#محافظ_سردار_سلیمانی
#شهیدے_که_سوخت🥀
🔹تاریخ تولد: ۱۳۵۸
🔹تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸
🔹محل تولد: زنجان / دفن تهران
🔹محل شهادت: بغداد
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
🌸السلام علیک یا بقیۂ الله فی أرضه🌸
مهر تــو
همان کیمیایے ست....
که روزگار مرا ،
قیمتےمی کند!
من، به اعتبار محبت تـو
نفس مےکشم ..
#یا_صاحب_الزمان
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج🌱✨
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
در فیلم 🎞مستند، #سردار حیدر تعریف مینمود :
ما در #سوریه بودیم، حافظ اسد(پدر بشار اسد) احوالش بد شد و راهی بیمارستانش🏩 نمودند،
🚨اخبار بدی از احوالات ایشان دریافت مینمودیم...
من و #سردار_همدانی و چند سردار دیگر با مشورت به این نتیجه رسیدیم که به حضرت آقا زنگی📞 بزنیم و از ایشان التماس دعای🙏🏻 مخصوصی برای حافظ اسد بنماییم،
زیرا فکر 🤔میکردیم اگر حافظ اسد از بین برود، ما #ایرانیها دیگر جایی در سوریه که سپر دفاعی ایران در برابر اسرائیل❌ بود نخواهیم داشت.
به حضرت آقا زنگ زدیم و آقا فرمودند :
باشد حتماً دعا میکنیم.🤲🏻
چند روز بعد حال حافظ اسد بدتر شد،
ما نگرانتر 😥شدیم و باز به حضرت آقا زنگ زدیم.
حضرت آقا فرمودند :
ایشان باید برود، ولی #خداوند شخص دلسوزتر و بهتری را برای خدمت به دین، به جای ایشان میگذارد...
ما متحیر شدیم😳...
دو نفر جایگزین حافظ بودند، برادرش و نخست وزیرش...
🔻خب برادرش که اصلاً همیشه در حال گردش و عشق و تفریح بود و اهل این حرف ها نبود...
🔻نخست وزیر هم که یک فرد تقریباً مخالف بود...
ما متحیر شدیم...
تا این که حافظ اسد فوت نمود و بشار اسد، پسرش سر برداشت...
ما با خود بشار، در یک کاخ زندگی میکردیم...
چون اوضاع سوریه به هم ریخته بود...
یک روز سر نهار، خدمتگذارش را خواند و گفت :
نامه✉️ را بیاورید...
نامه را آوردند و ایشان نامه را به سردار همدانی دادند...
سردار یکدفعه خودش را جابجا کرد و نامه را دوباره خواند📃 به همه ما یک نگاه عجیبی کرد و نامه را داد به نفر پهلوئیش..
نامه به دست من رسید،
دیدم نامه از طرف ملک عبدالله است و گفته :
📃ای اسد...
یا دست از پشت سر ایرانیها بردار و ایشان را از کشورت بیرون بینداز و یا کشورت را با خاک یکسان و تو و خانواده ات را نابود میکنیم...
امضاء ملک عبدالله (پادشاه عربستان)
ما متحیرانه به همدیگر نگاه میکردیم...
آخر تهدید بزرگی بود و اگر خود حافظ هم بود،
حتماً یک کاری بر علیه ما ایرانی ها میکرد...
یکدفعه دیدیم بشار که متوجه اخم😠های توی هم ما شده بود با لبخند🙂 نامه را از ما خواست...
ما نامه را با احترام تقدیمش نمودیم...
یکدفعه و متعجبانه دیدیم، بشار نامه را پاره کرد و خودش بلند شد و پاره های نامه را در میان شعله های آتش🔥 شومینه پرتاب نمود و با لبخند گفت :
ما تا آقای #خامنه_ای و شما سربازانش را داشته باشیم هیچ غم و غصه ای نداریم.
آنگاه بود که فهمیدیم حضرت آقا چه فرموده بودند و از کجا این خبر را چند سال پیش دریافت نموده بودند...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی با سردار دلها وحرم رضوی
السلام علیک یا امام رضا علیه السلام
السلام علیک یا امام رئوف
آقا دلمون برا یک لحظه دیدن صحن وسرات تنگ شده
خودت عنایتی
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 👆 ببینید
ڪل ڪل شیرین
دو مدافع حرم
شهـید #حسن_قاسمی_دانا
شهـید #مصطفی_صدرزاده
هـمیشہ باهـم شوخے میڪردن
حتے لحظاتے قبل از شهـادت حسن
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
خدایا ماراازغافله شهدا جدانفرما
سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.»
همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
▪️
حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان. هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان راوی: مهدی ایرانمنش | منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 24 و 25
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🍃درخواست#شهید_مدافع_حرم از #حاج_قاسم_سلیمانی
از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق #شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بندهی حقیر نکنند☝️.
از فرماندهی محترم این عملیات و یا «#حاج_قاسم» در خواست دارم فرصت دیدار با #امام و سیدمان را برای خانوادهی این حقیر ایجاد نمایند🌷، تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🕊
#شهیدانه🌹
🍃علیآقا نیز به خاطر نزدیکی به خدا جاذبه خاصی داشت. علیآقا عاشق اهل بیت و فاطمه زهرا(س) بود و نام مستعار (حسن فاطمی) را به نیت امام حسن(ع) و فاطمه زهرا(س) برای خود انتخاب کرده بود. او مدتها تلاش میکرد تا خود را به حرم حضرت زینب(س) برساند و در کارها بسیار جدی و پیگیر بود.
🍃هنگام کار اگر غذایی بین بچهها تقسیم میشد، تا همه بچهها غذا نمیخوردند علیآقا لب به غذا نمیزد. او در مناطق عملیاتی جنوب از جمله معراجالشهدای شهید محمودوند اهواز و یادمان طلاییه و شلمچه خادم شهدا بود.
🍃از ویژگیهای علی آقا مراقبت در دوری از گناهان بود (چشم، گوش و زبان) پاکی داشت و میتوان علی آقا را مصداق این شعر که «درجوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»، دانست.
🍃امر به معروف از دغدغههای علیآقا بود و اعتقاد داشت که باید خوراک فرهنگی به مردم ارائه شود و اگر در قرآن ابتدا امر به معروف و سپس نهی از منکر آمده حتماً علتی دارد و باید معروف را به مردم نشان داد.
#مدافع_حرم
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
بسم الله القاصم الجبارین
#محافظ_سردار_سلیمانی #شهیدے_که_سوخت🥀 🔹تاریخ تولد: ۱۳۵۸ 🔹تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ 🔹محل تولد: زنج
#شهیدے_که_سوخت🥀
مادرش میگوید هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید☺️ و به ما خیلی احترام میگذاشت *جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد🕊او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سالها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت.هادی برادر شهید بود* یکی از برادرش *شهید جواد طارمی* در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت🍁هادی دارای دو دختر ۴ ساله و ۹ ساله به نامهای *محیا*و *هانیه*است دخترانی که دلتنگ پدر هستند💔
روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد در کنار سردار بزرگ ایران پر کشید😭😔
#شهید_هادی_طارمی🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات