به خودت مشغول نباش...🌱
🎙استاد پناهیان :
دائماً به خودت مشغول نباش ضرر میکنی!😬
تو به تنهایی نمیتوانی از منافعت دفاع کنی ×
و آنچه نیاز داری را به دست بیاوری🙄
سعی کن!
دائماً به خدا مشغول باشی(:
او قدرت مطلق است ✓
و جهان هستی با کسی که با خداست، همراه است...🥰
دائماً مشغول خدا بودن سخت است..
ولی ناممکن نیست!
با بهانههای مختلف شروع کن🪴🙃
#ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝߊܢߺ߭ܣ
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📗🖇
#برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست
#از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪
🥀زنگ احکام🥀
برداشت_های_نادرست_از_احکام
انعطاف در احکام
برخی از مردم تصور می کنند احکام و دستورات دینی سخت و مشکل است، درحالی که هم دستوراتش آسان و هم در شرایط سخت انعطاف پذیر است.
مثلا اگر شخص بیمار باشد و نتواند نماز را ایستاده بخواند می تواند نشسته بخواند. اگر نمی تواند وضو بگیرد می تواند تیمم کند. اگر روزه برای شخص ضرر داشته باشد نباید بگیرد، تا علم و یقین به نجاست پیدا نشود همه چیز پاک است، اگر انسان ناچار شود در زمین گل آلود نماز بخواند و بدن و لباس او آلوده شود، باید در حالت ایستاده نماز بخواند. و برای سجده با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند.1 کسی که به احکام اسلامی آشنایی داشته باشد می داند که اسلام در تمامی ابواب فقهی، شرایط آسانی را برای مکلفین قرار داده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرار روزانه🌹هر روز با احکام🌹
‹بِٮـــمِاللّٰھالرَّحمٰـنِْالرَّحیـٓم›
#اَلسَـلآمُعَلَیڪَیـٰآحُـسیٖنبنعَـلۍ🖐🏻!
💠 خواهرم حجاب را ،حجاب را، عفت را،عفت را ،سرلوحه ی زندگی قرار دهید و زینب گونه زندگی کنید و خود را تربیت کنید.
#سردار_شهید_امان_الله_جزینی
#حجاب_وصیت_شهدا
#حجاب
اللهمعجللولیکالفرج
┄┄┅═✧❁🦋🔮🦋❁✧═┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا گاهی با اینکه خیلی به امام زمان یا اهلبیت توسل میکنیم حاجت روا نمیشویم؟
44.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« زندگی ما باید شهیدانه باشه.... »👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من خواب نخواهم رفت....
از ما هم همینو خواستن....
#نهج_البلاغه
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
. #به_نام_خدای_مهدی . #قلبم_برای_تو❤❤ . 🔮قسمت_بیست_و_دوم -آره دیگه...مسئول دفاع مقدس ناسلامتی تویی
#به_نام_خدای_مهدی
.
#قلبم_برای_تو❤❤
.
🔮قسمت بیست و سوم
.
-چه خبره آقا میلاد 😯
-آخه جیگر با یکی دو سیخ که معلوم نمیشه...بخورین مطمئنم بازم میخواین...جیگرهای اینجا حرف نداره😊
.
بعد چند دیقه جیگرها رو آوردن و شروع به خوردن کردیم...آقا میلاد و معصومه تند تند میخوردن و من به زور سه سیخ رو خوردم...
که معصومه گفت:
-فک کنم دوست نداریا مریم جون؟!😯
-چرااا اتفاقا...خوشمزست..ولی خب همین سه سیخ بسته
-احساس میکردم سرم گیج میره...بی قرار بودم و رو پیشونیم عرق سردی نشسته بود...
اونشب تموم شد و اومدم خونه...تا صبح نمیتونستم بخوابم...که موقع نماز صبح منتظر موندم نملز مامانم تموم بشه و صداش کردم...
-مامان...مامان...😓
-جانم عزیزم؟! 😯چرا رنگ و روت پریده؟! خواب بد دیدی؟!
-نه...نه...قلبم 😧
-یا اباالفضل...قلب درد میکنه؟!
-اره....😢
.
دیگه نفهمیدم چجور شد و چی گذشت...فقط چشم باز کردم دیدم رو تخت بیمارستانم و بهم کلی دستگاه وصله و مامانم کنارم نشسته
-مامان چی شده؟!من کجام؟!
-سلام دخترم...هیچی..نترس...بیمارستانیم...ازت ازمایش و اکو گرفتن و منتظریم جوابش بیاد...چیزی نیست
-احساس میکنم قلبم داره کنده میشه از جا 😢
-نترس دخترم...خوب میشی...
-امروز کلاس داشتم...به زهرا بگین به استاد بگه...
-نگران نباش.. هم به زهرا هم به آقا میلاد خبر دادم...
-به میلاد دیگه چرا؟! 😯
-نا سلامتی شریک زندگیت قراره بشه ها...
-اخه بیخودی الان نگران میشن😕
.
🔮از زبان سهیل
دیروز دیده بودم که دوستش تا محل ثبت نام اومد ولی با دیدن من با اینکه مسئول ثبت نام خانم ها فرق داره وارد نشد...
امروز هم هرچی منتظر موندم نیومدن 😔
فک کنم به خاطر منه...
خواستم برم جلو و بگم که اگه به خاطر من میخواین راهیان نیاین من نمیام تا شما برین...
دلم نمیخواد به خاطر من دو نفر رو از شهدا دور بشن...
نزدیک ظهر رفتم جلو کلاسشون...
در کلاس باز شد و استادشون بیرون اومد...
بازم از اون خبری نبود...
دیدم دوستش با عجله از کلاس بیرون اومد و به سمت پله ها رفت
سریع پشت سرش دویدم
-سلام...ببخشید
-سلام...من عجله دارم...
-مزاحم نمیشم...فقط میخواستم بپرسم دوستتون نیومدن باز؟!
-آقای محترم شما انگار ول کن نیستین...مریم گفت که علاقه ای به صحبت با شما نداره...
(فهمیدم اسمش مریمه ☺)
-خب ایندفعه کارم فرق داره...کی تشریف میارن 😯
-آقای محترم...مریم حاش خوب نیست و بیمارستان بستریه و معلوم نیست کی مرخص میشه منم الان عجله دارم باید برم اونجا
-چییی😨😨چرا؟! چی شده؟؟
.
#ادامه_دارد
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
#به_نام_خدای_مهدی . #قلبم_برای_تو❤❤ . 🔮قسمت بیست و سوم . -چه خبره آقا میلاد 😯 -آخه جیگر با یکی دو سی
#به_نام_خدای_مهدی .
#قلبم_برای_تو❤❤
.
🔮قسمت_بیست_و_چهارم
.
🔮از زبان سهیل
.
-چییی😨😨چرا؟! چی شده؟؟
-نمیدونم...فعلا خداحافظ
-لا اقل آدرس بیمارستان رو بدید😕
-شرمنده...نمیتونم
و رفت...ولی دقیقه ای نگذشت که برگشت و گفت:
-فقط قول بدین اونجا نیاین...چون حالش با دیدن شما شاید بدتر بشه...😐
-چشم 😔😕
و ادرس رو روی یه تیکه کاغذ نوشت و بهم داد.
برگشتم به محل ثبت نام...ولی اصلا نفهمیدم اونروز چجوری گذشت....
بعد از ظهر اومدم خونه ولی فکر و خیال نمیزاشت آروم بشم...
همش با خودم میگفتم یعنی چی شده؟!
شاید کمکی نیاز داشته باشن...
شاید....
دلم رو به دریا زدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم...
از پله های بیمارستان بالا رفتم...
نمیدونستم تو کدوم اتاقه...
ازش هم فقط یه اسم میدونستم و قطعا اطلاعات بهم شک میکرد و کمکی نمیکرد...
داشتم ناامید میشدم که یک آن دوستش رو دیدم که به سرعت از روبه روم رد شد و من رو ندید...پشت سرش رفتم و دیدم پشت در یه اتاقی وایسادن...
اتاق 26
خواستم جلو برم ولی انگار قدم هام سست شد 😕😕
آخه برم جلو چی بگم😔
تازه به دوستشم قول داده بودم بیمارستان نیام...
