ڪہ مرا بہ آسمان ها مے‌بـــــرد ... 🌷 ว໐iภ ↬ @khamenei_shohada🕊
🔴حمله تروریستی به پاسگاه مرزی میرجاوه/شهادت 3نفر از مرزداران ♦️همزمان با بازی فوتبال و ، تروریست های تا دندان مسلح به یکی از پاسگاه های مرزی ایران در مرز میرجاوه حمله کردند. ♦برخی منابع محلی اعلام کرده اند که شب گذشته و همزمان با بازی ایران و پرتغال، تروریست ها قصد تصرف یکی از پاسگاه های مرزی ایران در مرز میرجاوه را داشتند که با هوشیاری نیروهای سپاه و مرزبانی از رسیدن به قصد خود ناکام ماندند. ♦بر اساس گزارش های واصله، در این درگیری که با تبادل شدید آتش همراه بود شمار زیادی از تروریست ها مجروح شده و متواری شدند. همچنین تعدادی از آنها نیز به هلاکت رسیدند. ♦در این درگیری یک نفر از پرسنل و دو نفر از بومی استان به نام های ملاشاهی، گمشاد زهی و نوتی به درجه رفیع نائل آمدند./ @khamenei_shohada
💠 🌷 علیه السلام 🍃تولد : ۱۳۴۰/۶/۱۰ - اهواز 🍂شهادت : ۱۳۶۷/۴/۴ - هور 🌾رجعت پیکر مطهر: ۱۳۸۹/۲/۲۴ 🍁آرامگاه : گلزار شهدای اهواز 🌸روز چهارم تیر ماه سال ۱۳۶۷، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان، در خاتم ۴ ، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. 🌺هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک، چه بر سر سرداران قرارگاه نصرت آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از خاتم به زمین نشسته‌اند و حاج علی و همراهانش از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند. 🌸پس از آن، جستجوی دامنه‌ داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد. 🌺به همین سبب تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده می‌شد و از سرنوشت احتمالی او با احتیاط فراوانی سخن به میان می‌آمد. نه مراسمی برایش گرفته شد، نه برایش برگزار شد و نه یادمانی به نامش برپا گردید. اما پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. 🌸سرانجام در روز ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۹ ، اخبار سراسری سیما خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر او پس از ۲۲ سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید. @khamenei_shohada
🌷🕊 اے طراوت همیـشہ دوست دارانت را مـا آن بےدِلانیم ڪہ دلِ خود را در افـق های آبےات مے جوییم ...🕊🌷 🌹🕊 ☝️ ┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄ @khamenei_shohad
4_646301975712891511.mp3
4.84M
•✦ @khamenei_shohada✦• 1⃣4⃣⇦قسمت چهل و یکم 📚 کتاب #من_زند اسارت معصومه آباد @khamenei_shohada
💠💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠💠 🌺 قسمت 7⃣5⃣ 🌺 شوخ طبعی ‌ ابراهيم در موارد جديّت كار بســيار جدي بود. اما در موارد شوخي و مزاح بسيار انسان خوش مشرب و شوخ طبعي بود. اصلاً يكي از دلائلی كه خيليها جذب ابراهيم ميشدند همين موضوع بود. ابراهيم در مورد غذا خوردن اخالق خاصي داشت! وقتي غذا به اندازه كافي بــود خوب غذا ميخورد و ميگفت: بدن ما به جهت ورزش و فعاليت زياد، احتياج بيشتري به غذا دارد. با يكي از بچه هاي محلي گيلان غرب به يك كله پزي در كرمانشــاه رفتند. آنها دو نفري سه دست كامل كلهپاچه خوردند! يــا وقتي يكي از بچه ها، ابراهيم را براي ناهار دعوت كرد. براي ســه نفر 6 عدد مرغ را سرخ كرد و مقدار زيادي برنج و...آماده كرد، که البته چيزي هم اضافه نيامد! ٭٭٭ در ايام مجروحيت ابراهيم به ديدنش رفتم. بعد با موتور به منزل يكي از رفقا براي مراسم افطاري رفتيم. صاحبخانه از دوستان نزديك ابراهيم بود. خيلي تعارف ميكرد. ابراهيم هم كه به تعارف احتياج نداشت! خلاصه كم نگذاشت. تقريباً چيزي از سفره اتاق ما اضافه نيامد! جعفر جنگروی از دوســتان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور ميرفت و دوستانش را صدا ميكرد. يكي يكي آنها را ميآورد و ميگفت: ابرام جون، ايشــون خيلي دوست داشتند شما را ببينند و... ابراهيــم كه خيلي خورده بود و به خاطــر مجروحيت، پايش درد ميكرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شــود و روبوسي كند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بيصدا ميخنديد. وقتي ابراهيم مينشست، جعفر ميرفت و نفر بعدي را ميآورد! چندين بار اين كار را تكرار كرد. ابراهيم كه خيلي اذيت شده بود با آرامش خاصي گفت: جعفر جون، نوبت ما هم ميرسه! آخرشب ميخواستيم برگرديم. ابراهيم سوار موتور من شد و گفت: سريع حركت كن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زياد شد. رسيديم به ايست و بازرسي! من ايستادم. ابراهيم باصدای بلند گفت: برادر بيا اينجا! يكي از جوانهاي مسلح جلو آمد. ابراهيم ادامه داد: دوســت عزيز، بنده جانباز هستم و اين آقاي راننده هم از بچه هاي سپاه هستند. يك موتور دنبال ما داره ميياد كه... بعد كمــي مكث كرد و گفت: من چيزي نگم بهتــره، فقط خيلي مواظب باشيد. فكر كنم مسلحه! بعــد گفت: بااجازه و حركــت كرديم. كمي جلوتر رفتم تــوي پياده رو و ايستادم. دوتايي داشتيم ميخنديديم. موتور جعفر رسيد. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه كمري جعفر شدند! ديگر هر چه ميگفت كسي اهميت نميداد و... تقريباً نيم ســاعت بعد مســئول گروه آمد و حاج جعفر را شــناخت. كلي معــذرت خواهي كــرد و به بچه هــاي گروهش گفت: ايشــون، حاج جعفر جنگروي از فرماندهان لشگر سيدالشهداء(ع) هستند. بچه هاي گروه، با خجالت از ايشــان معذرت خواهي كردند. جعفر هم كه خيلي عصباني شده بود، بدون اينكه حرفي بزند اسلحه اش را تحويل گرفت و سوار موتور شد و حركت كرد. كمي جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پياده رو ايستاده و شديد ميخنديد! تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده.ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوســيد. اخم هاي جعفر بازشد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شكر با خنده همه چيز تمام 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۴۲ الی۱۴۴ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ادامه دارد.....
🚩پیام انقلاب به ملی پوشان فوتبال ایران 🔹متن پیام به این شرح است: «به ایران بگویید: شما و برگشتید. آفرین. انشاالله موفق باشید» @khamenei_shohada