♦️سلام امام زمانم (عج)
🔹تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد
سبب وصل به دلدار مهیا گردد
🔹دمد از خاک، گل و سبزه به یُمن قدمت
آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد
🔹چشمها منزل خورشید جمال تو شود
عالمی خیره به تو ،غرق تماشا گردد
🔹یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب
غرق در حُسن رخ یوسف زهرا گردد
🔹اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲 سفارش شهید،اگر در این دنیا گرفتار شدید....
🎙این صدای شهید عبدالحسین برونسی است که میشنوید
😭
همونی که در عالم مکاشفه حضرت زهرا دید،
📣 گوش کنید چه باصفا، ساده و دلنشین با لهجه شیرین مشهدی،...
ــــــــــــ
⬅️ داستان زندگی شهید با عنوان #خاک_های_نرم_کوشک در کانال بارگذاری شده است
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
Let's boycott all the child-killer Zionist made or sponsored foods, drinks, and any other related products!
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
یک کار تمیز فرهنگی در مورد بایکوت کالاهای تولیدی یا تحت حمایت صهیونیست های کودک کش😭😭😭 و جنایتکار اسراییلی.
آفرین بر سازندگان این کلیپ موسیقایی!👌
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹یه فرد عادی هم میتونه به درجه ای برسه که هرچی درخواست کرد خدا به او بده ، شروعش و وقتش ماه رجب هست.... (این چند روز پایانی رجب را دریابیم)
🎤مرحوم آیت الله ناصری
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
▫️ آرزوهایم را صف میبندم و باز، به تو میرسم؛ تویی که هر چه را که بخواهم، باز تو بهتر از آنی!
سلام بر تو مولایی که بر هر آرزویی، مقدمی!
✨ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
🌞 شکرگزاری یعنی دست درازکردن به سوی آسمان
🌞 باید آنقدر تمرینات سپاس گزاری را روزانه انجام دهم و بر #ذهن و روح خود مسلط شوم، تا حتی در بدترین شرایط هم توانایی تمرکز بر نکات مثبت را داشته باشم
🌞 مسیر قشنگیست، هر روز با سپاس گزاری بر #احساس خوبم می افزایم و خودم را به رویاهایم نزدیکتر می کنم و سپاس گزاری اولویت اول زندگی من است
🌞 سپاس گزاری سریع ترین راه رسیدن به رویاهاست. اختیار زندگی اعجاز آفرین را در دست هایت بگیر
🌞 با سپاس گزاری کنترل زندگی ام در دستان خودم است. سپاس گزاری #فرکانسی است که در آن به راحتی
می توانم به خواسته هایم برسم
#شکرگزارباش ...
*خدایا* ...
تو زیباترین ✨ﺣﻀﻮﺭ✨ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﯽ ...
ﻭ ﻣﻦ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﺖ ﺧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ...
✨*شکر شکر شکر*✨
خدایاشکرت...🙏🏼
✨برای ﺁﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ...
✨برای ﺍﺟﺎﺑﺖﻫﺎﯼ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﺕ ...
✨ﺑرای ﺑﺨﺸﺶﻫﺎﯼ ﺳﺨﺎﻭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪاﺕ ...
✨برای ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﮔﻠﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﯽ ...
✨برای ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯿﺪﻫﯽ ...
✨برای ﭼﺸﻤﻪﻫﺎی ﺟﺎﺭﯼ ﻭ ﻋﻠﻔﻬﺎ
ﮐﻮﻫﻬﺎ ﺑﺎ ﻗﻠﻪﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ و رودها
ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎیی ﺑﺎ عشق آفریدی
*هزاااااراااان_بار_شکــــرررررت*
✨*خدایاااا امروز تو را بیشتر از همیشه شاکرررررم و برای تک تک ثانیه های با تو بودن سپاسگزارررم چرا که معجزه هایت را در زندگیم میبینم
✨*خدای مهربانم* ﻗﻠﺒﻢ ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭ
ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ آﻥ ﺟﺎﯼ ده ...
