سلاح گرم مثل نقلونبات ریخته بود توی دستوبال اشرار. تا میتوانستند آتش میسوزاندند.عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان میگرفتند، اخاذی میکردند و ترس و دلهره میانداختند به جان زن و بچه مردم.
حاجی شرشان را خواباند. هم از رسانهها اعلام کرد، هم بزرگان طایفهها را دعوت کرد. حرف آخرش را اول زد. گفت: «تا تاریخ فلان باید سلاحهاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه و اگه تحویل ندید بهعنوان شرور با شما برخورد میکنم.»
همینطور اسلحه بود که میآوردند تحویل میدادند.
▪️
حاجی به قولش وفا کرد و به تکتکشان اماننامه داد. فکر بعدازاین را هم کرده بود. آدمی که بیکار باشد و درآمد نداشته باشد چه تضمینی داشت دوباره پایش نلغزد. چقدر به این در و آن در زد تا توانست چهارصدتا تلمبه آب جور کند. همه را تقسیم کرد بینشان. هم سرشان را به زمین و کشاورزی گرم کرد هم لقمه حلال گذاشت توی سفرههایشان راوی: مهدی ایرانمنش | منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 24 و 25
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🍃درخواست#شهید_مدافع_حرم از #حاج_قاسم_سلیمانی
از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق #شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بندهی حقیر نکنند☝️.
از فرماندهی محترم این عملیات و یا «#حاج_قاسم» در خواست دارم فرصت دیدار با #امام و سیدمان را برای خانوادهی این حقیر ایجاد نمایند🌷، تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🕊
#شهیدانه🌹
🍃علیآقا نیز به خاطر نزدیکی به خدا جاذبه خاصی داشت. علیآقا عاشق اهل بیت و فاطمه زهرا(س) بود و نام مستعار (حسن فاطمی) را به نیت امام حسن(ع) و فاطمه زهرا(س) برای خود انتخاب کرده بود. او مدتها تلاش میکرد تا خود را به حرم حضرت زینب(س) برساند و در کارها بسیار جدی و پیگیر بود.
🍃هنگام کار اگر غذایی بین بچهها تقسیم میشد، تا همه بچهها غذا نمیخوردند علیآقا لب به غذا نمیزد. او در مناطق عملیاتی جنوب از جمله معراجالشهدای شهید محمودوند اهواز و یادمان طلاییه و شلمچه خادم شهدا بود.
🍃از ویژگیهای علی آقا مراقبت در دوری از گناهان بود (چشم، گوش و زبان) پاکی داشت و میتوان علی آقا را مصداق این شعر که «درجوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»، دانست.
🍃امر به معروف از دغدغههای علیآقا بود و اعتقاد داشت که باید خوراک فرهنگی به مردم ارائه شود و اگر در قرآن ابتدا امر به معروف و سپس نهی از منکر آمده حتماً علتی دارد و باید معروف را به مردم نشان داد.
#مدافع_حرم
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
بسم الله القاصم الجبارین
#محافظ_سردار_سلیمانی #شهیدے_که_سوخت🥀 🔹تاریخ تولد: ۱۳۵۸ 🔹تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ 🔹محل تولد: زنج
#شهیدے_که_سوخت🥀
مادرش میگوید هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید☺️ و به ما خیلی احترام میگذاشت *جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد🕊او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سالها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت.هادی برادر شهید بود* یکی از برادرش *شهید جواد طارمی* در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت🍁هادی دارای دو دختر ۴ ساله و ۹ ساله به نامهای *محیا*و *هانیه*است دخترانی که دلتنگ پدر هستند💔
روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد در کنار سردار بزرگ ایران پر کشید😭😔
#شهید_هادی_طارمی🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
مادر در دفترچهای نوشته بودند که من همهی بچههایم را به دست بیبی (حضرت زهرا) سپردهام.❤️
سید عدیل دوست داشت مدافع حرم شود. وقتی مادرش فهمید قبول نکرد😔. تمام کردن دروس را برای سید عدیل مهمتر میدانست❗️. سید عدیل آن دفترچهی مادر را آورد و گفت:
– مامان پس شما اینو الکی نوشتین؟ این متن در حد نوشتن بود و در حد عمل نبود؟😢
مادر با همین کارش به رفتنش رضایت داد.💔
#زینبیون
شهید مدافع حرم سید عدیل حسینی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از رفتن بابا همه غصه دارن، در و دیوار حتی عقربههای ساعت، هیچکس نمیتونه گریه نکنه برای بابا همه دلتنگ بابا شدن ولی بابا با خوشحالی رفت 💔
امشب این دخترکوچولوی شهید به مادرش دلداری میده؛ فردا که خودی! و غیرخودی به این یادگار شهید زخم زبون میزنن کی دلداریش میده؟😢
#عند_ربهم_یرزقون
#قصهی عشـ❤️ـق
از آنجا شـــــروع شد
که قصه #غواصـــــان را
در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ...
شادی روحشان #صلوات
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
#قصهی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
#قصه_عاشقی♥️
♻️غــــ🌷ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر #رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، "من رو هول بده تو آب!"
♻️فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي. غواص جواب داد: نه❌ پاي #حرف_امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا در #عمليات شرکت کنم.
♻️والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد #يازهــــــــرا، غواص قصه ی ما اولين نفري👤 بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به #شهـــــادت
رسيد!
