یااباعبدالله الحسین.mp3
4.3M
🎧 بِہ ۅَقٺ مَداحے
🎤 با نَۅاے سِیِّدرِضانَریمانے
👌 پیشنَہاد اَدمین
ۅاسِہ بَچِہ هِیئَتے ها😎
سینِہ ٺان بۅےِ شَہادَٺ نَدَهَد شَہید نِمے شَۅید...❤️
🎤 هَمرَزمِ شَہید:
دَر حاݪِ رَفٺَن 🚶♂ بِہ حَرَمِ حَضرَٺِ زِینَب 🕌 بۅدیم
ڪِہ حُسِین شُرۅع ڪَرد اَز
💔شَہادَٺ 💔 گُفٺَن.
مےگُفٺ:اَگِہ مےخۅاهید شَہید بِشَۅید بایَد 🌹خاݪِص🌹 باشید،
بِہ مادیاٺ دُنیَۅے دِݪ نَبَندید🖤
ڪِہ میانِ سینِہ ٺان را بۅ 😳 مےڪُنَند
اَگِہ بۅےِ شَہادَٺ مےداد
بِہ بالا مےبَرَند.😭
اَۅَݪ بایَد اَز خۅدِ بےبے زِینَب 🤲
ۅَ اَئِمِّہ اَطہار طَݪَب ڪُنید 🙏
دُۅُم اینڪِہ اَز هَمِہ چے این دُنیا دِݪ بِڪَنی.🧐
چۅن شَہادَٺ آسان نیست ۅَ
شَہادَٺ 😍 را بِہ هَر ڪَسی نِمے دَهَند.
تَنہا ڪَسانی بِہ این دَرَجِہ ۅاݪا دَسٺ پِیدا مےڪُنَند ڪِہ
💐سَعادَٺ ۅَ 💐ݪیاقَٺَش را داشٺِہ باشَند.
🌷شَہیدحُسِینمِحرابے🌷
#شب_قدر
#ظهور
#رمضان
🖇یک دریا خاطره🌊
🌱هر روز وقتی برمی گشتیم بطری آب من خالی بود، اما بطری مجید پازوکی پر بود.
تو این حرارت آفتاب لب به آب نمی زد. همیشه به دنبال یه جای خاص بود.
نزدیک ظهر روی یه تپه ی خاک با ارتفاع هفت - هشت متر نشسته بودیم و اطراف رو نگاه می کردیم که مجید بلند شد. خیلی حالش عجیب بود. تا حالا اون رو اینجور ندیده بودم. مرتب می گفت:" پیدا کردم. این همون بلدوزره. "
یه خاکریز بود که جلوش سیم خاردار کشیده بودند. روی سیم خاردار دو شهید افتاده بودند که به سیم ها جوش خورده بودند و پشت سر اونا چهارده شهید دیگه!
مجید بعضی از اونا رو به اسم می شناخت. مخصوصا اونا که روی سیم خاردار خوابیده بودند.
جمجمه ی شهدا با کمی فاصله روی زمین افتاده بود.
مجید بطری آب رو برداشت روی دندانهای جمجمه می ریخت و گریه می کرد و می گفت:
" بچه ها! ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم. تازه آب براتون ضرر داشت!" ...😭
مجید روضه خوان شده بود و ...😔
التماس دعا🙏
سلام برآنان...🍃🌸
که فصل پروازراغنیمت شمردند
تابالاترازعشق پرکشیدند
وقصه تلخ زمین گیرشدن هارا
ازآبے آسمان به نظاره نشستند...🌱✨
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی _حاج_قاسم_سلیمانی
بیــــهوده
نگردید به تکرار
در این شهـــر
او طــــرز نگاهـش
بخـدا شعبه ندارد.
#اَلٰهُّمَاحفِظْقاٰئِدَناوَحُبَّناٰ 💓
📿 اللهم عجّل لِولیکَ الفَرج والعافِیهَ و العاقِبَه وَالنَصر.✨✨✨
۳۱۳✨
خصوصیات شهید✨
مثل دریا🌊
نوجوان بودم ، برای یک نوجوان ِ پسر کم پیش می آید که از کسی خوشش بیاید و جذبش شود،اما تواضع و اخلاقی که ازش دیده بودم باعث شده بود که شیفته اش شوم ! در برخوردهایی که با او داشتم ، یک چیزی که باعث شده بود که به حالش غبطه بخورم ، نظمش بود ؛ چه نظم ظاهری ( که اگر بخواهم مثال بزنم ، هیچ وقت نمیشد که لباسی که تنش بود نامرتب باشد ، اتو نخورده باشد اگرچه جبهه بود و امکاناتی نبود ) و چه نظم در بقیه ی ابعاد زندگی اش ، هم درسش را داشت ، هم جبهه می رفت و هم تک پسر یک خانواده بود که این خودش بار زیادی داشت برایش ... کم بود مثل ایشان.🍃
همیشه مثل "دریا" می دیدمش ؛
به موقع آروم بود و
به موقع خروشان و زیبا.
به معنای واقعی ، مصداق "
آنچه خوبان همه دارند ،
تو یک جا داری."🌹
#شهیدآخوندی🌿
#مثل_دریا
#خاطره
🔸قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینهاش تا روی مثانهاش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمیدانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و میخواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستیاش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا میگفتند برو دکتر میترسید، تا میگفتند برو بیمارستان در میرفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت میکنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد
#خاطرات_سرداردلها❤️
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد و دل یک جانباز شیمیایی...
مخالف تبعیض،حقوق نجومی و ناعدالتی بودم کاری کردند خودم بروم و دیگر کار نکنم...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبرانقلاب در واکنش به اهدای دکترای افتخاری به ایشان: «من اهل دکتری نیستم. همان طلبگی ما کافی است.»
۱۳۸۸/۱۱/۱۳