eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
137.7هزار عکس
170.5هزار ویدیو
238 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
باز حرف از مذاکره پیش اومد و یک دسته گل🌷 دیگه قربانی و ذبیح مسیر امام زمان(عج) شد تا‌ دل ها تکانی بخوره و کار برای سخت تر بشه... پارسال حاج قاسم🌷 و امسال دکتر فخری زاده...😔 و حالا که خدا داره با این خون ها ما رو مضاعف می‌کنه؛ فقط یک راه پیش رو داریم: گرفتن انتقام های خونین از عمامه های آمریکایی انگلیسی و یقه سفیدهای لبخند به لب!!! والسلام... بسم الله... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🚨 الگویی برای رئیس جمهور ها 🔘 ( در دوران ریاست جمهوری خود ) : 💠 من رئیس جمهورم ، اما - والله العلی العظیم - خودم را از آحاد یک ذره بالاتر نمی دانم و نیستم . این بار را روی دوش من گذاشتند ، دارم می کَنم ، این بار را به منزل برسانم و تحویل یکی دیگر بدهم . ما ها نداریم ؛ چه موقع گفته‌ایم که بیایید ما را در رأس این مقام بگذارید؟ آن روزی که ما می‌کردیم ، فکر نمی‌کردیم که کمترین و افتخار و معروفیتی از قِبَل آن حرف‌ها برایمان پیدا بشود. داشتیم کار می کردیم و دنبال فکری بودیم . حالا خدای متعال اینطور پیش آورده و روی دوش ما گذاشته است. 📚 حوزه و روحانیت در آینه‌های رهنمودهای ج ۱ ، ص ۷۷ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- برگشت گفت: من آماده ام بروم گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید . گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست... این تعبیرش بود. دوباره در دست گرفت و ذکر می‌گفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط میگفت. چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به متوجه شدیم که دارد تلفنی با مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم می‌روم..." دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های شده به دیوار چیز هایی میگفت و رفت... حوالی یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. ! مرا پاک بپذیر..." ─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌ ‎‎‌‌‎👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- برگشت گفت: من آماده ام بروم گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید . گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست... این تعبیرش بود. دوباره در دست گرفت و ذکر می‌گفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط میگفت. چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به متوجه شدیم که دارد تلفنی با مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم می‌روم..." دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های شده به دیوار چیز هایی میگفت و رفت... حوالی یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. ! مرا پاک بپذیر..." ─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌ ‎‎‌‌‎👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- برگشت گفت: من آماده ام بروم گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید . گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست... این تعبیرش بود. دوباره در دست گرفت و ذکر می‌گفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط میگفت. چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به متوجه شدیم که دارد تلفنی با مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم می‌روم..." دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های شده به دیوار چیز هایی میگفت و رفت... حوالی یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. ! مرا پاک بپذیر..." ─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌ ‎‎‌‌‎👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- برگشت گفت: من آماده ام بروم گفتم: حاجی موقعیت شما طوری نیست گه این حرف را بگویید! منطقه متاثر از های شماست! خواهش میکنم این حرف ها را نگویید و نفوس بد نزنید . گفت: ما کاره ای نیستیم، کاگردان اوست، همه اینها کار