*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
کمتر از دو ساعت بعد از ترور حاج قاسم سلیمانی دستگاه نظامی ایران آماده شلیک به سمت پایگاه های آمریکا در منطقه بود.
آن ها فقط منتظر تصمیم فرماندهان بودند که کدام پایگاه را در کجا هدف بگیرند و شلیک کنند.
چیزی که باعث شد شلیک موشک ها با چند روز تاخیر صورت بگیرد و این انتقام گرفته شود، حفظ حرمت پیکر شهدا به خصوص شخص حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود تا مردم بتوانند و مراسم تشییع و تجلیل از شهدا تحت تاثیر عملیات تلافی جویانه قرار نگیرد.
بعد از این که پیکر مطهر شهدا در عراق و ایران دفن شد، در هیجده دی ماه دستور شلیک داده شد و پایگاه عین الاسد آمریکا مورد هدف قرار گرفت.
یکی از هیئت های خارجی از ما سوال کرد: چرا چهار روز طول کشید ایران دست به این اقدام بزند؟!
به آنها گفتیم: اتفاقا کمتر از دو ساعت ایران بعد از این اتفاق آماده بود، اما ملاحظات انسانی و اجتماعی باعث شد جمهوری اسلامی که به صبر استراتژیک شناخته شده، احترام پیکر شهدا را حفظ کند و نگذارد هیچ چیز این یوم الله را تحت تاثیر قرار بدهد.
🎤: حسین امیر عبداللهیان
📚: متولد مارس
یاد عزیزشان با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#برگی_از_خاطرات_شهدا🌹
🔅شهید غلامرضا پروانه🔅
●تمام دوران زندگی من با آقا غلامرضا سه سال بود. بعد از شهادتش تا مدتها گمنام بود. نمیدانستیم اسیر شده یا شهید، تا اینکه معاونش در گردان رعد برایم از زندان عراق نامه نوشت «شمع و گل و پروانه؛ جای پروانه در محفل ما خالی»؛ با خواندن این نامه که فقط همین متن کوتاه داخلش نوشته شده بود متوجه شدم، همسرم شهید شده است...
#فرازی_از_وصیت_نامہ
●معبودا، سرورا، به علت تعهدی که دارم به تو متوسل میشوم و به حرمت قرآن، به تو تکیه میزنم و به محمد مصطفی(ص) از تو شفاعت میطلبم و آرزو دارم اگر شهید شدم، همانند شهیدان گمنام، پیکرم در بیابانها بماند و در میدان جنگ به خاک سپرده شود. خداوندا! میخواهم غریب شهـید شوم و میخواهم که در این بیابان بمانم تا به کربلا نزدیکتر باشم»
📎فرماندهٔ گردانرعد لشگر ۵ نصر
تفحصشده پس از ۳۶سال
●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۲ سبزوار ، خراسانرضوی
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۹ جزیرهٔمجنون ، عملیات خیبر
📚 به نقل از همسر شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#روایت_حبیب
روزی سرمزار امیر نشسته بودم دیدم جوانی با ظاهری حزباللهی مانند کنار من آمد و گفت: «شما با این شهید نسبتی دارید؟!» گفتم: «من برادرش هستم»، او گفت: «حقیقتش من از اول مسلمان نبودم اما بنا به دلایلی به اجبار و به ظاهر مسلمان شدم اما قلباً مسلمان نشده بودم تا اینکه برحسب اتفاق عکس برادر شما را دیدم، وقتی عکس را دیدم حال عجیبی به من دست داد. انگار این عکس با من حرف میزد، پس از آن قلباً به اسلام روی آوردم و الآن مدتی است که هر پنجشنبه به اینجا می آیم.»-
شهید امیر حاج امینی
مرقد مطهر: بهشت زهرا/ قطعه29.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در امور زندگی خود نظر کن؛
آرام باش
و توکل کن
سپس آستین هارا بالا بزن..
خواهی دید که خداوند
زود تر از تو دست به کار شده است.
• امیرالمومنین
--
از سری یادداشت های شهید عباس دانشگر❤️
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#روایت_عشق
محمد ، چهار بار به عراق و بعد از آن به سوریه رفت، من عمل قلب باز انجام داده بودم و حالم مساعد نبود، گفتم: شما به اندازه خودت رفتی نرو، میگفت: پنج پسر دارید پدر، نمیخواهید خمسشان را در راه حضرت زینب (س) بدهید؟ تا شما راضی نباشید، بیبی زینب(س) من را طلب نمیکند، عراق شیعه زیاد دارد و دفاع میکنند، میخواهم برای دفاع از ناموس ائمه (ع) به سوریه بروم، پای من را بوسید و گفت: راضی باشید و از من دل بکنید، من هم قول میدهم شفایتان را از ائمه (ع) بگیرم، رفت و شفای من را هم گرفت.
