📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️قسمت۸
💭 بچه ها همه رفته بودن اما من پای رفتن نداشتم توی حیاط مدرسه بالا و پایین می رفتم نه می تونستم برم
نه می تونستم
از یه طرف راه می رفتم و گریه می کردم که خدایا من رو ببخش از یه طرف دیگه شیطان وسوسه ام می کرد
- حالا مگه چی شده؟
همه اش 1/5 نمره بود تو که بالاخره قبول می شدی این نمره که توی نتیجه قبولی تاثیری نداشت
بالاخره تصمیمم رو گرفتم ...
- خدایا من می خواستم برای تو شهید بشم قصدم مسیر تو بود اما حالامن رو ببخش
عزمم رو جزم کردم و رفتم سمت دفتر پشت در ایستادم
- خدایا خودت توی قرآن گفتی خدا به هر که بخواد عزت میده به هر کی نخواد، نه عزت من از تو بود من رو ببخش که به عزت تو خیانت کردم و با چشم هام دزدی کردم تو، من رو همه جا عزیز کردی و این تاوان خیانت من به عزت توئه
و در زدم ...
رفتم داخل دفتر معلم ها دور هم نشسته بودن چایی می خوردن و برگه تصحیح می کردن با صدای در، سرشون رو آوردن بالا
- تو هنوز اینجایی فضلی؟
_چرا نرفتی خونه؟
- آقای غیور ببخشید میشه یه لحظه بیاید دم در؟
سرش رو انداخت پایین
- کار دارم فضلی اگه کارت واجب نیست برو فردا بیا اگرم واجبه از همون جا بگو داریم برگه صحیح می کنیم نمیشه بیای تو
بغض گلوم رو گرفت جلوی همه؟
به خودم گفتم:
- برو فردا بیا امروز با فردا چه فرقی می کنه جلوی همه بگی اون وقت ...
اما بعدش ترسیدم
_اگر شیطان نزاره فردا بیای چی؟
آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ کارمون واجبه
معلوم بود خسته و بی حوصله است
- یا بگو یا در رو ببند و برو سرده سوز میاد
چند لحظه مکث کردم ...
- مهران خودت گند زدی و باید درستش کنی تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود نیومدن آقای غیور امتحان خداست
امتحان خدا؟
یا امتحان علوم؟
- آقا ما تقلب کردیم
یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا چشم هاشون گرد شده بود علی الخصوص مدیر و ناظم که توی زاویه در تا اون لحظه ندیده بودم شون
- برو فضلی مسخره بازی در نیار تو شاگرد اول مدرسه ای
چرخیدم سمت مدیر ...
- سلام آقا به خدا جدی میگیم من سوال سوم رو یادم نمی اومد بلند شدم برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی بعدشم دیگه
آقای رحمانی یکی از معلم های پایه پنجم بدجور خنده اش گرفت
- همین یه سوال؟
همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی برو بچه جون
همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من معلوم شد اصلا شوخی نیست خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم
- آقا اجازه لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید از ما گفتن بود آقا از اینجا گناهی گردن ما نیست ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید حق الناس گردن هر دوی ماست
- عجب پر رویی هم هست ها قد دهنت حرف بزن بچه
سرم رو انداختم پایین حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود
- اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟
🔸ادامه دارد...
╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮
🌻🕊
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️قسمت۹
💭 اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟
ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن
- آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما
دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد
- برو در رو هم پشت سرت ببند
کارنامه ها رو که دادن علوم 20 شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد نماز که تموم شد رفتم جلو نشستم کنار امام جماعت
- حاج آقا یه سوال داشتم
از حالت جدی من خنده اش گرفت
- بگو پسرم
- حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم 20 داده الان من هنوز گناه کارم یا نه؟پولم حروم میشه یا نه؟
خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده همیشه می گفت
- به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و...
حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد
- سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه
اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی
ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین
- ممنون حاج آقا ولی نامه عمل رو با فکر کنم و حدس میزنم و اما و اگر و شاید نمی نویسن 😔
و بلند شدم و رفتم
تا شنبه دل توی دلم نبود سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه🙁
شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو
تا چشمم به آقای غیور افتاد بی مقدمه گفتم
- آقا اجازه چرا به ما 20 دادید؟ ما که گفتیم تقلب کردیم آقا به خدا حق الناسه ما غلط کردیم تو رو خدا درستش کنید
خنده اش گرفت ...
- علیک سلام صبح شنبه شما هم بخیر
سرم رو انداختم پایین
- ببخشید آقا سلام صبح تون بخیر
از جاش بلند شد رفت سمت کمد دفاتر
- روز اول گفتم هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو ۲۰ بشه دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم
حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد التهاب این دو روز تموم شده بود با خوشحالی گفتم
- آقا یعنی ۲۰ نمره خودمون بود؟😁
دفتر نمرات رو باز کرد داد دستم
- میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر توی راه هم میتونی نمره مستمرت رو ببینی 👀
دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم
- نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ممنون آقا که بهمون۲۰ دادید
از خوشحالی پله ها رو دو تا یکی تا کلاس دویدم🙈 پشت در کلاس که رسیدم یهو حواسم جمع شد
- خوب اگه الان من با این برم تو بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ببینن توش چیه؟ اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن
دفتر رو کردم زیر کاپشنم و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد ...
🔸ادامه دارد...
╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮
🌻🕊
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
✍نویسنده: شهید سیدطاها ایمانی
❇️قسمت۱۰
💭 دفتر رو در آوردم و دادم دستش
- آقا امانت تون صحیح و سالم
خنده اش گرفت
زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن
- مهران فضلی پایه چهارم الف سریع بیاد دفتر
با عجله پله ها رو دو تا یکی دو طبقه رو دویدم پایین رفتم دفتر، مدیر باهام کار داشت😌
- ببین فضلی از هر پایه، 3 کلاس پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است و کادر هم سرشون خیلی شلوغه تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی😮
کلید رو گذاشت روی میز
- هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده مواظب باش برگه هم اسراف نشه بیت الماله
از دفتر اومدم بیرون مات و مبهوت به کلید نگاه میکردم باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن
همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم اون روز که به خاطر خدا برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر
و خدا نگذاشت راحت اشتباهم رو جبران کنم در کنار تاوان گناهم یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت و اون چند روز بار هر دوش رو به دوش کشیدم
اشک توی چشم هام جمع شده بود
ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء
خدا به هر که بخواهد عزت عطا می کند
من سعی می کردم با همه تیپ و اخلاقی دوست بشم بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم
تمرین برای برقراری ارتباط تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت، تمرین برای صبر ،تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد
شناخت شخصیت ها منشا رفتارها برام جالب بود اگر چه اولش با این فکر شروع شد
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها حتی در شرایط مشابه میشه؟
و بیشترین سوال ها رو هم تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم برام درست کرده بود خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم و بعضی ها من رو سرزنش می کردن حرف هاشون از سر دوستی بود اما همین تفاوت های رفتاری بیشتر من رو به فکر می برد
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم تنها بود و می خواستم این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟
بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن امروز ازش فاصله می گرفتن و پدری که تا چند وقت پیش علی رغم همه بدرفتاری هاش در حقم پدری می کرد کم کم داشت من رو طرد می کرد
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود با این افکار از حس دلسوزی برای خودم حالت منطقی تری پیدا می کرد اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد
رمضان از راه رسید و من با دنیایی از سوال هاکه جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد به مهمانی خدا وارد شدم
🔸ادامه دارد...
╭┅──┅❅❁❅┅──┅╮
🌻
🌸🍃سلام امام زمانم
🔹صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا
ای بـانـی شکـستـه دل روضـهها، بیادرد فـراق تو به خـدا میکُشد مرارحمی نما به حال دل این گدا، بیا
🔹اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ
#فاطمیه
◾️ مرحوم فاطمینیا :
◾️ هركس روی زمين است
به بركت وجود حضرت صديّقه كبری
فاطمه زهرا سلام الله علیها
می باشد...
