✨﷽✨
💠ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ
ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﻔﮕﻨﻨﺪ،
ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ!
🔻ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ...!
ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ...!
ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ"ﻧﺒﺎﯾﺪ جز خدا ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ..."
ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟
🔸اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدِه🔸
📚ﺳﻮﺭﻩ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ۳۶
↶【به ما بپیوندید 】↷
🌸🍃🌸🍃🌸
http://eitaa.com/joinchat/2264006657C440d6e71a7
بیــت الشُھــــداء...
"بسم رب مادر پهلو شکسته....
🚪 وارد کلاس شدم دیدم چادرم رو زمین افتاده کلی هم رد پا روشه یکی از بچه ها با 🙄 پوزخند کنارش وایساده..
😢 اشک تو چشمام جمع شد رفتم روبه روش وایسادم یه پوزخند زدوگفت:اگه راس میگی حالا سرش کن.
منم یه لبخندی زدم وگفتم:این چادرمی بینی
👌 این همون چادریی که توی کوچه های مدینه خاکی شد ولی نیفتاد
👌 این همون چادریی که پشت در سوخت ولی نیوفتاد
👌 این همون چادری که حضرت زینب به خاطرش عباس ها داد ولی از سرش نیفتاد
👌 این همون چادریی که تو خیمه ها آتیش گرفت ولی از سرسه ساله نیوفتاد
👌 این همون چادریی که خیلی جفیه هابراش خونی شد ولی نیوفتاد
👌 این همون چادریی که اگه آمریکا بیشتر از سلاح نظامی واستقلال ایران و...ازش نترسه کمتر نمی ترسه
👌 این همون چادریی که وقتی سرت میکنی یه جور جهاد حساب میشه
این همون چادریی که هنوزم مدافع هایی داره که براش می جنگند.
حالا می خوای به خاطر چندتا ردپا من چادرم رو که ارثیه ی حضرت زهراست سر نکنم.
حالا اون بود که اشک تو چشماش جمع شده بود.....
خاطره ای از مدافع چادر خاکی حضرت زهرا"
🏴 @Beitolshohada