*الهـــــــــی امــــــــین*
الهی شکرت🤲
بسیج فرهنگیان ناحیه ۶ اصفهان
#قسمت_صد_و_هجده سید کاظم حسینی او جبههماندو منآمدم مشهد مرخصی، صبح روز بعد رفتم ملک آباد، مقر
#خاک_های_نرم_کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
سهم خانواده ی من
#قسمت_صد_و_بیست_
پاورقی
۱_ نکته ای به خاطرم رسید که حیفم آمد نگویم؛ در همان اوایل انقلاب، سپاه در بدو تشکیلش به افراد حقوق نمی داد. یادم هست این شهید بزرگوار روزها می آمد سپاه و شبها کار می کرد که خرج زندگی و خرج زن و بچه را در بیاورد آن هم کار پر مشقت بنایی، مدتی بعد قرار شد به بچه های سپاه حقوق داده شود. دقیقاً خاطرم هست که می خواستند در ماه به هر نفر هزار تومان بدهند، همان جا عبدالحسین یکی از افرادی بود که بنای ناسازگاری را گذاشت و شروع کرد به اعتراض می گفت:« ما برای پول نیامدیم ،آمدیم که خدمت کنیم به اسلام و انقلاب»
همسر شهید
یک روز با دو تا از همرزمهاش آمده بودند خانه مان آن وقتها هنوز کوی طلاب می نشستیم، خانه کوچک بود و تا دلت بخواهدگرم، فصل تابستان بود و ،عرق همین طور شر و شر از سر و رومان می ریخت.
رفتم آشپزخانه دو تا پارچ آب یخ درست کردم و براشان بردم تو همین بین یکی از دوستهای عبدالحسین سینه ای صاف کرد و گفت: «ببخشین حاج آقا.»
عبدالحسین صورتش را تمام رخ برگرداند طرف او.
«اگر جسارت نباشه می خواستم بگم کولری رو که دادین به اون بنده ی خدا برای خونه ی خودتون که خیلی
واجبتر بود.»
یکی دیگر به تأیید حرف او گفت:« آره بابا بچه های شما خیلی گرما میخورن این جا.»
کنجکاو شدم با خودم گفتم:« پس شوهر ماکولر هم تقسیم می
کنه!»
#قسمت_صد_و_بیست_و_یک
منتظر بودم ببینم عبدالحسین چه می گوید خنده ای کرد و گفت:« این حرف ها چیه شما می زنید؟»
رفیقش گفت:« جدی میگیم حاج آقا.»
باز خندید و گفت:« شوخی نکن بابا جلوی این زنها الان خانم ما باورش میشه و فکر میکنه تمام کولرهای دنیا
دست ماست.»
انگار فهمیدند عبدالحسین دوست ندارد راجع به این موضوع صحبت شود دیگر چیزی نگفتند. من هم خیال کولر را از سرم بیرون کردم می دانستم کاری که نباید بکند نمی.کند. از اتاق آمدم بیرون
بعد از شهادتش همان رفیقش می گفت :«اون روز وقتی شما از اتاق رفتین ،بیرون، حاج آقا گفت می شه اون خانواده ای که شهید ،دادن اون مادر شهیدی که جگرش داغ ،هست، تو گرما باشه و بچه های من زیر کولر؟! کولر سهم مادر شهیده، خانواده ی من گرما رو میتونن تحمل کنن از این گذشته خانواده ی من تو انقلاب سهمی ندارن
که بخوان کولر بیت المال رو بگیرن»
همسر شهید
این آخری ها چند وقت قبل از شهادتش همیشه یکی از ماشینهای سپاه دستش بود یک بار رفت روستا از مادرش
خبر بگیرد " ۱. آن جا چه گذشت نمی دانم
بعد از شهادتش عروس عمویش تو ،مجلس خیلی بی تابی می کرد حالش هیچ طبیعی نبود. حدس زدم باید خاطره ای از عبدالحسین داشته باشد آن جا که نشد چیزی ازش بپرسم بعداً که رفتیم خانه و او هم آرامتر شده بود، به اش گفتم:« خیلی گریه و زاری می،کردی موضوع چی بود؟»
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهر زیرزمینی باستانی در اصفهان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#طبیعت_زیبا
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔲◾️▪️سه نماد سمبلیک در اتاق مخصوص امام موسی کاظم علیه السلام در بیان امام خامنه ای
#سلام_امام_مهربانم ✨
وقتی رایحه ی یاد تو
به خیال من رسوخ میکند ،
تک تک ویرانه هاے قلبم را
آذین میبندم برای تصور تو ؛
عزیزتریــن میهمان ناخوانده من ...
کی آمدنت را به ما هدیه میکنی؟!
خدا کند که بیایی...