◾️ اگر می خواهيد ببينيد
از چشم خدا افتاده ايد يا خير
به قلبتان مراجعه كنيد
◾️ اگر هنوز در دل خود نسبت
به حضرت زهرا سلام الله علیها
محبت داريد ، پس بدانید
که از چشم خدا نیفتاده اید
و نور رحمت الهی هستید
◾️ ترك گناهان موجب می شود
اين محبت بيشتر گردد...
💝 متوسلین به شهدا 💝
🍃جمعه را بایـد بَراے تـــو چراغـانی ڪنم
جمعہها بی یاد تــو دنیایی ازغـم میشــود
🍃نیاز جمعه مان
ديدار یار است 💚
بیا آقا 💚🙏
به تن کن دیگر آن رخت ظهورت 💚🌷
برای دیدنت
کل جهان چشم انتظار است😢🙏
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
✾࿐🍃💞🍃࿐✾
Kheymegahevelayat.mp3
3.65M
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
بسم الله الرحمن الرحیم
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد
إلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
أولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ
ففَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ
اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
يا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
یا صاحب الزمان ادرکنی...
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🌷🟢🌷🟢🌷
فضیلت صلوات در روز جمعه
❄️❄️❄️❄️
از حضرت امام محمدباقر علیه السلام روایت است که فرمودند:
در روز جمعه، نزد من هیچ عبادتی محبوبتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست.
«ما مِن شَى ءٍ يُعبَدُ اللّه ُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ». [۳]
🟢🌷🟢🌷🟢
[۳]: کافی، ج ۳، ص ۴۳۹.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پُر از #جمعه های بدون توام
ولی انتظارت هنوز با منه
به این جمعه خوش بین تر از سابقم
تو داری میای ؛ من دلم روشنه ...
🍃#الهم_عجل_لولیک_الفرج🍃
✼🍃🌸🍃✼
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
اینروزها
درڪُنجِخانهی مولا علی(علیهالسلام)
نمیدانمچرا...
دلمبرای
گوشهگیری
امامحسن(؏)میگیرد!😭
هِیچشمانَشرامیبندد
وهِیماجرایسیلی
اشکش را سرازیر میکند 😭
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
✊ پاسخی کوبنده به اظهارات "سخنگوی دولت" درباره "قانون حجاب"
‼️ طوری دیکتاتورانه سخن میگوید، انگار که ملکه الیزابت یا فرح پهلوی نطق میکند...
❌ قانونگذاری وظیفه مجلس است و هیچ ربطی به شما ندارد...
🎤 استاد آیت الله وفسی
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
❣#تدبر_در_قرآن
📢 ما بايد بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار كنيم، خواه ديگران به دنبال ارتباط با ما باشند يا نباشند.
🌴 سوره رعد 🌴
🕋 وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ «21»
⚡️ترجمه:
و (خردمندان) كسانى هستند كه آنچه را خداوند به پيوند (صله رحم) با آن فرمان داده پيوند مىدهند.
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃🌹🌹🍃🌼
🎬چقدر وقت خرج حضرت زهرا(سلام الله علیها) میکنیم!
🎙️حجت الاسلام کاشانی
#فاطمیه
🌼🍃🌹🌹🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌹🌹🍃🌸
🔳دو دلیل برای این سوال که چرا امیرالمؤمنین دست به شمشیر نبرد؟ چرا نجنگید؟ چرا حضرت زهرا سلام الله پیش قدم شد؟ یک دلیل از زبان حضرت زهرا و دیگری از اميرالمؤمنين علیهماالسلام
🌸🍃🌹🌹🍃🌸
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
✍️امام علی(علیه السلام) فرموند:
✅اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند:
❶باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت
را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها
می اندازد .
❷رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,
خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح
میکند و باعث احترام خلق به تو میشود .
❸آخرتت را اصلاح کن ,
خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند.
