برای با شهدا بودن بهانہ زیاد است؛ بهاے این #بهانہ‌ها، هم‌نفس شدن است با شهدایی ڪہ روزگاری در این #خاڪ زیستہ ‌اند... #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی

❣هنوز جمعه ها دلمان به یاد شما میگیرد...🖤 سردار برای همه ما دعا کن #دلتنگ💔

#اۍشهیــد🌷 بہ چہ مشــغولــ کنمــ ... دیده و دل را ڪہ مدامــ ... دل تو را مے طلبـد ... دیده تو را می جوید ... #حـاج_قاسـم_سلیمانـی

🔹دل‌نوشته اینستاگرامی فرزند حاج قاسم سلیمانی برای رهبر انقلاب

#پست_اینستاگرام ▫️دلمون برای خنده هات تنگ شده هاااا 📎 پ ن: پست اینستاگرام فرزند شهید اصغر پاشاپور #شهید_اصغر_پاشاپور #اصغر_حاج_قاسم🌷

🎥 #ڪلیپ «بدون تعارف» مصاحبه با خانواده شهید مدافع حرم «شهید اصغر پاشاپور» #شهید_اصغر_پاشاپور🌷 #نشر_حداکثری

سردار دلها جمعه ای دیگر بی تو سپری شد. بی تو که قهرت با خصم شنیدنی و مهرت با دوست دیدنی است.

💠حضور خانواده شهید مدافع حرم ، حسین بواس بر مزار سپهبد قاسم سلیمانے و تڪرار ماجراے معروفِ گلِ سرخ اهدایےِ پسر شهید🌹 یڪبار در نمازجماعت و اینبار در گلزار شهداے ڪرمان💠 #مثل‌پــــدر💞

اگر از غمِ تو بارانی ام بداند عدو که طوفانی ام منم قاسم سلیمانی ام ندارم هراس از فردا کنم فرش یار این سر را به سر بسته ام سربند، مدد یا زهرا(س) جهان شود خیره به این عزت و اقتدار ما حسین حسین شعار ما شهادت افتخار ما

🏴🚩 #سردار #شهید_سلیمانی از هنگامی میگوید که #مالک_اشتر شهید شد😭 وصف حال رهبر مان از شهادت تو چنین است.. حاج_قاسم سردار_سلیمانی

⚜شهیدی ک نماز نمیخواند🤔 تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه گفتن .. تو که رفیق اونی..بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم .. لابد می خواد ریا نشه.. پنهانی می خونه.☺️ وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون.. بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند! 😳توی سنگر کمین.. در کمینش بودم تا سرحرف را باز کنم .. گفتم بهش ک.. ـ تو که برای خدا می جنگی.. حیف نیس نماز نخونی…😁 لبخندی زد و گفت .. یادم می دی نماز خوندن رو☺️ ـ بلد نیستی ؟😳 ـ نه..تا حالا نخوندم😢 همان وقت داخل سنگر کمین.. زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن..تا جایی که خستگی اجازه داد.. نماز خواندن را یادش دادم توی تاریک روشنای صبح.. اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی که آمدند و جای ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد آرام کف قایق خواباندمش.. لبخند کم رنگی زد.😔 با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد . . . و با لبخند به شهادت رسید.😔🌹 اری.. مسیحی بود که مسلمان شد و بعد از اولین نمازش به شهادت ☘️🌳🌲