ایجاد درخواست پرداخت
با عنوان عیدی تاج گذاری آقا
در حساب 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡
https://pay.eitaa.com/v/?link=aZ3gS
گاهگاهیآنقدر
زیرفشارروحی
کوفتهمیشوم
کهبرایفرار
ازدردوغم
دستبهدامان
شهادتمیزنم
"آقامصطفیچمران"🌱
#تَــلَنـگـر... ⃠🚫
روزِحسابکتابڪہبرسھ..
بعضےازگُناهاټروکہبهتنِشوڹمیدڹ،
مےبینےبراشوڹاستغفارنڪردۍ،
اصݪاًیادٺنبوده !
امّازیرِهࢪگُناهټیہاستغفارنوشتہشده..
اونجاسٺکہتازهمیفهمۍ
یکۍبہجاټتوبهڪرده....
یکےڪہحواسشبھټبوده..؟
یہپدردݪسوز..
یکےمثلِمهدے"عج" :)
‹🖇☁️›
-
ازهمانروزڪهنیامدی
خیلۍهامردند!
شایدهمہ...
اینآدمهاییکھمیبینۍ
زندهاندفقط
زندگینمیڪنند !.
هرچندخۅدشانبۍخبرباشـند(:💙
-✿−−−−−−−−✿
☁️⃟🖤
هدایت شده از پناه من!:)
یـهگـرهیافـتادهتوزنـدگـیم،میـشـهبرایبـرطـرفشدنـشیـه"الـهیبـهالـرقـیـه"بگـید؟!(:
#حــــــاجآقـاقـــــرائتی...
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم؛
او هم جواب داد و گفت:
ای بابا حــاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی خــــدا خیلی خیلی #بخشـنده و #کــــــریمه!!!☺️🍃
استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد:
بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟؟؟
نه نمیده...!
چون #حـــــساب و #کـــــتاب داره...!🙂✨
درسته که خدا بخشنده ست ولی.... عادل هم هست
#تلنگرانه
باران شدیدی در تهران باریده بود.خیابان ۱۷شهریور را اب فرا گرفته بود.
چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع. ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، ان هارا به طرف خیابان دیگر خیابان برد.
ابراهیم از اینکارها زیاد انجاممی داد.
هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود!
📚ســـلامبـرابــــراهیـــم
#بدونتعارف . .
-حقالناساوجحماقتِ،نه زرنگی!
چونروزقیامتاعمالخوبترا
مجبورمیشوۍبهکسیبدهیکهدر
زندگیازآنمتنفربودیوغیبتشراکردی :)!💔. .
خدای من..!
خدای خوب و مهربانم..!
روسیاهم، روسیاهم که با ۲۵ساݪ سن
نتونستم تو رابطهیِ عبد و معبودی
اونجوری که باید و شاید وظیفهیِ عبد رو
به نحو شایسته و بایسته انجام بدم.. :)
#شهیدمهدیصابری
گفــتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟
گفــت: تنها آرزوی من این است که یک مرکزفرهنگے داشته باشم و روے بچههای جوان کــارکنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران #دفاع_مقدس را به نسل جـــوان منتقل کنم.
#شهیدحاجمنصورخادمصادق
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
برای خرید عقد برای آقاجواد ساعت خریدم
بعد از چند روز دیدم ساعت دستشون نیست. پرسیدم چرا ساعت را دستت نبستی؟
گفت: راستش رو بگم ناراحت نمی شی؟!
گفت: توی قنوت نماز نگاهم به ساعت
می افتاد و فکرم می اومد پیش تو...
می دونی که باید اول خدا باشه بعد خانواده..
#شهیدجوادمحمدی
مےگفت:
ازاینبهبعدهرغذایےدرستکردیم
نذریکےازائمهباشه
اینباعثمیشهماهرروزغذاےنذر
اهلبیتبخوریموروےنَفْسِمون
تاثیرمثبتداشتهباشه.
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
•کاشْ دَرْ صَدْرِ خَبَرْهایِ جَهانْ گُفتِه شَوَدْ
عاقِبَتْ جُمعه شُد و حَضرَتِ مَهدی آمَدْ•
#منتظر_المهدی