eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
458 دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
13.8هزار ویدیو
133 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam ادمین تبادلات: @ya_zah_raa مدیر اصلی @Asmahasani12 ادمین رمان @Loiaa009979
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 احساس امنیت کردم. پیش او که بودم از هیچ چیز نمی‌ترسیدم. خیالم راحت بود. مات و مبهوت نگاهم می‌کرد. –میشه از اینجا بریم؟ دور زد و گفت: –آخه بگید چی شده؟ –اون اینجا بود. پایش را روی ترمز گذاشت و گفت: –کی؟ فریدون؟ سرم را به علامت مثبت تکان دادم. دستش به طرف در رفت. –در ماشین رو قفل کنید و بشینید تا من بیام. با استرس گفتم: –کجا؟ عصبی گفت: –الان میام. دستم را دراز کردم و آستین لباسش را گرفتم و هر چه التماس داشتم در چشم‌هایم ریختم. –تو رو خدا نرید. من می‌ترسم. من رو تنها نزارید. اون تنها نیست. یه مرد دیگه هم باهاش بود. نگاهی به دستم انداخت و صاف نشست. –آروم باشید. باشه نمیرم. رنگتون بد‌جور پریده. نترسید، من اینجام. بغض کردم و گفتم: –چطوری نترسم، آرامش ندارم. شده کابوسم. زندگیم به هم ریخته. امنیت ندارم... دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. اشکهایم به هم امان ندادند. نفس عمیقی کشید و با غم نگاهم کرد. –اون هیچ کاری نمی‌تونه بکنه، من مواظبتون هستم. –آخه تا کی؟ شما از کار و زندگیتون افتادین. چند روز دیگه امتحاناتم تموم میشه، چاره‌ایی جز این که بشینم خونه ندارم. الان یه مدت حتی کلاس خیاطیمم سعی میکنم کمتر برم. نمیشه که هر جا میرم به شما زنگ بزنم. –چرا نمیشه؟ یه مدت کوتاهه، حکمش که بیاد میوفته زندان، راحت میشیم. اتفاقا من منتظرم امتحانهای شما تموم بشه براتون برنامه دارم. اصلا وقت نمی‌کنید خونه بشینید. جعبه دستمال کاغذی را روبرویم گرفت و ادامه داد: –فعلا آروم باشید. بعدا با هم حرف میزنیم. یک برگ دستمال برداشتم و تشکر کردم. از این که نتوانسته بودم خود دار باشم خجالت کشیدم. کمیل ماشین را روشن کرد و راه افتاد. در سکوت به حرفهایش فکر می‌کردم. منظورش از برنامه چه بود. بعد از چند دقیقه جلوی مغازه‌ایی نگه داشت. –قفل مرکزی رو میزنم و زود برمی‌گردم. حرفی نزدم. روشن و خاموش شدن چراغ های دستگاه پخش توجهم را جلب کرد. یادم آمد سوار ماشین که شدم صدای موسیقی می‌آمد. کنجکاو شدم ببینم چه گوش می کرد. صدای پخش را باز کردم. باچیزی که شنیدم دوباره بغضم گرفت... 🎶چنان مُردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت🎶 🎶گلایه ندارم نرو گوش کن تو باید بدانی چه بر من گذشت🎶 تو باید بدانی چه بر من گذشت زمانی که دیدم کجا میروی🎶 خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانم🎶 من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم🎶 خودم خواستم با تمام وجود با تویی که نبود عاشقانه بمانم🎶 من این عشق را با همین کوه غم روی دوش دلم تا ابد میکشانم🎶 چگونه تو را می‌پرستم هنوز عجب روزگار غریبی شده🎶 گریه ام گرفته بود، نمی دانم، برای خودم بود، یا برای کمیل، یابرای سرنوشتمان، حالم بد شد. سرم را تکیه دادم به صندلی و دیگر اشکهایم را نتوانستم کنترل کنم. انگار تازه متوجه ی موقعیت کمیل شدم، یعنی او هنوز هم اذیت می‌شود. نمی دانم چرا، باورکردنش برایم سخت بود. کمیل مرد خود دار و محکمی بود. شاید زیادی ظاهرش با باطنش فرق دارد، فکر نمی‌کردم اینقدر احساساتی باشد. با صدای باز شدن در ماشین چشم‌هایم را باز کردم. کمیل فوری پنل را خاموش کرد و اخم کرد. از خجالت آب شدم و سرم را پایین انداختم. من حق نداشتم به پنل دست بزنم. اشتباه کردم. کیسه ایی که در دستش بود را روی پایم گذاشت و گفت: –هر طعمی رو که دوست دارید بخورید تا یه کم حالتون جا بیاد، بعد تعریف کنید ببینم چی شده بود. نگاهی به نایلون انداختم. انواع شکلات و آبنبات و آب میوه و... از خجالت فقط محتویات نایلون را نگاه می‌کردم. –هیچ کدومش رو دوست ندارید؟ –چرا. –پس نمی‌خواهید برنامم رو بدونید؟ –چرا لطفا بگید. –اول باید یه چیزی بخورید. –الان میل ندارم. نایلون رو برداشت. اخم‌هایش را باز کرد. نگاه متفکرانه‌ایی به محتویات نایلون انداخت وگفت: –پس باید خودم براتون انتخاب کنم. یک شکلات فندقی باز کرد و به طرفم گرفت: –فکر می‌کنم برای این که زودتر قند خونتون بیاد بالا اول اینو بخورید بهتر باشه. نگاهی به شکلات انداختم و با خجالت گرفتم و تشکر کردم.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ 🌺 سیره شهدا 💠لباس های شسته شده سرهنگ خلیل صرّاف زمانی که در قرارگاه رعد بودیم.گاهی بچه ها هنگام رفتن به حمام لباسهای چرک خود را کنار حمام می گذاشتند تا بعدا آنها را بشویند.بارها پیش آمده بود که وقتی برای شستن لباس هایشان رفته بودند،آنها را شسته و پهن شده می یافتند و با تعجب از این که چه کسی این کار را انجام داده،در شگفت می ماندند. سرانجام یک روز معما حل شد و شخصی خبر آورد که آن کس که به دنبالش بودید،کسی جز تیمسار بابایی،فرمانده قرارگاه نیست.از آن پس بچه ها از بیم آنکه مبادا زحمت شستن لباس هایشان بر دوش جناب بابایی بیفتد،یا آنها را پنهان می کردند و یا زود می شستند و دیگر لباس چرک در حمام وجود نداشت. 🕊به مناسبت شهادت شهید عباس بابایی 🌸تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۲۹ 🌸تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد۱۳۶۶ 🌸مزار شهید :گلزار شهدا قزوین 🌷شهید خلبان عباس بابایی🌷 🌷یادشهداباصلوات🌷 @Beh_to_az_door_salam
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽سبک بالان عاشق﷽ ▪️ماجرای لحظه شهادت شهید عباس بابایی... 15 مردادماه، سالروز شهادت امیر سرلشگر خلبان عباس بابایی الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم  @Beh_to_az_door_salam
مُحَرَّم ... ماه حسين خدانگهدارت! نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! اما اگر وزیدی و... از سَرِ کوی من گذشتی؛ سلامَم را به اربابم برسان! و اگر این آخرین مُحَرَّمم باشد بگو همیشه برایت مشکی به تَن می کرد و... دوست داشت نامَش... با نام تو عجین شود! گرچه جوانی می‌کرد؛ اما از اعماق وجودش... دل‌بسته‌ی حسین بود! با چای روضه صفا می‌کرد و... سَرَش درد می‌کرد برای نوکری! مُحَرَّم ماهِ اربابم؛ تو را به خدا می‌سپارم و دلم شور می‌زند برای «صفر»ی که... از «سفر» می‌رسد! @Beh_to_az_door_salam
{🌹🌿} 🔴فلسفه ى حجاب3چيزاست پوشاندن زيباييها🚫 حذف جلب توجه🚫 افزايش حيا🚫 ⛔️وامروز حجابى عرضه شده كه خودش زينت است🌼🍃 جلب توجه ميكند حيا راازحجاب حذف ميكند با حجاب به جنگ حجاب رفته ای‼️ ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ @Beh_to_az_door_salam
💙͜͡🖐🏻 بسم‌رب‌المھد؎ﷻ|❁ ای‌دوست‌علاجِ‌غم‌دلتنگیِ‌ماچیست؟ جزآنکه‌رودپرده‌کنارازرُخِ‌ماهت:) 🖐🏻¦⇠ 💙¦⇠ ════‌‌‌‌༻‌💙༺‌‌‌════ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @Beh_to_az_door_salam ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
✋❤️ از دل برد ملال،سلام علے الحسین دیباچہ ے ڪمال،سلام علے الحسین دسٺ ادب بہ سینہ پس از هر نماز صبح گویم بہ شور و حال:سلام علے الحسین 🌿🌤 💞 🍃 🕋ھــر ڪس ســه بــاࢪَ بــگــۅیـــد ⇣ 🥀《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله》 《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله🖤》 🥀《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله》 ـٰٖٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٰٖٖٜ۬ـٰٰٰٰٰٖٜ۬زیــارتــ ڪـامـݪ انجام داده استــٰٖٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٖٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٖٖٖٜ۬ـٰٰٰٰٖٖٜ۬ـٰٰٰٰٰٖٜ۬ ࿐჻ᭂ🍃🪶🍃჻ᭂ࿐ ‌࿐჻ᭂ🍃🪶🍃჻ᭂ࿐ ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم یا حسین(ع) وضع من را به خُــــدا روضه تو سامان داد من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم امام حسین اربعین صلی الله علیک یااباعبدالله اللهم ارزقناکربلا ☘⃟ ͍̼̫͍̼̫͍̼̫͍̼̫̼̫͍̼̫̞̩̪̺🏴 ☘⃟ ͍̼̫͍̼̫͍̼̫͍̼̫̼̫͍̼̫̞̩̪̺🏴 ╔═•══❖•ೋ° @Beh_to_az_door_salam ╚═•═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ🖤•ೋ•ೋ°