eitaa logo
بصير
2.7هزار دنبال‌کننده
85.9هزار عکس
81.2هزار ویدیو
3هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
12.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا بایدن علاقه‌ای به رفع تحریم‌های ایران نشان نمی‌دهد؟ 🔺هیلاری لورت دیپلمات پیشین آمریکایی دو عامل سیاست داخلی آمریکا و نقش رژیم صهیونیستی را بررسی می‌کند https://eitaa.com/Basir_MN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 "اسماعیل رضوان" از فرماندهان حماس: میراث ژنرال سليمانی رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد 👤 اسماعیل رضوان: حمایت ایران از مقاومت، نقش اساسی را در این پیروزی داشت. https://eitaa.com/Basir_MN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شلیک پلیس صهیونیست به یک دختر جوان 🔹پلیس رژیم صهیونیستی در محله شیخ راشد از پشت سر به یک دختر ۱۵ ساله به نام جانا در حالیکه وارد خانه‌اش می‌شد، شلیک کرد. 🔹حالا پس از این اتفاق جانا از شکستگی ستون فقرات و عدم بینایی رنج می‌برد و دیگر نمی‌تواند راه برود. https://eitaa.com/Basir_MN
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نظر یک تاریخ پژوه در مورد سریال "می خواهم زنده بمانم" که در فیلیمو منتشر می شود: 🔺اگر اسرائیل میخواست در مورد دهه شصت فیلم بسازد از این بهتر میشد. https://eitaa.com/Basir_MN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️دکتر داود منظور، معاون وزیر اسبق اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق: رئیس بانک مرکزی اصولی که یک دانشجوی سال اول اقتصاد هم می‌داند را رعایت نمی‌کند 🔹بانک مرکزی عملا به خزانه دوم دولت تبدیل شده است! https://eitaa.com/Basir_MN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم اولین تماس سیدالاسرا شهید حسین لشگری با همسرش پس از 18 سال اسارت 🌹 شهید لشکری اولین اسیر و آخرین آزاده دوران 8 سال دفاع مقدس است که به مدت 18 سال در اسارت رژیم بعث عراق بود. 🌹شادی روحش صلوات https://eitaa.com/Basir_MN
✌️خاطره ای از ۱۸سال اسارت شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. 🌹 آنقدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی بهش گفته بود: تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده!… همسرشهید لشگری میگفت: خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود ... او اولین کسی بودکه رفت. ( اولین اسیر بود) و آخرین نفری بود که از اسارت برگشت. در بدو ورود در ديدار با رهبر معظم انقلاب ضمن تجديد بيعت با ايشان لقب ايران از سوي رهبر معظم انقلاب شد. وي پس از سال‌ها تحمل رنج اسارت، بامداد دوشنبه 88/5/19 به شهادت رسيد. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور میکردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی میدانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک “مارمولک” هم صحبت میشدم. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک فضای سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم. 📚 منبع: کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه https://eitaa.com/Basir_MN
بصير
✌️خاطره ای از ۱۸سال اسارت شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیر
🌹 چند خاطره خواندنی از اولین خلبان اسیر و آخرین آزاده ایرانی/ گفتند همین‌جا بمان و ازدواج کن! 🌹 شهيد لشگری خاطرات 6410 روز اسارتش را در 2500 برگ کاغذ به رشته تحریر درآورد که برخي از اين خاطرات به قرار ذيل است: 1️⃣ «27 شهریور 59 پس از نماز صبح به گردان پرواز رفتم. قرار شد در ارتفاع هشت هزار پایی(2.6 کیلومتری) و با سرعتی حدود 900 کیلومتر برساعت، علمیات را آغاز کنیم. در حالی که «جی سوت» می پوشیدم، سروان احمد کُتاب گفت: حسین کی بر می گردی؟ نمی دانم چرا بی اختیار پاسخ دادم: هیچ وقت!» 📚 (اکبر، 1387: 19-18) خلبان جوان و 28 ساله که در سیزدهمین پرواز جنگی اش به مصاف تجاوزات مرزی بعثی ها می رفت، تصورش را هم نمی کرد که دارد سه روز قبل از یورش سراسری دشمن، آخرین پرواز خود را انجام می دهد و دیدار بعدی او با خانواده و هموطنانش به 18 سال بعد موکول خواهد شد. 2️⃣ «صبح 31 تیر 1361 با آژیر قرمز و شلیک توپهای پدافندی متوجه حمله هواپیماهای ایران به شهر بغداد شدیم. مدتها بود صدای هواپیماهای خودی را بر فراز بغداد نشنیده بودیم. فردای آن روز که روزنامه برایمان آوردند عکس و خبرِ سقوط یک فروند اف4 در شهر بغداد به چشم می خورد. تنها یک دستِ درون دستکش و یک پایِ درون پوتین از خلبان آن باقی مانده بود. کمک خلبان هم به اسارت درآمده بود. همان شب مطلع شدیم که خلبان، شهید سرهنگ عباس دوران بوده است.» 3️⃣ «از در مشبک آهنی گذشتیم و وارد حیاط شدیم. یک پارکینگ بزرگ در سمت راست واقع شده بود. محل ورود به ساختمان، داربستی بود که با شاخ و برگ تاک پوشیده شده بود و در کنار آن درخت پرتقال و نارنج به چشم می خورد... نماز مغرب و عشا را خوانده بودم که نگهبان گفت ملاقاتی داری. سرتیپِ مسئول اسیران ایرانی بود. گفت شما به دستور مستقیم صدام حسین به اینجا آورده شده اید. وضعیت شما با دیگر اسرا فرق می کند. شاید در مذاکرات طرفین قرار گرفته باشید و هر چه زودتر به ایران برگردید... این پنج نفر(نگهبان) که اینجا هستند برادر کوچک تو هستند. با اینها مدارا کن و هر چه نیاز داشتی به اینها بگو؛ فورا به من اطلاع می دهند.» 4️⃣ «صبح 14 خرداد 68 برای رفتن به دستشویی در را کوبیدم. نگهبان عراقی در را باز کرد... 👈همه نگهبانها مرا نگاه کردند و گفتند : خمینی مات [خميني مُرد]! ➖زانوانم سست شد. بغض راه گلویم را بسته بود. باید از نظر و ابهت، خودم را پیش دشمن می کردم... به ظاهر صبحانه ای خوردم. لقمه ها چون خاری پایین می رفتند. به اتاقم برگشتم... عصر آن روز برای هواخوری به حیاطِ خانه رفتم. آخر شب نگهبان می آمد و رادیو را از من می گرفت و در را می بست. فرصت خوبی بود که بتوانم راحت کنم... صبح روز بعد یکی از نگهبان ها آمد و گفت خوبی برایت دارم. فرو ریخت ولی خودم را کنترل کردم... گفت: رهبر ایران شده است. شدم و از او تشکر کردم. به این نعمت، همان شب صلوات فرستادم.» 📚 (همان: 110-109) 5️⃣ «سلمان گفت: 15 سال است اینجایی و از زن و بچه ات خبر نداری. فکر می کنی همسرت به پای تو نشسته و هنوز ازدواج نکرده؟ بهتر است با یک دختر عراقی کنی و همین جا بمانی. به تو می دهند و می توانی در ارتش عراق خدمت کنی. با قدرت و حمایت صدام حسین کی جرات دارد مخالفت کند. کافی است را بگویی بقیه کارهایش با من. کله ام داغ شد. داخل ساختمان آمدم و به ایستادم. به این نتیجه رسیدم که پیشنهادش باید از رده های بالا باشد. 🔸دو حالت داشت: ➖اگر جدی بود و من رضایت می دادم نمی دانستم بعد از این 15 سال که مقاومت کردم چه به و ایران بدهم! ➖حالت دوم این بود که برای بهره گیری تبلیغاتی و سیاسی این پیشنهاد را می کنند و بعد از اتمام کارشان، مثل کهنه استفاده شده مرا دور می اندازند. ☝️بهتر دیدم که در زندان های عراق بمانم و ولی موافقت نکنم. ⚠️ اگر می پذیرفتم فردای جواب (ره) را چه می دادم که بعد از 15 سال اسارت و سختی، زیر زدم!» 📚 کتاب «6410: خاطرات امیر سرتیپ خلبان حسین لشگری». 🔴 پ.ن: حالا اين وطن‌فروشان و سازشکاران که هميشه دم از مذاکره با غرب و آمريکا مي‌زنند، چطور مي‌توانند جواب‌گوي امثال اين شهيد عزيز باشند؟!!! پس اي مردم! اگر پاي صندوق انتخابات نياييد و اصلح را انتخاب نکنيد و باز هم يکي مثل حسن روحاني متصدي امور شود، در قيامت پاسخگوي امام (ره) و شهدا نخواهيم بود. همانطور که اين شهيد عزيز در لحظه‌ي انتخاب، به درستي عمل کرد، ما هم تلاش کنيم تا انتخاب درستي داشته باشيم تا شرمنده شهدا نشويم! https://eitaa.com/Basir_MN