eitaa logo
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
307 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
214 ویدیو
4 فایل
اینجا گروهی از خبیثان خاورمیانه جمع شدند تا خباثت خونت رو اندازه بگیرند😎 امیدوارم آماده تست های خبیثانه باشی❤️‍🔥 . شروع نشر خباثت: 14\5\02 . قیمت ورود به باشگاه: اندکی خباثت!) بدون رحم🔪 خواندن رمان بدون عضویت ممنوع❌ همسایگی و‌ تبادل: @Misaagh_278
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام! شب یلداتون مبارک 🌱🌹 رفقا بیاید امشب رو فقط با خوردن و خنده و... نگذرونیم. خوب چکار کنیم!؟ امشب رو نیم ساعت ... یا نه اصلا ربع ساعت...🖇🌿 رو مختص بدیم به امام زمان(عج)♥️ یه گوشه خلوت با پدرمون آقا بشینم... یه خلوت یلدایی پدر فرزندی داشته باشیم 🙂🌱 قشنگ نیست امشب رو که با همه حرف میزنی و میگی و میخندی با بقیه ، یه زمانی رو مختص امام زمان مون حضرت مهدی(عج) بدیم🥰 بیا براش دعای فرج بخون زیاد وقتت رو نمیگیره هاااا فقط دو دقیقه هست🌿 بعدش بشین براش حرف بزن و درد و دل کن ...🥺♥️ چون حتما هم صدامون رو میشنوه آقا هم ما رو میبینن 🙂✋🏻 بعد اگر دوست داشتی به نیابت یه شهید یا چند تا از شهدا🙂همراه امام زمان یه صفحه از قرآن رو تلاوت کن🌱♥️ 🍃التماس دعا یاحق🌹 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━┓ @Onib_1402 ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 𝑨𝒓𝒆𝒛𝒐𝒐𝒚𝒆‌𝒔𝒉𝒊𝒓𝒊𝒏):🇵🇸
میشه ی چند نفر رمان خون به ما بدید؟ برسیم به ³⁶⁰؟🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷باشگاه خباثت🇵🇸
❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥 #ققنوس #قسمت‌شست‌و‌دوم باورش نمی
❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥 درون اتاق نشسته و قرآن میخواند. رسول با شتاب زیاد در را باز کرد و رو به روی محمد ایستاد. در قرآن را بست و بوسید. محمد: چه خبرته؟... رسول: پیداش کردم... محمد: کامران رو؟... رسول: آره... محمد: ایول... رسول با تعجب به او نگاه کرد. محمد: این یکی ایول رو داشت... رسول دستانش را روی میز کوبید و گفت: پس ایول... محمد: خدا شفات نده... رسول: چرا؟... محمد: چی چرا؟... رسول: چرا شفا نده؟... محمد: چون اگه خدا تو رو شفا بده ما دیگه خل و چلی توی سایت نداریم که بهش بخندیم... رسول: به من میخندی؟... محمد: نه نفرمایید استاد من فقط دارم به رسول میخندم... نه به شما... رسول: دو دقیقه سکوت برای هضم جمله... * خشایار: کامران تو نباید دیگه با ما ارتباطی بر قرار کنی... تا کارت تموم بشه... ماموریتت رو که انجام دادی خودم میام سراغت... کامران: خیالت راحت... من کارم رو بلندم... اولین بارم نیست... خشایار پوشه ای را جلوی کامران گرفت و گفت: این اطلاعات اون مامورست... کامران: همون آقا محمد؟... خشایار: آره... خودشه... کامران: من برم کارم رو شروع کنم... خشایار: منتظر خبر های خوب خوبت هستم... کامران: خوب نه عالی... خبر های فوق العاده... و البته جذاب... * ❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥
خشایار آرام متولد: ۱۳۶۲٫۸٫۳