هنگامى كه زندانبان به حضرت يوسف عليه السلام گفت دوستت دارم، آن حضرت فرمود:
عَن يُوسُفَ عليه السلام لَمّا قالَ لَهُ السَّجّانُ إنّى لاَُحِبُّكَ قالَ: ما أَصابَنى إلاّ مِنَ الحُبِّ، إنْ كانَتْ خالَتى أَحَبَّتْنى سَرَقَتْنى، إنْ كانَ أَبى أَحَبَّنى حَسَدَنى إخوَتى، وَ إنْ كانَتْ امرَأَةُ العَزيزِ أَحَبَّتْنى حَبَسَتْنى.
هرچه مى كشم از اين دوستى است؛ اگر خاله ام مرا دوست مى داشت، مرا دزديد. اگر پدرم مرا دوست داشت، باعث حسد برادرانم گرديد و زن عزيز مصر كه دوستدارم شد، مرا به زندان انداخت.
📚[ميزان الحكمه به نقل از نورالثقلين ج2 ص 424 ح 59]
@Benam_pedar_madar
در زمان حضرت موسی(ع) دو نفر به زندان افتادند. پس از مدتی آنها را رها ساختند، یکی چاق و سرحال بود و دیگری لاغر و ضعیف گشته بود.
🌷حضرت موسی از آن مرد چاق پرسید: چه سبب شد که تو را فربه ساخت؟
گفت: گمانم به خدا نیک بود و حسن ظن به خدا داشتم.
از دیگری پرسید: چه چیز سبب شد که تو را بدحال و لاغر ساخت؟ گفت: ترس از خدا، مرا به این حالت افکنده است.
حضرت موسی(ع) دست به سوی خدا برداشت و عرض کرد: بارالها! گفتار این دو نفر شنیدم، مرا آگاه ساز که کدام یک برترند؟ و خداوند فرمود:
آن که گمان نیک و حسن ظن به من دارد، برتر
@Benam_pedar_madar
چی شد که این خونه های ایرانی جذاب رو ول کردیم رفتیم سراغ برج نشینی ؟
@Benam_pedar_madar
مادربزرگ میگفت:
خدا نگاه میکنه ببینه
تو برای بندههاش
چی میخوای
و چی کار میکنی
تا همونو برا خودت کنه…
خوبی کنیم تا خوبی ببینیم
@Benam_pedar_madar
پدر یعنی:
وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
@Benam_pedar_madar
بوی نفت تو علاالدین،
گرمای پاهات زیر کرسی و
صدای قل زدن خورشت تو دیگ مسی...
وباحرف قشنگ وخنده های مادر
سکانسی از بهشت
@Benam_pedar_madar
📚داستان کوتاه
🌷معلمی از دانش آموزان خواست تا عجایب هفتگانه جهان را بنویسند،
دانش آموزان شروع به نوشتن کردند.
معلم نوشته های آن ها را جمع آوری کرد، با آن که همه جواب ها یکی نبودند اما بیشتر دانش آموزان به موارد زیر اشاره کرده بودند .
اهرام مصر، تاج محل، کانال پاناما، دیوار بزرگ چین و ....
در میان نوشته ها کاغذ سفیدی نیز به چشم می خورد ، معلم پرسید: این کاغذ سفید مال چه کسی است؟
یکی از دانش آموزان دست خود را بالا برد.
معلم پرسید : دخترم چرا چیزی ننوشتی؟
دخترک جواب داد :
عجایب موجود در جهان خیلی زیاد هستند ،و من نمی توانم تصمیم بگیرم که کدام را بنویسم.
معلم گفت : بسیار خوب، هر چه در ذهنت است به من بگو، شاید بتوانم کمکت کنم .
در این هنگام دخترک مکثی کرده و گفت :به نظر من عجایب هفتگانه جهان عبارتند از....لمس کردن، چشیدن، دیدن، شنیدن، احساس کردن، خندیدن و عشق ورزیدن .
☘پس از شنیدن سخنان دخترک، کلاس در سکوتی محض فرو رفت . اکنون تازه همه به حقیقتی مهم آگاه شده بودند ، آری ،عجایب واقعی همین نعمت هایی هستند که ما ، آن ها را ساده و معمولی می شماریم
@Benam_pedar_madar
تو وقتی خوب هستی که اگر گناه کسی را دیدی آنرا ندیده بگیری و فاش نکنی .
وقتی بزرگواری که غم دیگران را آرام
می کنی .
وقتی زیبا هستی که لبخند می زنی و در قلبت غم بزرگی داری و دیگران را به لبخندت شاد
می کنی ، چه فرزندانت باشند چه همسر
و چه غیر آنها...
خدایا ما را از کسانی قرار بده که در دنیا خیر و نیکی می کارند و در آخرت ثمرات آن را برداشت می کنند ،
خدایا ما را به خیر هرگونه که باشد نزدیک کن
@Benam_pedar_madar
کوچههای قدیمی را
باریک میساختند
تا آدما به هم نزدیکتر شوند
حتی در یک گذر
اما اکنون چقدر آوارهایم
در این همه اتوبان سرد
@Benam_pedar_madar
مادر عزیزم❤
عمرت بلند❤
لبت خندان❤
ارزوهایت دست یافتنی ❤
یلدات مبارک 🍉🍉
@Benam_pedar_madar
اینقدر به خودت اعتماد داشته باش،
که از کسانی که آزارت میدهند،به راحتی دل بکنی!
گاهی بعضیها کارشان فقط چیدن بال آرزوهای شماست.
@Benam_pedar_madar
معلم گفت :
عشق را معنا کن
پسرک جواب داد :
نمیدانم عشق چیست
اما وقتی
مادرم صبحها لقمه نان و پنیرش
را در کیفم میگذارد
و به دروغ میگوید:
عزیزم بخور باز هم هست
دلم میلرزد
دروغ مادرم یا شاید لرزش دلم
همان عشق باشد ...
@Benam_pedar_madar