eitaa logo
᚛᯽᚜بــآ شـهـدآ تـآ شـهـآدتـ᚛᯽᚜
158 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
15 فایل
🌹🌹مقام معظم رهبری : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست🌹🌹 🎉سلام، خوش آمدید،همگی دعوت شده ی شهدا هستید🌹 👈هدف این کانال فقط زنده نگه داشتن یادشهداست ✅ التماس دعای شهادت🤲🌹 نظر، پیشنهاد، ارسال مطلب: https://eitaa.com/talabehshahideh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بهشت را به بها میدهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است ، بهای بهشت کالای عشق است ، یعنی خون،کربلا رفتن خون میخواهد،این کربلا دیدن بس ماجرا دارد . ماجرای کربلا ، ماجرای خون وقیام است .پیام را شما بدهید ، خون از ما. 🔰بدانید که،«ان الله یدافع عن الذین آمنو» ما همه وسیله ایم ، اصلاً این جنگ و این انقلاب و این برنامه ها چیده شده تا خدا در این بین دوستانش را به پیش خود ببرد وخالص را از ناخالص جدا کند . پس به صحنه بیایید و از خون شهدا پاسداری کنید ، در کارهایتان نظم را رعایت کنید و بدانید که ان شاءالله پیروزید و به کربلا خواهید رفت... 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۶/۶/۸ قم ●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۹ شلمچه ، عملیات کربلای ۵
● آخرین باری که على برگشت، حال و روز خوبی نداشت. سه روزی در محاصره بودند که به لطف خدا با کمک نیروهای عراقی آزاد شده بودند. دستش جراحت برداشته بود. هر چه به علی اصرار کردم که بیشتر بمان و بعد از بهبودی برو، قبول نکرد. گفت: من بمانم و همرزمانم آنجا باشند؟ ●من چه فرماندهی هستم که سربازانم در میان نبرد و میدان کارزار باشند و من اینجا استراحت کنم. نه، من تاب ماندن ندارم. خیلی فرق کرده بود و نورانی شده بود. مثل همیشه نبود. برای رفتن عجله داشت. در نهایت بعد از چهار روز، دوباره راهی شد. مدتی بعد خبر شهادتش را برایمان آوردند. ●گویا ابتدا به شدت مجروح می شود و بچه ها تا او را به بیمارستان می رسانند در آنجا شهید می شود. می گویند تا مسیر رسیدن به بیمارستان على شهادتین می گفت. قبل از عملیات از یکی از دوستانش که در سامرا بود خواست که برایش دعا کند و او هم در محضر امام حسن عسگری (ع) برای علی و شهادتش دعا می کند و این گونه امام برات شهادتش را امضا نمود. ✍ راوی: همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۴ خرمشهر ●شهادت : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰ سامرا
«یک روز شهید بسیار ناراحت بود. به طوری که اشک می ریخت. به ایشان گفتم: «چرا ناراحت هستید؟ گفت: امروز فرزند یکی از شهدا را دیدم. هنوز قیافه ای او در جلوی چشمم است. مسئولیت این بچه های شهدا با کیست؟ ما نباید بگذاریم که این فرزندان احساس ناراحتی بکنند.» زمانی که به مرخصی می آمد. از روبه رو شدن با خانواده های شهدا خودداری می کرد. می گفت: «خجالت می کشم، اگر از من در باره ی شهیدانشان سوال کنند.» به خانواده هایی که همسرشان در جبهه بود سر می زد. تا اگر کاری داشتند انجام دهد و یا مشکل مالی دارند برطرف کند. می گفت: «ما مسئولیت داریم که از شما رسیدگی کنیم.» چون او همیشه در گردان خط شکن حضور داشت، ابتدا با نیروها اتمام حجت می کرد. می گفت: «برگشت ما در این عملیات کم است. اگر کسی دوست ندارد که با ما باشد، می تواند به گردان دیگری برود.» ولی او چنان اخلاق پسندیده ای داشت که همه در همان گردان او می ماندند و بسیاری از آن ها شهید می شدند. 📎فرماندهٔ گردان‌عبدالله لشگر۵نصر 🌷 ولادت : ۱۳۳۱/۶/۱۶ نیشابور ، خراسان‌رضوی شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ هورالعظیم ، عملیات بدر
▫️ميلي به دنيا نداشت و جبهه را بهترين جاى عبادت مى دانست. هشت بار به جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به جبهه را اندى به تاخير مى انداخت روحش زجرش ميداد. ▫️تا اينكه اخيراً بشاشيت سيمايش متعجب ميساخت كه اگر بصورت وى نظر مى انداختى همانگاه در ميافتى كه شهادت وى نزديك است با اينكه بيش از چهار ماه در منطقه بود و به او پايان ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد فاو را پس بگيرد. ▫️ او با دوشكايش در مقابل پاتكهاى دشمن ايستاد و تا اينكه عاقبت در نزديكپ كارخانه مخروبه نمك به شهادت رسيد و روحش بطرف كمال مطلق پرواز كرد و زندگى ايده آل بهشتى را نائل آمد.  🌷 ◽️ولادت : ۱۳۴۱/۱۰/۹ ، محموداباد ◽️شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۱ ، فاو ◽️منبع: سایت نوید شاهد
وادی عشق .. بسے دور و دراز است.. ولے ... طے شـــــود .. جاده ے صــدسالـہ .. بہ آهـے گاهـے . 📎پ ن: چهارمین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله «ص» 🌷 ● ولادت : ۱۳۳۶ ،قهرود کاشان ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ،عملیات بدر، شرق دجله
چیزهای نو را می‌داد به آنهایی که وسایل‌شان گُم یا درب و داغان شده بود..! آرزو به دل بچه‌های تدارکات ماند که یک بار او لباس نو تنش کند یا پتوی نو بیندازد رویِ خودش؛ فقط در یک عملیات لباس نو پوشید عملیات بدر ؛ همان عملیاتی که در آن شهید شد ... @sangarshohada 🕊🕊
✍همه حركتهاى ما بر مبناى عقيده و ايمان است. مى ‏بينيم كه امام حسين(ع) در جنگ عقيدتى خويش شكست نخورد و اكنون راه حسين(ع) زنده است و امام حسين(ع) توانست براى هميشه عقيده خويش را زنده نگه دارد و گسترش دهد. اى خدا، تو مى‏ دانى كه من براى هيچ چيز، جز عشق تو به جبهه نيامده ‏ام. اى خدا، من شرمنده از خون شهدا هستم كه تا كنون زنده مانده‏ ام. اى خدا، ياريم كن كه رهرو خون شهيدان باشم. 📎فرماندهٔ گردان عمارلشگر۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۱ مشهد ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ عملیات بدر
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💠 آخرین سخنرانی شهید مهدی باکری پیش از عملیات بدر... 📎فرماندهٔ دلاورلشگر ۳۱ عاشورا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۳/۱/۳۰ میاندوآب ، آذربایجان‌غربی ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاو شدم، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقامهدی است. 🔸آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت....ادامه دادم : قا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا.جارو رو بدین من، آخه چرا شما؟؟؟؟ 🔹خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون اقامهدی رو کشیدم : زن رفتگرمحله، مریض شده بود.. بهش مرخصی نمیدادن میگفتن اگه توبری نفرجایگزین نداریم. 🔸رفته بود پیش شهردار و اقامهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش... اشک تو چشام جمع شد هرچی اصرار کردم اقامهدی جارو رو به من، نداد. 🔹خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا کسی متوجه نشه. رفتگر آن روز ما، شهید مهدی باکری بود... 📎فرماندهٔ دلاورلشگر ۳۱ عاشورا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۳/۱/۳۰ میاندوآب ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر
این دنیا ، دنیای آزمایش است ...و همه میدانیم که هیچکدام ماندگارنیستیم و همگی خواهیم رفت .فقط باید مواظب باشیم پرونده ما سفید باشد... 📎جانشین تیپ ۳۳ المهدی 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۵/۶/۱۲ فسا ، شیراز ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ شرق‌دجله ، عملیات بدر
🔸 قرار بود شهید آیت الله مدنی خطبه عقد ما را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه  در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند.نگاهش کردم و گفتم چه آرزویی داری؟ درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت:اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید. از این کلام او تنم لرزید.چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بی نهایت سخت بود. 🔹 سعی کردم طفره بروم اما علی مرا قسم داد و به ناچار قبول کردم.هنگام جاری شدن خطبه عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله با چشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم؛ آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود. مراسم ازدواج ما در حضور شهید آیت‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت‌الله مدنی همه به فیض شهادت نائل شدند. 📎مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم 🌷 ●ولادت: ۵ مرداد ۱۳۳۸ تبریز، آذربایجان شرقی ●شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۳شرق دجله، عملیات بدر
🔹یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود». 📎معاون اطلاعات‌عملیات لشگر۳۲انصارالحسین 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۹ همدان ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۶ فاو ، عملیات والفجر۸