مدافع حرم
#شهیدمحمداسدی🌷
یاد عزیزش با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌟دل من تنگ همین
یڪ لبخنـد😊
🌸🍃 و تــو در
خنده #مستانہ خود
مےگـذرے:),
🍂🌼 نوش جانت
امّـا ..
گاه گاهـے🌱
بہ دل خستہ ما هم
نظــرے...👀
#شهید_بابک_نورے
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
*﷽*
در مکتب شهادت
درمحضر شهدا
مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود:
" رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است."
آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخونه ایستاده می خنده...
ازش پرسیدم چیه مادر چرا می خنـدی؟؟؟
گفت: مادر! امضای شهادتم رو امروز از امام رضا علیه السلام گرفتم.
بهش گفتم اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم....
مهدی دستش رو به آسمون کرد و گفت: مادر خدا هست...
📚: کتاب فاطمیون
#علی_اکبر_فاطمیون
#شهید_مهدی_صابری
یاد عزیزش با صلوات🌷
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•سلامبرآنانکه
شبانگاهمیجنگندو
صبحباکفنبازمیگردند..•
#شهیدجهادمغنیه
#آقازاده
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌟خدایا..!
میدانم که #تو مشتریِ جان
و خونِ❣ کسانی هستی که
از ماݪ و #فرزند و
لذتهایِ دنیوی میگذرند
و به سوی تو میآیند🕊🌷
پنجشنبه ای ازراه رسید ویاد بهترین گلهای پرکشیده
و ياد عزیزان سفر کرده دیار باقی ...
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🌷 التماس دعا 🌷
به یاد شهدا
پدر و مادر
همه عزیزان سفر کرده
بد وارث و بی وارث
پدر بزرگها و مادر بزرگها
جوانهای ناکام
بخوانیم
فاتحةوصلوات🌼🍃
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- ناشناس.mp3
زمان:
حجم:
480.8K
🎧 صوت:
🎤 حاج حسین یکتا
📞 فقط بی سیمتون روشن باشه!
🌷 #شهدا 🕊 #شهادت
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
#خاطرات_شهید
●به مسئله بيت المال خيلي اهميت مي داد. موتور ماشينم سوخته بود. يك پيكان نمره شخصي از سپاه در خانه گذاشته بود. گفتم: سوئيچ را بده بروم براي ماشين وسيله بخرم. گفت: داداش، مال بيت المال است. گفتم: پول بنزين را ميدهم. جواب داد: لاستيك را چه ميكني؟ موتور را چه كار ميكني؟ اين مال خدمت به مردم است نه اينكه شما كار شخصي انجام بدهي. حتي خودش كه مي خواست به سپاه برود با موتور گازي ميرفت.»
●روزي با كاميون شخصي از ستاد كمك رساني به جبهه هاي جنگ از كاشان به كردستان (مريوان) عازم شدم. از آنجا كه اطلاع داشتم اكبر زخمي شده و در بيمارستان بستري است به عيادت ايشان رفتم. اما برادرم با عصا از بيمارستان به منطقه دزلي (خد مقدم) رفته بود.
●مدتي صبر كردم تا ايشان از خط برگشت و با يكديگر ملاقات كرديم. من كه فراموش كرده بودم كوپن گازوئيل همراه خود ببرم به برادرم گفتم براي برگشت نياز به گازوئيل دارم. مرا به جايگاه برد و فقط به مقداري كه مرا از منطقه تا كاشان برساند دستور داد گازوئيل بدهند.
●من به ايشان گفتم: اقلا هر دو باك كاميون را پر كنيد ، من كه براي حمل و نقل محموله ها كرايه اي نگرفته ام. برادرم خطاب به من گفت: بيشتر از اين به تو بدهم از بيت المال است و حرام. لذا دقيقا به اندازه اي كه بتوانم به كاشان برسم گازوئيل در اختيارم گذاشت.
✍به روایت برادرشهید
📎قائممقام لشگر۲۷محمدرسولالله (ص)
#سردارشهید_اکبر_زجاجی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۸/۳/۴ کاشان ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۱۴ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://