شما هرگز آزاد نخواهید بود! مگر تا زمانی که خودتون رو از زندان افکار خودتون خلاص کنید. #آزاد‌باش😊

آنقدر جلو رفتیم که نزدیک ظهوریم... #لبیک_یا_خامنه_ای

اُجٖیبُ دَعْوَةَ الدّٰاعِ اِذٰا دَعٰانِ هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. سوره بقره | آیه ١٨۶

وَاللهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهٖ مَنْ یَشــــٰآءُ لیکن خدا هرکه را که بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند. سوره بقره | آیه ۱۰۵

وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ هنگامی كه بندگانم از تو دربارہ من بپرسند، (بگو) یقیناً من نزدیكم... سورہ بقرہ | آیه ۱۸۶

﴿لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾‎ خداوندا! جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم! سوره انبیاء | آیه ۸۷

واللّٰه ما یَعلَمُ ما فی قُلوبکُم🌿 و خــدا آنچه که در؛ قلبــهایتان است میداند[🤍🫂] #آیه‌گرافی | مناسب‌ِپروفایل‌و‌استوری🌱

{🏴🖤} • • ‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بزرگی میگفت: دخترهاوخانم‌هایی‌ڪہ ‌توۍ‌ایـام‌عزادارے‌مـاه‌محرم ‌آرایش‌میڪنن‌میـان‌روضہ ‌یـا‌میرن‌ڪنـار‌خیـابون‌ تمـاشـای‌دستہ‌هـای‌عزاداری منو‌یـاد‌زن‌هـای‌شـامی‌می‌اندازن‌ ڪہ‌وقتےبهشون‌خبر‌رسید ڪاروان‌اسرای‌ڪربلاوسرهای‌بریده‌ بہ‌شـام‌رسیده ‌آرایش‌ڪردن‌‌وخلخال‌بہ‌پاهـاشون‌بستن ‌وهلهلہ‌ڪنان‌بہ‌تمـاشا‌رفتن -هیچوقت‌این‌حرفشو‌فراموش‌نمیڪنم...💔 • • {🖤🏴} ☜ #بدون_تعارف #ܝߺ̈ߺߺࡋܢߺ߭ࡏަܝ‌ߊ‌ܢߺ߭ܣ #‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج در محـضر خُــدا گنـاه نکنیم 📗🖇 #برای_ترک_گناه_هیچ_وقت_دیر_نیست #از_همین_الان_شروع_ڪن💥💪

🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 #قصھ_دلبࢪی #قسمت_اول حسابی کلافه شده بودم. نمی‌فهمیدم که جذب چه چیز این آدم شدن. از طرف خانم‌ها چند تا خواستگار داشت، مستقیم بهش گفته بودن.😐 اون هم وسط دانشگاه😐 وقتی شنیدم گفتم چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه باهام ازدواج کن.😑 اونم با چه کسی! اصلاً باورم نمی‌شد. عجیب‌تر این‌که بعضی از آن‌ها حتی مذهبی هم نبودند..☹️ به نظرم که هیچ جذابیتی در وجودش پیدا نمی‌شد..! براش حرف و حدیث درست کرده بودند! مسئول بسیج خواهران ، تأکید کرد وقتی زنگ زد کسی حق نداره جواب تلفن رو بده😬 برام اتفاق افتاده بود که زنگ بزنه و جواب بدم باورم نمی‌شد این صدا صدای اون باشه بر خلاف ظاهر خشک و خشنش با آرامش حرف می‌زد تن صداش موج خاصی داشت😁😅 از تیپش خوشم نمیومد دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته‌ بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید و پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ، که مینداخت روی شلوار. توی فصل سرما با اورکت سپاهیش تابلو بود😑 یه کیف برزنتی کوله مانند یه وری مینداخت روی شونش ، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ میشد😐😂 راه که می‌رفت کفشش رو روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️