📚خصال شیخ صدوق
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🌼🍃🌹🌸🌹🍃🌼
🌸🍃🌹🌼🌹🍃🌸
🔅امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام:
✍️ الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ. فَاخْزُنْ لِسَانَكَ، كَمَا تَخْزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ؛ فَرُبَّ كَلِمَة سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً؛
💠 سخن را تا نگفتهاى در بند توست، همين كه آن را به زبان آوردى، تو در بند آنى، پس زبانت را چون طلا و نقرهات حفظ كن، چهبسا يک كلمه نعمتى را از بين برده و عذابى را پيش آورده.
📚 نهجالبلاغه، حکمت ۳۸۱
🌸🍃🌹🌼🌹🍃🌸
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
.#صبحتبخیرمولایمن
🏝سلام آفتاب مهربانی،
مهدی جان
جمعه که میشود،
کبوتر دلم،
بیقرار،
به قفس سینه میکوبد
انگار هواییتر می.شود ...
جمعه که میشود ،
آسمان قلبم ،
ابریتر است
هوای چشمانم،
بارانیتر ...
جمعه که میشود،
جانم در آتش هجرانتان ،
سوختهتر ،
تفتیدهتر است
جمعه که میشود
یاد شما میوزد
فضا پر از
عطر نرگس میشود...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🕸جمعه يعني زانوي غم در بغل
بر سر سجاده هاي العجل
جمعه يعني اشک هاي انتظار
جمعه يعني شکوه از هجران يار
جمعه يعني آه.الغوث.الامان
در فراق مهدی صاحب زمان
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ.
با توجه به اهمیت حج تمتع، و عدم استقبال مؤمنین از این فریضه الهی،
هر عزیزی که می تواند در گروه های مختلف نسبت به تبلیغ انجام این واجب الهی اقدام نماید.
با توجه به ایام ثبت نام حج تمتع،
انشاالله که همگی در ثواب تبلیغ یک واجب الهی سهیم باشیم.
امام صادق (ع) فرمودند:
«مَن ماتَ و لم یحجّ حجّة الاسلام و لم یَمْنعه من ذلک حاجةٌ تجحف به أو مرضٌ لایطیق فیه الحج، او سلطان یمنعه، فلیمت یهودیاً او نصرانیاً»
کسی که بمیرد و حال آن که حجةالاسلام را به جا نیاورده باشد در حالی که مانعی از بجا آوردن حج بوجود نیامده باشد از قبیل حاجتی که مانع انجام حج شود یا مرضی که در آن تحمل اعمال حج را نداشته باشد یا سلطان ظالمی مانع از حج شود، پس بمیرد یهودی یا نصرانی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╭🕯🖤╯╭🕯🖤╯╭🕯🖤╯
╭🕯╯ حضـرت زهـرا ( س)
╭🖤╯ از دنیـای شمـا سـ۳ـه
╭🕯╯ چیـز در نظـر مـن
╭🖤╯ دوسـت داشتنـی است
╭🕯╯ حُبِّبَ إلی مِن دُنیاکُم
╭🖤╯ ثَلاثٌ تِلاوَةٌ کِتابِاللهِ
╭🕯╯ وَ النَّظَرُ فی وَجهِ
╭🖤╯ رَسولِ اللهِ وَالانفاقُ
╭🕯╯ فِی سَبیلِ اللهِ
╭🖤╯ 1_ خواندن کتاب خدا قرآن
╭🕯╯ 2_ نگاه به سیمای
╭🖤╯ رسول خدا ﷺ
╭🕯╯ 3 _ انفاق در راه خدا
📗نهج الحیاة، حدیث ۱۶۴
╭🕯🖤╯
■□□■□
❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما آدما ریشه های قالی رو تا میکنیم
تا سالم بمونه
ولی ریشه های زندگی همدیگرو
با تبر نامهربونی قطع میکنیمو
اسمشو میزاریم «برخورد منطقی»
دل میشکنیمو اسمشو میزاریم «فهم و شعور»
مواظب ریشه های زندگی آدما باشیم
آدما زود میشکنن
زود پیر میشن
زود (میمیرن) ...
"دکتر الهی قمشه ای"
بـــــہ نـــام مــــــاـבر ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انگیزشی
چقدر بانمکه✨
فقط دوست داری ازت غلط بگیره😍😍
استاد کوچولو😁