eitaa logo
بسیج فرهنگیان ناحیه ۶ اصفهان
369 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
89 فایل
اطلاع رسانی برنامه های کانون بسیج فرهنگیان اداره آموزش و پرورش ناحیه ۶ استان اصفهان دریافت نظرات و پیشنهادات ارتباط با ادمین @yazeinab14 @Gomnam_mimanim313
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیج فرهنگیان ناحیه ۶ اصفهان
#خاک_های_نرم_کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی سفر به زاهدان #قسمت_بیست_و_ششم می دانستم کاسه ا
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی سرمازده آتش کنجکاوی ام سرد شده بود حرف های عبدالحسین سند مطمئنی بود برای قرص و محکم بودن او و برای راز نگه داشتنش " 1 ". پاورقی -۱ مقام معظم رهبری در عید نوروز سال ۱۳۷۵ به خانه ی شهید بزرگوار حاج عبدالحسین برونسی می روند و در دیداری که با خانواده ایشان داشته اند همین خاطره را تعریف می کنند. حجت الاسلام محمدرضا رضایی پنجاه متر زمین داشتم تو کوی طلاب، سندش مشاع بود ولی نمی گذاشتند بسازم علناً گفتند: « باید حق حساب بدی تا کارت راه بیفته». تو دلم می گفتم هفتاد سال سیاه این کارو نمی کنم. حتما باید خانه را می ساختم و آنها هم نمی گذاشتند. سردی هوا و چله زمستان هم مشکلم را بیشتر می کرد. بالاخره یک روز تصمیم گرفتم شبانه دور زمین را دیوار بکشم رفتم پیش آقای برونسی و جریان را به اش گفتم گفت:«یک بنای دیگه هم می گم بیاد خودتم کمک می کنی ان شا الله یک شبه کلکش رو می کنیم.» فکر نمی کردم به این زودی، قبول کند آن هم تو هوای سرد زمستان گفت: فقط مصالح رو سریع باید جور کنیم شب نشده بود مصالح را ردیف کردیم بعد از نماز مغرب و عشاء با یکی دیگر آمد . سه تایی دست به کار شدیم. بهتر و محکم تر از همه او کار می کرد خستگی انگار سرش نمی شد. سرمازده به طرز کارش آشنا بودم می دانستم برای معاش زن و بچه اش مثل مجاهد در راه خدا عرق می ریزد و زحمت می کشد. تو گرمترین روزهای تابستان هم بنایی اش تعطیل نمی شد. شب از نیمه گذشته بودمن همینطور به اصطلاح «ملات» درست می کردم و می بردم بخار سفید نفس هام تند تند از دهانم می آمد بیرون، انگشت های دست و پام انگار مال خودم نبود گوش ها و نوک بینی هم بدجوری یخ زده بود. یک بار گرم کار،چشمم افتاد به آن بنای دیگر به نظر آمد دارد تلو تلو می خورد. یکهو مثل کنده ی خشک درختی که از زمین کنده شود افتاد زمین! دویدم طرفش عبدالحسین دست از کار کشید آمد بالاسرش. «چیزی نیست یه کم سرما زده شده.» شروع کرد به ماساژ بدنش من هم کمکش. چند دقیقه بعد به حال آمد کم کم نشست روی زمین وقتی به خودش آمد بلند شد. ناراحت و عصبی گفت: «من که دیگه نمی کشم خداحافظ!» رفت؛ پشت سرش را هم نگاه نکرد نگاه نگرانم را دوختم به صورت عبدالحسین، اگر او هم کار را نیمه تمام ول می کرد، من حسابی تو درد سر می افتادم لبخندی زد دست گذاشت روی شانه ام. «ناراحت نباش به امید خدا خودم کار اونم می کنم...» هر خانه ای که می،ساخت انگار برای خودش می ساخت یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود،عقیده ای که با همه وجود به اش عمل می کرد. کارش کار بود، خانه ای هم که می ساخت، واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام می آورد. همیشه می گفت:«نانی که می خورم باید حلال باشه!» می گفت :«روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من.» « »
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نماهنگ جدید KHAMENEI.IR | مثل خورشید ☝ بشارت رهبر انقلاب درباره پیروزی نهایی جبهه مقاومت و حزب‌الله در نبرد امروز، علی‌رغم شهادت عناصر ارزنده و مؤثر 🔸 💻 Farsi.Khamenei.ir
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی آب دهان هدهد برای همین هم زودتر از همه می آمد سر کار دیرتر از همه می رفت؛ حسابی هم از کارگرها کار می کشید. آن شب تا نزدیک سحر بکوب کار کرد. چقدر هم قشنگ کار می کرد دیگر رمقی نداشتم. عبدالحسین ولی مثل کسی که سرحال باشد داشت می خندید از خنده اش خنده ام گرفت، حالا دیگر خیالم راحت شده بود. سید کاظم حسینی سه چهار سالی مانده بود به انقلاب، آن وقت ها یک مغازه .داشتم عبدالحسین از طریق رفت و آمد به همان جا مرا با انقلاب و انقلابی ها آشنا کرده بود تو خیلی از کارها و برنامه ها دست ما را می گرفت و به قول معروف، ما هم به فیضی می رسیدیم. یک بار آمدکه:«امروز می خوام درست و حسابی ازت کار بکشم، سید» فکر کردم شبیه همان کارهای قبل است. با خنده گفتم:«ما که تا حالا پا بودیم امروزش هم پا هستیم» لبخندی زد و گفت:«مشکل بتونی امروز بند بیاری» مطمئن گفتم: «امتحانش مجانیه.» دست گذاشت رو بدنه ی ترازو نیم تنه اش را کمی جلو کشید گفت:«پس یکدست لباس کهنه بردار که راه بیفتیم.» لباس کهنه برای چی؟ «اگر پا هستی دیگه چون و چرا نباید بکنی» « »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روایت سردار سلامی از دیدار آخر با سردار نیلفروشان : شهید نیلفروشان گفت من میرم دیگه هم رو نمی‌بینیم
ارسالی از فرهنگیان گرامی 👇
مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس
اولین نماز جماعت با شعار مِهر با مُهر
دعوت از راوی دفاع مقدس به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس دبیرستان هیات امنایی حضرت مریم ( ع)
🔰بیانیه کانون بسیج فرهنگیان ناحیه ۶در پی شهادت دبیرکل حزب الله لبنان ودعوت به حضور درمراسم 🔷️ولاتحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون ✅️جنایت هولناک رژیم کودک کش،جنایت کار و منحوس صهیونیستی دربه شهادت رساندن سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان وشهید والا مقام حاج عباس نیلفروشان معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،قلب تمامی آزادگان جهان را جریحه دارکرد ، شهید سیدحسن نصرالله الگویی بی بدیل و نماد درایت و شجاعت بود ،که حزب الله لبنان را به نیرویی مقتدر و شکست ناپذیر تبدیل کرد، سردار والا مقام نیلفروشان معاون عملیات سپاه پاسداران وفرمانده سپاه درلبنان در کنار شهید سید حسن نصرالله ،خدمات زیادی به جبهه مقاومت و حزب الله لبنان کرد؛ بسیج فرهنگیان ناحیه ۶ اداره آموزش وپرورش ،ضمن محکوم کردن این جنایت هولناک و تسلیت به محضر امام زمان (عج) و نایب بر حقشان امام خامنه ای عزیز بر ادامه راه شهدا تا نابودی کامل رژیم منحوس صهیونیستی تاکید می نماید و از فرهنگیان عزیز دعوت میکند ، تا در خروش مردم شهید پرور اصفهان در لبیک به امام خامنه ای عزیز و درحمایت ازجبهه مقاومت و تجدید پیمان با شهدا و محکومیت جنایت رژیم منحوس صهیونیستی ،درروز چهارشنبه ۱۱ مهرماه ،ساعت ۱۶ درمیدان امام خمینی ( ره) حضوربهم رسانند. 🔹️مدیرکانون بسیج فرهنگیان ناحیه۶ سرهنگ دوم پاسدارمحمدملاعباسی 🆔️ @Basijfarhangian_Nahieh6