🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥 #ققنوس #قسمتشستم _: شیلا گفت م
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥
❤️🔥
#ققنوس
#قسمتشستویکم
حامد: اون اتفاقی که برای آقای عبدی افتاد... من مقصر بودم...
محمد با شتاب زیاد ماشین را نگه داشت و گفت: چی؟...
حامد: راستش... چند سال پیش... درست قبل از پرونده ققنوس بودش که من غیبم زد و شما بعد از یک ماه من رو توی بیمارستان پیدا کردید...
محمد: خب...
حامد: من توی اون یک ماه بیمارستان نبودم...
محمد: پس کجا بودی؟...
حامد: از قبلش هیچی یادم نیست... بیدار که شدم جیسون و شیلا بالا سرم بودند... کلی طول کشید که به خودم اومدم... من هیچی یادم نبود و فقط حرف این دو نفر رو قبول داشتم... شیلا بهم گفت: اسم اصلیت طاهاست... پدر و مادر نداری... فقط و فقط از دار دنیا یک خواهر داری و یک پسر...گفت: چند سال پیش زنت بخاطر مریضی مرد... دارو بهش نرسید... سرطان داشت... گفتش من مامور نبودم بلکه برای اون ها کار میکردم و ماموریت گرفتم وارد سازمان بشم... محمد... من هیچ کدوم از این حرف ها رو قبول ندارم... محمد...
محمد: آروم باش حامد... پس بیمارستان؟...
حامد اجازه نداد حرفش را ادامه دهد و پاسخ داد: فرم بیمارستان رو دستکاری کردند... به من هم گفتند بهتون بگم این چند وقت کلا توی کما بودم و وقتی بیدار شدم شماره تو رو دادم که زنگ بزنند... شماره دیگه ای رو اون لحظه یادم نبوده... مثلا...
اشک در چشمانش حلقه زده بود.
نفس عمیقی کشید و گفت: از اون روز من شروع کردم به اون ها اطلاعات دادم... از اطلاعات آقای عبدی و اون عملیات... تا اطلاعات از تو که آخرین چیزی بودش که بهشون گفتم... خیلی وقت ها اطلاعات رو دست کاری میکردم... اما... واقعا نمیدونم چه کاری درسته... محمد... شرمندتم...
محمد سرش را پایین انداخت و دست حامد را میان دستانش جای داد.
محمد: آروم باش حامد جان...
ذهنش بهم ریخته بود.
نفس عمیقی کشید.
#سرمایهگذارباشگاهخباثت
❤️🔥
❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥❤️🔥 ❤️🔥 #ققنوس #قسمتشستویکم حامد: اون
پ.ن: شرمنده شد...😔😅🔪
پ.ن: چطور بود؟...🤔
https://harfeto.timefriend.net/17021325436404
این هم آیدی👇
@m_v_88
#سرمایهگذار
دوستان گرامی سلام🖐
با طول معذرت پارت یکم دیر میرسه دستتون
اول باید روی درس ها رو کم کنم بعد با خیال راحت براتون پارت بنویسم که قشنگ بشه😄🌱
انشاءالله یکم صبوری کنید پارت رو تا شب میفرستم
با تشکر نورالدین خانزاده😁❤️
#مدیرعامل
سلام مجدد😬
پارت آماده نشد متاسفانه😐
انشاءاللهههههههههههه فردا بعد پارت سرمایه گذار جان میفرستم
ممنون از صبوری زیادتون😅
#مدیرعامل