تنهایی همین است
تکرار تلخ زندگی بی تو
شاید که بدانی سخت است
نفس کشیدن بی تو پدر !!!!
.
#دلنوشته
@Benam_pedar_madar
1.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا💕
مرا موهبت آن بخش
که ذهنم در کشاکش
این غوغای روزمره
بر تو متمرکز باشد
و هر روز دقایقی
برای آرامش با تو
ارتباط برقرار کنم 💚
روز شما بخیر💟
زندگی تعداد دم و بازدمها نیست
بلکه لحظاتی هست که قلبت محکم میزند
بخاطر خنده، به خاطر اتفاق های خوب غیره منتظره، به خاطر شادی
به خاطر عشق، به خاطر مهربانی
@Benam_pedar_madar
🔅گرفتاریها و شدائد برای ایجاد تنبّه🔅
✍علامه طهرانی رضوان الله:
🔹ای انسان! تمام این گرفتاریها و شدائد برای تنبیه و بیدارباش و ادراک و فهم توست
برای اینکه از این عالم پندار بیرون بیایی، پاهایت را بگذاری آنجایی که محکم است، آنجایی که محمّد و آلمحمّد گذاشتند. «بِآلِ مُحمَّدٍ عُرِفَ الصَّوابُ» معنایش این است که آنها در این دنیا حرکت کردند و رسیدند به همانجایی که دیگر کشتی باشد یا نباشد، دریا باشد یا نباشد، طوفان باشد، زلزله باشد، گرسنگی باشد، خسف باشد، راحتی باشد، باغ باشد، اینها برای آنها یکسان است و آنها همیشه هم با خدا هستند.
📚مبانی تشیع، ص۱۶۴
@Benam_pedar_madar
حجت الاسلام سید حمید روحانی:
در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دست شویی روشن مانده، به خانم و دیگران که طبقه بالا بودند دستور نمی دادند که بروند چراغ را خاموش کنند، خود راه می افتادند و سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند وچراغ را خاموش می کردند وباز می گشتند.
@Benam_pedar_madar
✨مــــــــــادر
خدا رنگش زده یکدست با عشق
سپس با او قراری بست با عشق
به رسم عاشقی در دفتر دل
یقین مادر مساوی است با عشق
#دلنوشته
@Benam_pedar_madar
1.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من تو سختی ها هروقت پشت سرم نگاه کردم مادرم مو دیدم🥹❤️😔
#دلنوشته
@Benam_pedar_madar
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری دلتنگی
پدر ومادرم😔🖤
#دلتنگی
@Benam_pedar_madar
⭕️ ورود کاروان اسرا به دمشق (قسمت دوم)
💠از سهل بن سعد ساعدی روایت شده که میگفت: «در راه بیت المقدس به شام رسیدم. همه مردم شهر در حال جشن و شادی بودند. مردی را دیدم که سری که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا (ص) بود بر نیزه داشت. از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بی محمل سوار بود.»
🔺خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی؟» گفت: «سکینه دختر حسین (ع)» گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟» گفت: «ای سهل اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما کنار ببرند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده کمتر به حرم رسول خدا (ص) نگاه کنند.»
🔹سهل میگوید: «من خود را به حامل آن سر شریف رساندم و گفتم: «آیا برای تو ممکن است که برای حاجتی که من به تو دارم چهار صد دینار بگیری و حاجت مرا بپذیری؟» گفت: «حاجتت چیست؟» گفتم: «این سرها را جلوتر و دور از این زنان ببر.» آن مرد پذیرفت و پولها را گرفت و آن سر را از زنان اهل حرم دور کرد.»
#تقویم_صفر
#اول_صفر
#کاروان_اسرا
@Benam_pedar_madar
⭕️ ورود کاروان اسرا به دمشق (قسمت سوم)
🔻شیخ عباس قمی مینویسد: «اسرای کربلا را پس از ورود به دمشق در پلهکان مسجد نگه داشتند، پیرمردی از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را که شما را کشت و نابود کرد و آشوب را خاموش کرد...
🔹چون سخنش تمام شد، امام سجاد (علیهالسّلام) به او فرمود: قرآن خدا را خواندهای. گفت: آری. فرمود: این آیه را خواندهای: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛ (بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم)»؟ گفت: آری. فرمود: ما خویشان پیامبریم...
♦️سپس حضرت فرمود: این آیه را خواندهای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ (خداوند میخواهد رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاکیزه گرداند)»؟ گفت: بله خواندهام. حضرت فرمود: اهل بیت ما هستیم... مرد شامی دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا من از دشمنان آل محمد و کشندگان آنان بیزاری میجویم».
#تقویم_صفر
#اول_صفر
#کاروان_اسرا