.
رفتم جلوی اطلاعات بیمارستان
-سلام...ببخشید
-بفرمایین -میخواستم حال مریض اتاق 26 رو بپرسم...
-کدوم مریض؟؟
-مریم...
یکم من و من کردم و گفت:
-آها مریم فلاحی رو میگین...دکترش معاینش کرده و منتظره یکی از بستگان نزدیک بره تو اتاق دکتر باهاشون صحبت کنه...شما اگه جز بستگان درجه یک هستید میتونین تشریف ببرین...
-نگفتن حالشون چطوره؟!
-نه...ولی براش دعا کنید...
با شنیدن این جمله انگار آب سردی رو تمام بدنم ریختن...
پاهام سست شد و اروم اروم پله ها رو پایین اومدم...
دلم نمیخواست از بیمارستان برم ولی راهی نداشتم...
تا خونه قدم زدم و هر دعایی بلد بودم خوندم 😔
.
🔮از زبان میلاد...
.
وارد بیمارستان شدم...
از استرس داشتم میمردم
تمام بدنم انگار درد میکرد
نفهمیدم چجوری پله های بیمارستان رو بالا رفتم تا جلوی در اتاقشون رسیدم...
جلوی در مادرش و یکی از دوستاش وایساده بودن
سلام...چی شده؟!😯
که مامان مریم با گریه گفت:
سلام آقا میلاد 😢کجایی؟!
-چی شده عصمت خانم؟!صبح که بهم خبر دادین شهرستان بودم سریع حرکت کردم...دکترا چی میگن؟؟
-نمیدونم...دکترش گفت یکی بیاد تو اتاق باهاش حرف بزنه ولی من دلش رو نداشتم تنها برم...شما میاید؟!
-آره آره...حتما...
.
با عصمت خانم سمت اتاق دکتر رفتیم و وارد اتاق شدیم.
-سلام...بفرمایین؟!
-همراهای مریم فلاحی
-بله بله
چه نسبتی دارین؟!
-ایشون مادرشون و من هم نامزدشون هستم..
.
#ادامه_دارد
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
.
. بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
#به_نام_خدای_مهدی . #قلبم_برای_تو❤❤ . 🔮قسمت_بیست_و_چهارم . 🔮از زبان سهیل . -چییی😨😨چرا؟! چی شده؟؟ -نم
#به_نام_خدای_مهدی
🔮#قسمت_بیست_و_پنجم
.
سلام آقا میلاد 😢کجایی؟!
-چی شده؟!صبح که بهم خبر دادین شهرستان بودم سریع حرکت کردم...دکترا چی میگن؟؟
-نمیدونم...دکترش گفت یکی بیاد تو اتاق باهاش حرف بزنه ولی من دلش رو نداشتم تنها برم...شما میاید؟!
-آره آره...حتما...
.
با مادر مریم سمت اتاق دکتر رفتیم و وارد اتاق شدیم.
-سلام...بفرمایین؟!
-همراهای مریم فلاحی
-بله بله
چه نسبتی دارین؟!
-ایشون مادرشون و من هم نامزدشون هستم..
-خیلی خوشبختم...بفرمایین بنشینید
که مادر گفت:
-آقای دکتر تورو خدا هرچی شده به ما بگین😢من نصف عمر شدم.😕
-نگران نباشید.
-دخترم چشه؟!😕
-خیلی خب...روراست میگم...ما از ایشون آزمایش ها و تست های مختلف گرفتیم و نشون داد متاسفانه قلبشون خیلی ضعیف شده و علنا متاسفانه درصد کمی از قلبشون کار میکنه
-یا صاحب الزمان 😢😢
-نگران نباشید مادر...امروزه علم پزشکی خیلی پیشرفت کرده...فقط دعا کنید...
دکتر با مادر مریم همینطوری حرف میزدن و من فقط مات و مبهوت نگاهشون میکردم...نمیدونستم چی باید بگم...چیکار باید کنم...
