2.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی
◾️اینها فکر میکنند من شهید میشم!
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده...
وصیت تکان دهنده امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی
شیخ مفید در کتاب اختصاص صفحه 247 از عبدالعظیم حسنی (سلامالله علیه) روایت کند که امام رضا (صلواتالله و سلامه علیه) به وی چنین وصیت فرموده است:
ای عبدالعظیم!
سلام مرا به دوستانم برسان و با آنان بگو:
راهی برای شیطان نگذارند که بر نفس آنان چیره شود
و آنان را فرمان بده:
به راستی در گفتار،
به ادای امانت،
به خاموشی و دخالت نکردن در اموری که به آنان مربوط نیست،
به شتافتن سوی یکدیگر،
به رفتن به دیدار یکدیگر،
که اینها وسیلهای است برای نزدیکی به من.
نیز فرمان بده:
تا خود را درگیر نکنند، چندان که بخواهند تا یکدیگر را بدرند؛
من با خود عهد کردهام که هر کس چنین کند، و یکی از دوستان مرا به خشم آورد، از خدا بخواهم تا در دنیا او را به درشتترین عذاب گرفتار کند و در آخرت از زیانکاران باشد.
نیز آنان را آگاه کن که:
خداوند بر نیکوکار آنان بخشیده است،
و از بدکار آنان درگذشته است،
مگر آن انسان بدکاری که به خدا شرک ورزد،
یا یکی از دوستان مرا بیازارد،
یا در دل بدی او را بخواهد؛
که خداوند چنین کسی را هرگز نبخشاید،
مگر آن که از کردارش دست بردارد.
اگر او بازگشت، خدا نیز ببخشاید،
و گر نه، روح ایمان را از دلش بیرون کند،
و بدین سان از حوزهی ولایت من خارج شود،
و او را از ولایت ما بهرهای نباشد.
… به خدا پناه میبرم
17.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشهدالرضا سوگوار شهادت سلطان سریر ارتضا
امروز همه از دورو نزدیک بر پنجره فولاد امام رضا (ع) دخیل بستهاند و یا رضا یا رضا میگویند.
زائران بیشماری هم خود را با پای پیاده به این آستان ملکوتی رساندهاند و چونان کبوترانی برگرد حرمش طواف میکنند.
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی از حضور رزمندگان در حرم امام رضا(ع) و وداع با حضرت جهت اعزام به جبهه
◾️حرم مطهر آقا علی ابن موسی الرضا (ع)، در سالهای دفاع مقدس یکی از مراکز اصلی برای اعزام به جبههها بود و رزمندگانی که از خراسان راهی جبهه بودند با حضور در این آستان نورانی و مدد گرفتن از امام رئوف به جنگ با دشمن متجاوز میرفتند.
◾️همچنین بسیاری از رزمندگان دیگر شهرها هم برای تقویت روحیه، گروه گروه به مشهد میآمدند و پس از زیارت امام رضا(ع) راهی منطقه میشدند.
مرحوم فِهری زنجانی میفرمودند:
در مشهد، آیت الله بهجت را دیدار کردم، پرسیدم:
«یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم، دوست بودیم، اگر چه هم درس نبودیم، شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا (علیهالسلام) برای من نگویید، از این جا نمیروم!»
آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختند، آن گاه سر را بالا آوردند و فرمودند:
یک بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزد خودشان بردند، ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
«مگر میشود، مگر میشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»