eitaa logo
𝐌𝐚𝐦𝐨𝐨𝐋|مَـأموݪ
2.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
السلام‌علیک‌یا‌بقیة‌اللھ! ‌- مأمول‌به‌معني‌آرزو‌شده‌وکسی‌که‌مردم‌به‌اواُمیددارند ! صدای آمدنت را به گوش ما برسان! ای‌منجی‌عالم🌱 - کانال‌اطلاعـاتمون ⇦| @info_basiratman - اللهم‌عجل‌لولیك‌الفرج💚
مشاهده در ایتا
دانلود
- هرشھیـد‌مثل‌یڪ‌فانوس‌است🖐🏽 مۍ‌سوزدونـورمۍدهد .. وازکناراو‌بـودن‌تـوھم‌نورانۍ‌‌‌مۍشوۍ‌وباشھدا که‌‌رفیق‌شدۍ شھیـدمۍ‌شوۍ !(: -
هدایت شده از مُسکِن
جمکران((:
🌱🌼 کوچه های دلت را به نام شهدا کن بدان در کوچه پس کوچه های دنیا وقتی گم می شوی تنهایت نمےگذارد!! شهدا با معرفتند رفیقشان باشی شهیدت می کنند. ------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖐🏽 مرده دومتر قدشه😐 چهار متر ریش و سیبیل داره🚶🏻‍♂ بعد از دختره بیشتر ارایش ڪرده😔 ناخن کاشته انقدر بلنده ڪه نزدیکش وایسی میره تو چشمت😐💔 کیف زنونه میندازه میره بیرون😞🖐🏽 اقا کجا داریم میریم ما؟؟؟
♥️😍 °• °• °• [بسیجۍهستم‌وبایدصدایت‌میزدمـ‌خواهࢪ توࢪادیدن‌بہ‌چشمـ‌خواهࢪۍ سخت‌است‌میفهمۍ؟!😊🙈] ••♥️ •.🧡
هدایت شده از پیام های ِ ذخیره شده !
بی‌زحمت کسایی که همسایمون بودن و یا مایل به همسایگی هستن فور‌ کنن بیابیمشون‌
در آمار 755 پرداخت داریم :)🌱 @shahid_ahmad1374 ✋🏿
'☕️🍫' یه‌موقع‌هایی‌بود وقتی‌بچه‌مذهبیاگناه‌میکردن حالاهرگناهی... شب‌تاصبح‌پای‌سجاده‌زارمیزدن:که‌ خدایامن‌غلط‌کردم‌توببخش،خدایامنو اینجوری‌امتحان‌نکن! ولی‌حالا... کاش‌حداقل‌بدونیم‌چِه‌مون‌شده‌الآن؟:) خداکه‌همون‌خداست... همون‌جوری‌میبخشه:) 🔗⃟♥️|‌‌🎗🙂
بسم الله. «شیطان نباشیم» برای کاری، توفیق شد و زندگینامه‌ی شهید عباس ورامینی را خواندم. البته بخشیش را. شخصیت بالابلند خوش تیپ، تیپ اروپایی، از آن تیپ‌ها که میشد خیلی چیزها و کس ها شود حتی همان زمان انقلاب هم. اما آنقدر بصیر بود که حتی برای ارتشی شدن در زمان ارتش شاه، می گفت؛_من به این نظام خدمت نمی کنم. همین آدم بعد از انقلاب، سه روز سه روز در شیفت می ماند سرخیابان فلسطین. و وقتی مادرش می گفت:_مادر گناه داری،اذیت می‌شوی! می گفت:_این بیداریها، این نگهبانی‌ها برای این نظام،مثل نمازشب عبادت است. قد من که به تعریف ازشهدا نمی‌رسد.باورم هم این است که اعضای کانال، خودشان شهید شناسند. اما اولا خالی از لطف نیست این حرفها از شهیدی که در ماجرای تسخیر لانه‌ی جاسوسی، از فعالین بوده، برای این روزها که حرف شهدای امنیت است، ثانیا، همین امروز در جهان ارا،مصاحبه با خانواده ی یکی ازشهدای امنیت را دیدم، فرزندش، شاید ده ساله بود وتصویر لبخندش وقتی از آخرین روز بودن با پدر می گفت،توی ذهنم ماندگار شد. اما غرض، درزندگینامه‌ی شهید ورامینی، آمده بود که جایی،در گرماگرم زندگی، وقتی صاحبخانه ، جوابش می‌کند، وقتی زنش با یک بچه ی کوچک‌چندماهه، در شهر مانده و او برای چندمین بار قرار است به جبهه برود، مادرش جلویش را می‌گیرد و می‌گوید:_نمی‌گذارم بری. اول خونه زندگیتو درست کن. زنت چه گناهی کرده! (همین حرفها که همه‌مان هرکس،بهش اعتقاد نداشته باشد را محکوم به تعصب و زیاده‌روی و تندروی،می‌کنیم) 🤔و فکر می‌کنید واکنش او چه بود؟ راستش خودم را که جای مادرش، زنش یا حتی خودش می‌گذارم، مثل همین حالا گیج می‌زنم؛ یعنی خدا راضی تر است به چه؟ یعنی درست است آدم زن و بچه اش را سختی بدهد؟ یعینی نمی‌شود آدم یک شغل ساده تر داشته باشد .نمی‌شود همه چیز سرجایش باشد؟!! اما خب شهید است دیگر. از آن شهیدها که ثمره ی عمری اخلاص و خودسازیشان را می‌چشند. پس می‌رود سراغ طاقچه؛ دست می‌برد لای قرآن و در کمال احترام، قرآن را مقابل مادر باز می‌کند و می‌خواند؛_ مبادا زنان و فرزندانتان و عزیزانتان، مانع جهاد شما در راه خدا شوند. قرآن را می‌بندد. مادر ساکت است. همسرش هم. راهی می‌شود. من به امروز خودم و ما، نگاه می‌کنم و می‌گویم؛ مردش نیستم. می‌گویم ؛وقتی می‌دانی باید برای دینت و دین فرزندت، هجرت کنی و نمی‌کنی، یعنی آیه قرآن را زیرپا گذاشته‌ای! وقتی می‌دانی باید سختی بکشی و در این راه حتی از عزیزانت، جدا شوی، خب این تازه عمل به نص قرآن است. این حد مسلمانی است. نه هنرخاصی. من می‌بینم و می ترسم به عنوان یک زن، مانع از جهاد همسرم، در راه خدا نباشم. و می‌دانم شیطان در کمیم است،هربار که به خاطر منفعت طلبی و راحت طلبی، فرزندانم را بهانه می‌کنم و مانع می‌شوم از هجرت به شهری کم امکانات تر، مانع می‌شوم از ساعات بیشتر خدمتش، مانع می‌شوم از اینکه مبلغی را به نیازمند کمک کند یا برای مساوات، قراردهد، پس بدون شک مانع جهادش شده‌ام. پس بدون شک شیطانش بوده‌ام. پس بدون شک همراه آسمانی برایش نبوده‌ام. وبه خدا پناه می‌برم از چنین بودن.‌. نقش خودمان را در زندگیهایمان، پیدا کنیم. همین!
هدایت شده از سنگِ قبرِ آرزو
آن کس کہ عشق را بہ تمسخر گرفت سال‌ها حالا دلش دچار تپش‌هاۍ نامنظم است ..
+ ضمایر را نام‌ ببر .. - من ؛ من ؛ من * + پس بقیہ چہ شدند؟! - همہ رفتند ڪربلا ؛ فقط من‌ جامانده‌ام !💔