از اتاق بیرون اومدیم و یه لحظه تعادل اعصابم رو از دست دادم و بافریاد گفتم:
چرا زودتر کاری نکردین😠چرا به من نگفتین که بیماری داره تا زودتر اقدام کنیم😠
-میلاد جان ما هم نمیدونستیم اینقدر حاده😕فقط بچگی ها چند بار قلب درد گرفته بود و با قرص خوب میشد😔
-به صحبت ها توجه نکردم و دوباره تنهایی رفتم توی اتاق دکتر...
-آقای دکتر ما چیکار باید کنیم؟!
-فقط دعا...دعا کنید کار نامزدتون به پیوند نکشه چون توی این گروه خونی معمولا قلبی پیدا نمیشه...
-اگه بکشه و پیدا نشه چی😯
-با دارو میشه مدتی سر کرد ولی.
-آقای دکتر با من روراست باشید...پای زندگی و آیندم در میونه...
-شما عقد هم کردید؟؟
-نه هنوز...ولی قرار بود چند روز دیگه😔
-ببین پسرم...تصمیم برای ادامه زندگیت دست خودته...اگه دوستش داری پیشش بمون وگرنه...
-اگه با عمل خوب نشه من چه قدر فرصت دارم...
-شاید چند سال...چند ماه...شاید چند هفته...شاید چند روز...
همه چی بستگی به شما داره...به محیط زندگی و هیجان و استرس خونه...
.
از اتاق دکتر بیرون اومدم
گیج بودم
هیچ جا رو درست نمیدیدم...
از پشت شیشه اتاق مریم رو نگاه کرد که رو تخت بیمارستان نشسته داشت نماز میخوند...
اشکام نمیزاشت پیشش برم😢
آروم اومدم تو حیاط بیمارستان...
نمیفهمیدم چیکار میکنم...
فقط راه میرفتم...
چند ساعتی رو تو حیاط بودم
سر درد داشت دیوونم میکرد
پشت فرمون نشستم...
چشمام باز و بسته میشد...
یک لحظه پشت فرمون چشمام سنگین شد و.... 😯
.
#ادامه_دارد
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
بامــــاهمـــراه باشید🌹
شماره آخرتلفنتچنده؟
برایاونشهید۵تاصلواتبفرست
1 شهید حاج قاسم سلیمانی
2 شهیدمحسنحججی
3 شهید جهاد مغنیه
4 شهیدعباسدانشگر
5 شهیدابراهیمهادی
6 شهیدمحمودکاوه
7 شهیدانگمنام
8شهیدمحمدحسینفهمیده
9شهدای امنیت
0 شهیدبابک نوری هریس
کپیکنازثوابشجانمونی...
#ثواب_یهویی🌿
#أَللّٰھُـمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَٱلْفَرَج
‹بِٮـــمِاللّٰھالرَّحمٰـنِْالرَّحیـٓم›
#اَلسَـلآمُعَلَیڪَیـٰآحُـسیٖنبنعَـلۍ🖐🏻!
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللّهِ فِی خَلْقِهِ،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ،
وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ،
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ،
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ،
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیَائِکَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ
الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیرا اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِینِکَ وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ
شِیعَتَهُ وَ أَنْصَارَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْهُمْ اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ آُلِّ بَاغٍ وَ طَاغٍ وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ وَ
احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ أَنْ یُوصَلَ إِلَیْهِ
بِسُوءٍ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ
اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبَابِرَهَ الْکُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیْثُ
آَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بِحْرِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلا وَأَظْهِرْ بِهِ دِینَ
نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِی فِی آلِ
مُحَمَّدٍ مَا یَأْمُلُونَ وَ فِی عَدُوِّهِمْ مَا یَحْذَرُونَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.
ali-fani-8.mp3
21.06M
🌸دعــــــــــاۍعــــــــــــــــــــــھد🌸
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ دݪتنگۍ💔
صبحٺ بخیر آقاۍ مݩ
آقاۍ تنهایۍ💔
قرارصبحگاھےموݩ💕:)
العجݪالعجݪیآصاحبالزماݩ
🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
🎬 مردی که عاشق #امام_زمان(عج) بود.
🔹️ داستانی که باید دید و شنید...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌹
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ الفرج