#شهیدانہ
میگفت:
اگھمیگیدالگوتون
حضرتِزهراستبآیدکارۍکنید
ایشانازشمآراضۍباشندوحجآبِ
شمافآطمـےباشد
#شهیدابراهیمهادی🌱
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکو محل گذر است نه وقوف وماندن، و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیریا زود فرقی نمیکند اما چه بهتر که زیبا برویم.
#شهیدرسولخلیلی
#شهیدانه🌱
@Bashohadatashahadatt
براۍِزمینہسازۍِظھورامامزمان″عج″
تنھاشعاردادنکافےنیست؛
بایدحرکتکرد
ودرعملارادتخودرانشانداد...❗️
#شهیدرسولخلیلے
#شهیدانه
🌷🕊🍃
شهادت یعنی؟
نمیر حیف است
بمان، بساز ،ساخته شو
و در کلام آخر برای خدا
شهید شو...
#شهیدانه🕊
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#شهیدانه
#شهید_علی_خلیلی
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.🍂
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.🍂
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.🍂🍁
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..🍂🍁
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.🍂🍁
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟🍂🍁
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.🍂🍁
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟🍂🍁
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!🍂🍁
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه 😔😔
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :🍂🍁
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود✌️
🌹 این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر
علی خلیلی🌹
:
و سلام بر او که می گفت:
«ما در مواجهه با مرگ،
رسیدن به شهادت و بزرگی را،
انتخاب کرده ایم»
• شهید جهاد مغنیه🕊•
#شهیدانه
#شهیدانه
پِلاڪ را از گردنش در آورد.
گفتم:از ڪجـٰا تو را بشنـٰاسند؟!
گفت:آنڪہ بـٰاید بشنـٰاسد!
میشنـٰاسد .
@Bashohadatashahadatt
#شهیدانه
پِلاڪ را از گردنش در آورد.
گفتم:از ڪجـٰا تو را بشنـٰاسند؟!
گفت:آنڪہ بـٰاید بشنـٰاسد!
میشنـٰاسد .
#شهیدانه
پِلاڪ را از گردنش در آورد.
گفتم:از ڪجـٰا تو را بشنـٰاسند؟!
گفت:آنڪہ بـٰاید بشنـٰاسد!
میشنـٰاسد .
🌸🥀
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اےشهیدان،عشق
مدیونشماست:)
هرچهماداریماز
خونشماست!🖐🏾
#شهیدابراهیمهادی♥️
#شهیدانه🕊
@Bashohadatashahadatt
در روز بزرگداشت شهدا
به همت رئیس بنیاد شهید شهرستان لنجان و بخشدار محترم بخش باغبهادران خیابانی در روستای شهید، به نام شهید بزرگوار نام گذاری شد
زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست،مقام معظم رهبری
#شهید_احسان_نصیری
#شهیدانہ
@Bashohadatashahadatt
میگفت:
اگرانسانسرشرابهسمتآسمانبالابیاورد
وڪارهایشرافقطبرایرضایخداانجام
دهدمطمںٔنباشزندگیشعوضمیشود
وتازهمعنیزندگیڪردنرامیفھمد♥'!:)
#شهید_ابراهیم_هادی🕊
#شهیدانه