من و شما چقدر پاي #حرف_اماممان ايستاده ايم⁉️😔
🌹🍃🌹🍃
🔻پدر شهید علی عابدینی:
🔸با اینکه اولین زائری بود که به حرم #حضرت_رقیه(س) مشرف شده بود؛ اما وقتی هنگام ترخیص از بیمارستان و برای بازگشت به منزل🏘 میخواستیم برای او مراسم چاووشی(مراسم نوحه خوانی و مداحی که برای زائران کربلای معلی و بیتالله الحرام در هنگام عزیمت و بازگشت در اماکن متبرکه و یا محل سکونت برگزار میشود)، برگزار کنیم از ما ناراحت شد😔 و گفت: همه #رفقام شهید شدند🌷
🔹با حالت #غریبانه او را به منزل آوردیم و تخت🛏 را برای او آماده کردیم ولی او به احترام میهمان ها حتی از #نشستن بر روی تخت خودداری کرد✘
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
💞 #عاشقانه_شهدا
🌷شهید حسن غفاری در شهرری متولد شد. زمستان سال ۸۵ #ازدواج کرد و حاصل این ازدواج مهلا خانم و علی آقا است.
🔻همسر شهید می گوید:
🌷در روز #خواستگاری هر کسی چیزی میگفت؛ یکی میگفت دویست سکه، و دیگری میگفت کم است. بزرگ مجلس گفت: مهریه را کی گرفته و کی داده، اما به دختر ارزش می دهد. در تمام این حرفها و چانه زنیهای مهریه من همه حواسم به حسن بود🤭هر بار که صدای حضار مجلس بلند میشد و صدای دیگری بلند تر، حسن غمگین و غمگینتر میشد، و هر لحظه #ناراحتیاش بیشتر می شد😞
🌷تا اینکه صبرش سرآمد و به پدرم گفت: حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم چند دقیقه خصوصی صحبت کنم⁉️ وقتی به اتاق رفتیم گفت: کالا که نمیخواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم
🌷یک پیشنهاد میدهم، اگر شما هم #راضی باشید، به حضار مجلس هم همان را می گوییم. نظرت با #هفت_سفر_عشق: قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیست؟ و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی. 😊
از این پیشنهاد حسن خیلی خوشحال شدم، و همه سفرها را با هم رفتیم.
🌷یک سال آخر عمرش همیشه از شهادت و رفتن صحبت میکرد، اصلا حال و هوایش به کل تغییر کرده بود. در این دنیا بود اما با شهدا و دوستان شهیدش زندگی میکرد. هر وقت تنها میشدیم، می گفت: فاطمه جان راضی شو من به سوریه بروم😞 دیگه این دنیا برایم هیچ جذابیتی ندارد. من عاشق شهادت هستم...
🌷دو روز مانده بود به #ماه_رمضان روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم: حسن جان فقط خرما نخریدی❗️. با هم خداحافظی کردیم. رفت چند دقیقه بعد برگشت، دو تا جعبه خرما خرید، آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم #آخرین_خرید من برای شما و بچههایم. 💔
🌷رفتم قرآن را آوردم و گفتم: حالا که برگشتی بیا از زیر قرآن رد شو، گفت: اول شما و بچه ها رد شوید ما رد شدیم و گفتم: حالا نوبت شماست، گفت: میترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد😔، گفتم: به خاطر دل من که راضی شود از زیر قرآن رد شو، و از زیر قرآن ردش کردم و گفتم: خدایا هرچه خیر است برای من بفرست.
🌷همیشه میگفت دوست دارم با زبان #روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله #شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم قائدنا خامنهای☝️و میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند. همان شد که حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره شهید شد که از صورتش چیزی باقی نماند.😔😭
#شهید_مدافع_حرم حسن غفاری🌹
#حسن_جان...♥️
من از زبان همه حـرف
مـیزنـم بـا تــ🌷ــو
#زمینمان شده ویران،
از آسمان🕊 چه خبر؟
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
🌹 #سرباز_سپاه_امام_حسين!🌹
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از ته دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من ميخواستم بروم به سپاه امام حسين! تو چه ميگفتي؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع).
گفت من خودم را هم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است...
و رفت... من هم به او افتخار ميكنم...
#شهید_مهدی_عزیزی ❤️ از عاشقان شهید ابراهیم هادی🌹
❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹تفکر و نگاه سردار سلیمانی
#مکتب_حاج_قاسم
💥شهیدی که زندگی و تحصیل در تگزاس آمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها کرد و به ایران برگشت...
☘ فرازی از وصیتنامه:
در اسلام تماشاچی نداریم. همه مسلمانان باید به هرنحوی در صحنه نبرد بین حـق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند...
#شهیداحسان_قاسمیه🌹
فرماندهگردان امیرالمومنین لشکر۲۷محمـدرســولالله
🌺یاد شهدا با صلوات🌺
#خاطرات_شهید
●حسن سرش درد می کرد برای کارهای خیر. اگر دوستانش در کاری فرو می ماندند، به حسن مراجعه می کردند.
یک ماشین پی کی داشت. یک باره نمی دانم چه بلایی سرش آمد. بعد از شهادتش فهمیدیم آن را فروخته هزینه زایمان همسر یکی از دوستانش کرده بود ..
✍ به روایت برادرشـهید
#شهید_حسن_قاسمیدانا🌷
#سالروز_شهادت
154.mp3
7.74M
سرود:شب تولدت کریمه شب تبسم زمینه
حاج سید مجید بنی فاطمه
#جمعه_های_انتظار
کعبه زیباست به شرطی که تو در کعبه درآیی
به حرم تکیه نهی، روی به عالم بنمایی
خواستم تا که دعایی بکنم بهر ظهورت
چه دعایی بکنم یوسف زهرا، تو دعایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج