هدایت شده از کارمند تراز انقلاب اسلامی
⭕️حالا متوجه شدید چرا اصلاح طلبان چند روزِ دارند لباس خاکی شهید رئیسی رو تمسخر میکنند؟
چون رئیس جمهورشون؛ جناب پزشکیان در بیخیالی تمام از درد مردم قرار بوده بره کنسرت
راستی چند درصد مردم ایران امکان رفتن به کنسرت رو دارند ؟!
مثلاً کارگران هفتتپه میتونند برن کنسرت ؟!
پ.ن: مسعود خان دیشب به تالار وحدت تهران به تماشای کنسرت «منظومه سیمرغ» به رهبری فرهاد فخرالدینی و آرش امینی رفته
لینک کانال کارمند تراز انقلابی
https://eitaa.com/joinchat/2384003173Cad17c5d736
هدایت شده از اصفهان آنلاین
♨️ســلام صبح بخیر
🔺"روزتان پر از خیر و برکت"
🔺امروز پنجشنبه
🔺۸ آذر١۴٠۳ ه. ش
🔺۲۶ جمادی الاول ١۴۴۶ه.ق
🔺۲۸ نوامبر ٢٠٢۴ميلادى
#اخبار_اصفهان
✴️ اخبارمهم رو در کانال اصفهان آنلاین دنبال کنید
👇
https://eitaa.com/joinchat/143393495C8bb484fb9f
هدایت شده از Hamed
•
•
«گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن».
لبخندی زد و گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخریزاده»...
(خاطرات همسر شهید)
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
🔴 اگر میخوای بدونی ابرقدرت واقعی کیه این عکس رو ببین!
🔹 اینجا جلسه پارلمان صهیونیستها هست که پای صحبتهای رهبر ایران نشستن:)
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌اگر حزب الهی هستید، با این فیلم گریه خواهید کرد
این اتفاق در حاشیه یکی از سخنرانی های حاج حسین یکتا رخ داد. کودکی سیزده ساله اصرار داشت که مرا به لبنان بفرستید. ترکیب اصرارهای نوجوان با صحنههایی از مستند روایت فتح یک خروجی شگفتانگیز را خلق کرده است. حتما تماشا کنید.
#انقلابیون
🔵 نبرد آخر👇
@nabardeakhar
@nabardeakhar
هدایت شده از منتخَبِ اَخبار ویژه
نفیسه کوهنورد خبرنگار بیبیسی فارسی:
مردم لبنان همگی خوشحال از پیروزی حزبالله، به خانههای خود بازگشتند اما در مقابل مردم اسرائیل ناامید و غمگین هستند و میترسند به خانههای خود برگردند.
اخبار را در#منتخب_اخبار ببینید↙️
eitaa.com/joinchat/1231028412C5231d1781b
هدایت شده از @z981235n حسن زمانی
🍀نام نویسی در نماز جمعه
🌺پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:
🌺وقتی روز جمعه فرا می رسد، بر هر دری از درهای مسجد فرشتگانی نشسته اند و نام مردم را به ترتیب ورود، اول و دوم و سوم... می نویسند، تا آنگاه که امام جمعه در جایگاه خود قرار گرفت، پرونده ها را پیچیده و برای شنیدن ذکر (خطبه ها) می نشینند.
🌺«مستدرک الوسائل/ج 6/ص 38.»
🌺پس سعی کنیم اولا برویم و ثانیا زودتر برویم، تا اگر ناممان در اوایل نیست، لا اقل نوشته شود.
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
🍂 چای در شیشه مُربا و قند در کاسه روحی
در جبهههای جنگ چه لذت شیرینی داشت.!
••••◇••◇••••
روزهایی که در جبهه بودیم ، چون تعداد زیادی مربای شیشه ای از طریق کمک های مردمی به جبهه می رسید، برای خوردن چای از شیشه مربا به عنوان لیوان چای استفاده می کردیم. برای ساختن لیوان از شیشه مربا، یک رشته نخ از گونی های سنگر می کشیدیم و آغشته به نفت می کردیم و دور دهانه تنگ بالای شیشه مربا می بستیم و آن را آتش می زدیم . قسمت زیر نخ داغ می شد و سر شیشه کنده و جدا می شد؛ حالا ما یک لیوان چای خوری ساخته بودیم! آنقدر در شیشه مربا چای خورده بودیم که وقتی به مرخصی می آمدیم چای هایی که در استکان می خوردیم به دلمان نمی چسبید 😅
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#عکس
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
هدایت شده از حماسه جنوب،خاطرات
گزارش به خاک هویزه ۵۸
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
┄═❁๑❁═┄
🔸 اگر چه اغلب اهالی هویزه خانه و زندگی خود را رها کرده و به جاهای امنی کوچ کرده بودند اما تک و توک خانواده هایی بودند که ثابت قدم هویزه را رها نکرده و حاضر نشده بودند خانه و کاشانه خود را رها کنند و بروند.
یکی از زنانی که حاضر نشد برود «فهیمه جرفی» مادر حسن جرفی بود. این خانم تا لحظه آخر که ما در هویزه بودیم در کنارمان ماند و با ماندنش درس مقاومت و ایستادگی به ما آموخت. از روزی که جنگ شروع شد و دشمن به خاک ما یورش برد و در حالی که اغلب اهالی هویزه آنجا را ترک کردند، خانم فهیمه جرفی چون کوه ایستاد و به اهالی مقاوم شهر روحیه داد و از آنها پشتیبانی کرد. برخی روزها میدیدیم که در آن محاصره و اوضاع بلبشو یک طبق نان گرم پخته اند و به سپاه هویزه آورده اند. آن
موقع از اهواز برای ما نان خشک می آوردند. در آن اوضاع، خوردن نان گرم و تازه نعمتی فراموش نشدنی بود. وقتی می پرسیدیم نان را چه کسی پخته و به سپاه آورده معلوم میشد فهیمه خانم مادر حسن این کار را کرده است. با پول خودش آرد خریده بود و در حالی که از لحاظ سوخت در مضیقه بود تنور روشن کرده و به قول خودش برای بچه های پاسدارش نان پخته بود. قبل از ما هم این شیرزان برای ژاندارم هایی که در هویزه مانده بودند و در مقابل دشمن مقاومت می کردند، نان می پخت. اغلب این اوقات فهیمه خانم دست کم برای یک وعده، نان می پخت و می آورد. من هنوز بعد از نزدیک به ۳۰ سال گرمای خدایی نان او را در پوست دستم احساس میکنم و بوی خوش آن نانهای محلی تا زنده هستم از یادم نمیرود. نانهایی که فکر میکنم خانم فهیمه نپخته بود بلکه از بهشت آمده بود.
بعد از مدتی که تعداد بچه ها سپاه هویزه به بیش از ۵۰ نفر رسید و آردهای این خانم نیز تمام شد ما خودمان آرد تهیه کردیم و در اختیار او قرار دادیم تا برایمان بپزد. تعداد ما خیلی زیاد بود و آن زن به تنهایی نمیتوانست برای ۵۰ ۶۰ نفر صبحانه و ناهار و شام نان بپزد. این بود که چند نفر از زنان هویزه ای را که هنوز مانده بودند جمع کرد و هیئتی تشکیل داد. آردها را روزانه بین خانمها تقسیم میکرد و نانهای پخته شده را به مقر سپاه می.آورد. هیچ مزدی هم هرگز از ما طلب نکرد. همیشه می گفت نوش جانتان، همه شما پسرانم هستید و من برای بچه هایم نان میپزم. ما هر اندازه اصرار میکردیم که از هویزه برود حاضر نشد و می گفت: من یک مادر هستم . مگر مادر دلش میآید بچه هایش را رها کند و برود و خدا را شاهد میگیرم که در حق ما «مادری» کرد. پا به پای ما ماند و تا لحظه ای که ما در هویزه بودیم او هم ماند.
فهیمه خانم کمی بعد پسرش به اسارت نیروهای عراقی در آمد. او در فراق فرزندش شعر میگفت و نوحه سر میداد. یک بار که برای کاری به اهواز رفته بود با ماشین تصادف کرد و از دست ما رفت. خداوند او را رحمت کند که شیر زنی بود و مادر خوب و دلسوزی برای همه ما پاسدارهای هویزه.
روزی حسن بوعذار آمد و خبر داد که دشمن در روستای قیصریه آرایش نظامی گرفته و کمی به طرف هویزه پیشروی کرده است. در آنجا سنگر درست کرده اند و آماده اند تا با یک خیز به هویزه بیایند.
علم الهدی دستور داد بلافاصله برویم و موضوع را بررسی کنیم. دشمن حدود یک کیلومتر به طرف هویزه خیز برداشته و احتمالاً قصد دارد هویزه را به تسخیر خود در آورد بلافاصله رفتم و موضوع را به علم الهدی گزارش کردم. سیزده نفر شدیم و دوازده مین ضدتانک برداشتیم و به طرف سنگرهای دشمن در اطراف روستای قیصریه رفتیم. دشمن هنوز داخل سنگرها مستقر نشده بود و ما از
فرصت استفاده کردیم و سنگرهای عراقی ها را مین گذاری کردیم. داخل هر سنگری یک مین کار گذاشتیم تا اگر تانکهای عراقی خواستند در سنگرها مستقر شوند روی مین رفته و منفجر شوند. مین گذاری را که تمام کردیم به مقر خودمان بازگشتیم. فردای آن روز از عشایر خواستیم تا ماجرا را به ما خبر بدهند. آنها گفتند هنوز هیچ خبری از عراقی ها نیست. سه چهار روز گذشت و هیچ خبری از هجوم و پیشروی عراقیها نشد. ظاهراً طرح آنها لغو شده و پشیمان شده بودند.
بعدها فهمیدم که در اصطلاح نظامی به چنین کاری "سنگرهای فریب" میگویند. یعنی سنگرهایی که دشمن میزند اما کسی را در آن مستقر نمیکند و به اصطلاح طرف مقابل خود را «سرکار» می گذارد. ما تا آن روز تجربه چنین کاری نداشتیم و کلاه عراقیها سرمان رفت.
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#گزارش_بخاک_هویزه
کانال رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂
هدایت شده از هیات رزمندگان اسلام عاشقان ثارالله خمینی شهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ خبر خوش در ۳۰ ثانیه
🆔 ♻️#انتشارش_با_شما
هدایت شده از هیات رزمندگان اسلام عاشقان ثارالله خمینی شهر
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا میدانید چه جوری میشه از حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام حاجت بگیری ؟
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج .