eitaa logo
🇮🇷بہ تو از دوࢪ سلام🇮🇷
460 دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
19.1هزار ویدیو
149 فایل
🌸 ظـ‌ه‍وࢪ بسیاࢪ نزدیک استــ :( @Beh_to_az_door_salam مدیر اصلی @Asmahasani12
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖
به قول شهید آوینی:
این چنین مردانی 
مأمور به تحول تاریخ هستند
و آمده‌اند تا عاشقانه 
زمینه ساز ظهور باشند ...
🌱
گمنامۍ . . تنها‌براۍ‌شهدانیست‌میتونۍ زنده‌باشۍ‌وسرباز‌‌حضرت‌زهرا‌‹س› باشۍ‌اما‌یہ‌شرط‌داره‌؛باید‌فقط‌ براۍخدا‌کار‌کنۍ‌نہ‌خلق‌خدا +وچہ‌قشنگ‌است‌گمنامۍ💔!'
عکس قشنگی شده عکس بالا شهید هستن عکس پایین پسرانشان هستن🙃
شهید بابک نوری می‌گفت: هرکسی روزی سه مرتبه خطاب به حضرت مهدی (عج) بگه : «بابی انت و امی یا اباصالح المهدی» حضرت یه‌جور خاصی براش دعا میکنن .. 🌱 ♥️ 🥀العجل، یا منتقم فاطمه🥀
🦋• همیشه میگفت: یه شھید انتخاب ڪنید، 🍃🌸 برید دنبالش بشناسیدش؛👀 باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید ‌ . . . شما هم        ”شھید میشید“ :)🌱
شھدا . . . باهردردی‌جا،نمی‌زدن؛ میگفتن‌فدا‌سر‌ِحضرت‌ِزهرآ شھید‌زندگی‌کردن‌یعنی‌همہ‌سختیارو بھ‌جون‌خریدن‌برای‌فداشدن!🌿
چه‌ بسا‌ گمراهانی‌ که‌ لیاقتِ‌ شهادت‌ پیدا‌ کردند. و‌ چه‌ بسا مدعیانی که‌ غرقِ‌ در‌معصیت‌ شدند ! ..
◖🌿🕊◗ داداش‌بابڪ‌میگفت: دیگہ‌قرار‌نیست‌اون‌آلمان‌برم‌ اخہ‌آلمان‌خودمو‌‌پیداکردم ‌سوریہ‌رو‌میگفت:عـاشق‌شـده‌بـود.. ‹ 🌿⇢ › ‹ 🕊⇢
شهیدباقری‌ یه‌ جمله‌ دارن‌‌ میگن‌ اگر‌ از‌ دست‌ کسی‌ ناراحت‌ هستید دو رکعت‌ نماز‌ بخوانید‌ و بگویید خدایا این‌ بنده‌ی‌ِ تو حواسش‌ نبود من‌ از او‌ گذشتم‌ توهم‌ بگذر :))🌿
وقسم‌به‌خاکِ‌شلمچه که‌بوی‌شهدارامی‌دهد:)💔
📨 همسر شهید نقل می‌کنند: تمــــام زندگیم با شهید، شیرین و خاطره‌انگیز بود🥰 یکی از جالب‌ترین خاطرات‌مان، زمانی بود که در شهرستان گالیکش زندگی می‌کردیــــم؛ دو فرزنـــد داشتیم که سه‌ساله و یک‌ساله بودنـــد👶🏻 شهید تولی به مأموریتی ســــه‌ماهه رفته بود؛ من نه نامــــه‌ای از او دریافت کرده بودم و نه تلفنــــی زده بود😞 یک روز فرزندانم را در منزل گذاشتم و به قصد خرید نان به سر کوچه رفتم🍞 داخل کوچه که شدم، از دور مردی را دیدم که یک ساک به روی دوشش گذاشته بود و با ریش‌های بلند به سمت من می‌آمد🚶‍♂ توجه نکردم تا اینکه با صدای بلند مرا "عزیــــــــز" صدا کرد! متوجه شدم که غلامعلی است! باور نمی‌کردم چون خیلی تو این چندماه سختی‌کشیده بودم💔 متوجه نبودم که داخل کوچــــه‌ام، خودم را به سمتش انداختــــم و هر دو شــــروع به گریــــه کردیــم🥲 تا اینکه خانمی در را باز کرد و گفت چی شده؟ غلامعلی گفت هیچی خانم! همسرمــــه!☺️ با همین حالِ گریه به خانه رسیدیم. من به‌قدری هیجان داشتم که یادم رفت اصلا برای چی بیرون آمده بودم! نان هم نگرفتم نثار روح بلندشان صلوات 🥀🥀 🤲 ‏‏ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم 🌷