خداست... این تعبیرش بود. دوباره در دست گرفت و ذکر می‌گفت، اینبار بجای شوخی ها و صحبت های وسط ذکر گفتن، فقط میگفت. چند دقیقه که گذشت و نزدیک به دقایق برگشتن به متوجه شدیم که دارد تلفنی با مغنیه صحبت میکند. نزدیک شدم. ناگهان جمله ای شنیدم که نفسم را نگه داشت. حاجی در جواب به سوال مغنیه که پرسیده بود الان به کجا میروید گفت : "به مقتلم می‌روم..." دیگر نتوانستم صبر کنم، به سمت ماشین هدایتش کردم تا سریع تر به پرواز برسد. رفتنی با عکس های شده به دیوار چیز هایی میگفت و رفت... حوالی یک و بیست دقیقه بود، داشتم اتاقش را مرتب میکردم. در حین تمیز کردن دست نوشته ای را با تاریخ امروز پیدا کردم که رنگ از رخسارم کشید. دست خط سردار بود و و خودکارش روی کاغذ. روی آن نوشته بود : "دارم می آیم. ! مرا پاک بپذیر..." ─┅═༅𖣔💛𖣔༅═┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌ ‎‎‌‌‎👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مرحوم آیت‌الله طالقانی: 🔹همه ما می‌میریم، ولی ما نسبت به باقی است 🔸دیگر هیچ‌کدام‌ از ما نمی‌توانیم خودمان را در مقابل شما کنیم 🔹 من هم خودم را گناهکار میدانم 🔺بکوشید کنید؛ هر چه دلتان می‌خواهد!🔻 🔹از خودبینی‌ها و گروه‌بینی‌ها کم کنیم و «مردم‌بین» و «خدابین» بشویم 🎙مروری بر سخنرانی ، ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله 💠 📝 نامه امام خمینی به پسرش: پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانى که خدمت به حق، در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مکن که تاخت و تاز در این میدان، کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست. 📚 صحیفه امام/ج 18/ص510. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
👆محمدجواد ظریف:بنا داریم دولت تشکیل شود و واقعاً قرار نیست افرادی مانند من که بارها مسئولیت داشتیم دوباره در دولت بگیریم. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
⚪️ محسن رضایی،فرمانده وقت سپاه درباره شهبد دقایقی می‌گوید: 📍مناسب‌ترین فردی که برای فرماندهی که متشکل از نیروهای بود، می‌شناختم، بود. +اینکه چرا تشکیل این نیروها را به دادم، دلایلی داشت که از مهمترین آنها این بود که بسیار بود و نیز اینکه بسیار و با با دیگران برخورد می‌کرد. +دقتی که این در کارهایش و بویژه در افراد داشت نیز از این انتخاب بود ✅ او آنچنان کار کرد که او به تبدیل شد. +لشکر او یکی از بود که همواره عملیات‌ها را در انجام می‌داد. 🥀وی حتی توانست از میان عراقی نیز به نام «احرار» تشکیل دهد که با و در کنار ما در با دشمن می‌جنگیدند 🌹من با از مدتها پیش از انقلاب که هر دو در اهواز درس می‌خواندیم آشنا بودم.در جریان هم با یکدیگر بودیم. +پس از هم با همدیگر و ارتباط داشتیم. +در 🥀شهادت او به لحاظ بسیار خوردم،ولی آنچه این را هموارکرد این بود که او به خود که شهادت بود، رسید💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
👇🥀 💠 خاطره ای از شهید رجایی🌹 🎤وقتی که نخست وزیر بود صبح 🌤روزی جهت دیدار و رساندن پیامی وارد همان خانه‌🏚 کلنگی وی شدم +از مشاهده‌ی صحنه‌ای قلبم💔 به درد آمد... +هوا گرم بود او خیلی ساده با یک زیر پیراهن که چند جای آن بود و در گوشه‌ی حیاط خانه‌اش🏚 نشسته بود و داشت با دو سه دانه خرما🧆 و یک لیوان شیر🥛 صبحانه می‌خورد به او گفتم:«ای عزیز! این چه وضعی است که شما دارید چرا بخود نمی‌رسید و اینقدر زندگی را بخود گرفته‌اید ازشما توقع نداریم مانند نخست وزیران دوره ستم شاهی باشید لااقل یک زیر پیراهن درست و حسابی به تن کنید مثل این که شما نخست وزیرید!» آهی کشید و نکته‌ای گفت که سوز دل و نفوذ کلام از دل❤️‍🩹 بر آمده‌اش همواره در خاطرم مانده است او گفت: از این حالم نگران نباش! نگران آن روزم باش که میز و مرا بگیرد و من خویش را کنم. خدا نکند روزی بر من بیاید که یادم برود چه وظیفه سنگینی در قبال خدا و خلق دارم از شما می‌خواهم در حق من دعا 🤲کنید ▫️من تحت تاثیر این سخن از دل بر آمده‌اش بی اختیار از جایم برخاستم و پیشانی‌اش را بوسه😘 دادم 🎤 راوی:خواهرزاده شهید رجایی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin