سرگذشت های شخصیت رمان 🙂☺ رسول و فرشید شهید شدن ...فرشید تو کربلا حرم حضرت عباس و رسول نزدیک مسجد محل شون مزارشون کنار هم تو گلزار شهداست . ‌ محمد بعد از دست دادن رسول یه هفته بعدش عزیز رو از دست میده و به خاطر همین مدت طولانی سایت نمیره و دچار افسردگی حاد میشه . سپیده و سجاد با هم دیگه کنار میان و با همکاری همدیگه تولیدی لباس راه ميندازن و سپیده هر تصمیم گرفت هر سال برای عزیز نذری بده ! جواد پسر سپیده و سجاد تصمیم گرفت به دانشگاه افسری شرکت کنه . عطیه بعد نه ماه بچه اش رو به دنیا میاره و بچه اش پسره اسمش رو هم فرزاد گذاشته و در کنار موسی شاد و خوشحال زندگی میکنه اقدس مادر عطیه بعد از فوت مرضیه مادر محمد دو هفته بعدش میمیره ... موسی در طبقه ی بالا قرار میگیره و پستش به قاضی دادگاه میرسه . پوریا بعد از مخالفت هایی که با ازدواج عرشیا و رویا داشته آخر سل موافقت میکنه ولی به شرطی که عرشیا شغل داشته باشه و بتونه دخترش رو خوشحال کنه در این بین عرشیا تصمیم میگیره جای پدرش فرشید باشه پس میره و به دانشگاه افسری ثبت نام میکنه .

عرشیا بختگان رفیق و یار دوست داشتنی فرشید و رسول ... به رتبه ی رئیس بیمارستان المهدی میرسه ! در تخصص قبل و عروق.و کنار مادرش حسنا زندگی میکنه و به ازدواج فکر نمیکنه شارلوت و همدستاش بعد از به هم ریختن شرایط و وضعیت ...و باعث خم شدن کمر محمد به کشور خودشون برمیگردن . محمد و افرادش هنوز موفق به دام انداختن شارلوت افرادش نشدن داوود و خواهرش مائده... مائده بعد مدت ها با یه نفر ازدواج میکنه و با کمک همسرش یه آموزشگاه طراحی باز میکنه ... حاصل ازدواجش بعد از دو سال یه دختر خیلی خوشگل به اسم آوا هستش . داوود بعد از مدتی که به خاطر رسول و فرشید ناراحت بود و اصلا حرفی نمیزد همراه با سعید و بقیه ی افراد تو سایت مشغول هستن ! امیر عباس پدر داوود و نورس مادر داوود هر دو به مشهد میرن و بعد از دو هفته برمیگردن ! سعید با دختر داییش سولماز به زور دایی نصرالله و زن دایی نبات ازدواج میکنه و اصلا از ازدواجش راضی نیست بعد از دو ماه به طلاق ختم میشه ! یعقوب یه مغازه ی جواهر فروشی باز میکنه و خیلی هم تو کارش موفق هستش ! عارفا بعد از رفتن فرشید تو شمال کنار مادرش هاجر زندگی میکنه و خونه اش رو تو تهران اجاره میده . طاها پدر رسول برای این که زیاد یاد رسول نباشه و اذیت نشه یه مغازه ی نونوایی باز میکنه و اون جا مشغول میشه ! شعله هم هر پنج شنبه به گلزار شهدا نزار پسرش و بهشت زهرا مزار خواهرش میره ! و خیلی آروم تر از قبل هستش . دینا از کارش استعفا داده و برای همیشه کنار دخترش ساحل مونده.... هر از گاهی سوسن بهش سر میزنه ...بیشتر وقت ها هم پیش مادرش و باباش هستش ! سوسن بعد مدتی باز دوباره با فرزاد حرف میزنه و باهاش ازدواج میکنه و حاصل ازدواجش یه پسر خوشگل به اسم علی هستش ! آقای عبدی هر از گاهی به محمد و بچه ها سر میزنه و با آقای سلجوقی و شهیدی دیدار میکنه .دخترش سوگل و همسرش مهناز هم تو خارج تو ترکیه زندگی میکنن ! آقای سلجوقی با تنها دخترش پیمانه به سفر کوتاهی میره ... آقای شهیدی هم با دخترش نگار برای مدت کوتاهی به مشهد میره !

کریم و رضا و ارسلان به قول خودشون تو سایت راحت تر هستن و کمتر به خونه میرن ! علی سایبری طبق معمول به ماموریت های حساسی اعزام میشه .ولی مثل سابق نزدیک میز مرکزی میز رسول نمیشه . و حالا میز مرکزی و میز فرشید خالی مونده و کسی پشت میز اون ها نیست که بشینه ! حنا کنار مادر و پدرش زندگی میکنه و چند روزی پسر خاله اش بهش علاقه ی زیادی پیدا کرده اما اون راضی به این ازدواج نمیشه ! و هر از گاهی به شعله و طاها سر میزنه چون هنوزم خودش رو عروس اون خانواده میدونه ! پ.ن.به نظرتون چه اتفاقی برای شخصیت ها می افته !😉 آیا محمد هنوزم فرماندهی رو به عهده میگیره یا نه ! فصل سوم چه اتفاقی ممکنه پیش بیاد میز فرشید و رسول ممکنه به کی تعلق داشته باشه ! داوود آیا همچنان بی همسر ...میمونه !؟ همراهم باشید به زودی در فصل سوم به همه ی این ها اشاره میشه !

https://ngli.ir/640094170031 سرگذشت شخصیت های رماننن قرار بود فردا بفرستم امروز فرستادمم

دیروز گفتم کلیپ و عکس رو مدیر کانال ره روی عشق ساخته اینم الان زحمتش رو کشیده از زبون حنا برای رسول خیلی خوبه 🥲

ممنونم از در این خونه نکردی تو ردم🥺 #امام_حسین #ساخت_خودم کپی نشه(خواستی فور کن ) https://eitaa.com/romanFms

حال من دیدنی میشه لحظه ی جون دادنم💔🥺 #امام_حسین #ساخت_خودم کپی نشه(خواستی فور کن ) https://eitaa.com/romanFms

دلتنگ مشهد امام رضا هستم 🥺🥺 #ساخت_خودم کپی نشه _اگر خواستی فور کن🙂 https://eitaa.com/romanFms

بیچاره دلم ... چه صبر خوبی دارد💔 #ساخت_خودم کپی نشه_اگر خواستی فور کن🙂 https://eitaa.com/romanFms

دلتنگ حرمتم 🥺💔 #امام_رضا #ساخت_خودم https://eitaa.com/romanFms

همدم هر شب تارم🥺❤️ #امام_حسینی #ساخت_خودم https://eitaa.com/romanFms

دلتنگی از حرم 🥲