eitaa logo
💚بنـام پــدر و مــادر💚
22.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
0 فایل
برای شادی روح پدرم فاتحه صلوات بفرستین🖤 برای شادی روح مادرم دعاکنیدفاتحه وصلوات بفرستید🖤 کپی مطالب مجازه
مشاهده در ایتا
دانلود
من ایمان دارم که... گاهی یک مرد بهانه دلخوشی یک زن میشود ویک زن بانی خوشبختی یک مرد... زندگے کوتاه است کاش بهانه و بانی باشیم... ‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Benam_pedar_madar
وقتی قرار است از زندگی کسی خارج شوی، با شکوه چون رنگین کمان برو ... بگذار بعد از تو، تمام آدم‌ها را با تو مقایسه کند؛ بگذار عیار خوبی‌ها شَوی، یقین بدان بعد از تو، کسی به چشمش نخواهد آمد، و این تنها جزایِ آدم قدر ناشناس است! @Benam_pedar_madar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🍁✨بود ذکر هر لحظه و هر زمان 🌼✨بنام خداوند بخشنده ی مهربان 🍁✨بـبـر نـام یـکـتـا خـداونـد را 🌼✨که هم جان تازه گردانی و هم توان 🍁✨بـه اذن خـدای جـهـان آفـریـن 🌼✨خـداونـدگـار سـمـاء و زمـیـن 🍁✨ببر دست بر کار و آسوده باش 🌼✨بود شیوه ی کام‌یابان چنین 🍁✨الـــهــی بـــه امـــیـــد تـــــو💖
مــ❤ــادر عزیزم عاشقتم
مادرم تــــــو سکوت میان کلاممی ... دیده نمیشوی اما من تو را احساس میکنم مادر تـــــــو هیاهوی قلبمی.... شنیده نمیشوی اما من تو را نفس میکشم @Benam_pedar_madar
مادر تنها کسی است که میشه باهاش مهربونی خدا رو تخمین زد. @Benam_pedar_madar
مادر هر انسانے، وطن اوست. دنیا بدون مادران، غربت محض است
آدما مثل سایه شدن به قسمت های تاریک زندگیت که میری تنهات میزارن @Benam_pedar_madar
🔆كيفر خيانت شيرفروشى ، آب در ميان شير مى ريخت و به عنوان شير خالص به مردم مى فروخت ، روزى سيل آمد و همه گوسفندان او را برد و به هلاكت رساند. شيرفروش از اين پيشامد بسيار ناراحت شد و به گريه افتاد، در حالى كه خودش به گناه خود اقرار كرده ، مى گفت : ((اين آب هاى اندك را در ميان شير ريختم و فروختم و كم كم جمع شد و به صورت سيل درآمد و گوسفندهايم را برد)). شاعر به اين مناسبت گويد: داشت شبان رمه در كوهسار پير و جوان گشته از او شيرخوارشير كه از بز به سبو ريختى آب در آن شير بياميختىروزى از آن كوه به صحراى خاك سيل بيامد رمه را برد پاكخواجه چو با غم شد و آزار، جفت كارشناسيش در اين باب گفتكاين همه آب تو كه در شير بود سيل شد و آن رمه را در ربود 📚عاقبت و كيفر گناهكاران، سيد جواد رضوى
‏نیاز دارم که اتفاقی بیفتد و از من بپرسند: «خب بگو ببینم چه احساسی داری؟» و من در جواب بگویم: «سر از پا نمی‌شناسم.» ‌