#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🍃درخواست#شهید_مدافع_حرم از #حاج_قاسم_سلیمانی
از فرماندهان خواهش میکنم که اگر خداوند توفیق #شهادت را نصیبم کرد، اگر جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول بیت المال را خرج گرفتن بندهی حقیر نکنند☝️.
از فرماندهی محترم این عملیات و یا «#حاج_قاسم» در خواست دارم فرصت دیدار با #امام و سیدمان را برای خانوادهی این حقیر ایجاد نمایند🌷، تا شاید این کار باعث شود زحماتشان را تا حدی جبران کرده باشم.
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🕊
#شهیدانه🌹
🍃علیآقا نیز به خاطر نزدیکی به خدا جاذبه خاصی داشت. علیآقا عاشق اهل بیت و فاطمه زهرا(س) بود و نام مستعار (حسن فاطمی) را به نیت امام حسن(ع) و فاطمه زهرا(س) برای خود انتخاب کرده بود. او مدتها تلاش میکرد تا خود را به حرم حضرت زینب(س) برساند و در کارها بسیار جدی و پیگیر بود.
🍃هنگام کار اگر غذایی بین بچهها تقسیم میشد، تا همه بچهها غذا نمیخوردند علیآقا لب به غذا نمیزد. او در مناطق عملیاتی جنوب از جمله معراجالشهدای شهید محمودوند اهواز و یادمان طلاییه و شلمچه خادم شهدا بود.
🍃از ویژگیهای علی آقا مراقبت در دوری از گناهان بود (چشم، گوش و زبان) پاکی داشت و میتوان علی آقا را مصداق این شعر که «درجوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است»، دانست.
🍃امر به معروف از دغدغههای علیآقا بود و اعتقاد داشت که باید خوراک فرهنگی به مردم ارائه شود و اگر در قرآن ابتدا امر به معروف و سپس نهی از منکر آمده حتماً علتی دارد و باید معروف را به مردم نشان داد.
#مدافع_حرم
#شهید_علی_جمشیدی🌷
#سرم_فدای_فدائیان_بانوی_دمشق💔
بسم الله القاصم الجبارین
#محافظ_سردار_سلیمانی #شهیدے_که_سوخت🥀 🔹تاریخ تولد: ۱۳۵۸ 🔹تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ 🔹محل تولد: زنج
#شهیدے_که_سوخت🥀
مادرش میگوید هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید☺️ و به ما خیلی احترام میگذاشت *جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد🕊او حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود سالها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت.هادی برادر شهید بود* یکی از برادرش *شهید جواد طارمی* در عملیات خیبر بعد از ۱۵ سال پیکرش به وطن بازگشت🍁هادی دارای دو دختر ۴ ساله و ۹ ساله به نامهای *محیا*و *هانیه*است دخترانی که دلتنگ پدر هستند💔
روز ۱۳ دی ماه ۹۸ در حمله بالگردهای آمریکایی در فرودگاه بغداد در کنار سردار بزرگ ایران پر کشید😭😔
#شهید_هادی_طارمی🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
مادر در دفترچهای نوشته بودند که من همهی بچههایم را به دست بیبی (حضرت زهرا) سپردهام.❤️
سید عدیل دوست داشت مدافع حرم شود. وقتی مادرش فهمید قبول نکرد😔. تمام کردن دروس را برای سید عدیل مهمتر میدانست❗️. سید عدیل آن دفترچهی مادر را آورد و گفت:
– مامان پس شما اینو الکی نوشتین؟ این متن در حد نوشتن بود و در حد عمل نبود؟😢
مادر با همین کارش به رفتنش رضایت داد.💔
#زینبیون
شهید مدافع حرم سید عدیل حسینی🌹
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد از رفتن بابا همه غصه دارن، در و دیوار حتی عقربههای ساعت، هیچکس نمیتونه گریه نکنه برای بابا همه دلتنگ بابا شدن ولی بابا با خوشحالی رفت 💔
امشب این دخترکوچولوی شهید به مادرش دلداری میده؛ فردا که خودی! و غیرخودی به این یادگار شهید زخم زبون میزنن کی دلداریش میده؟😢
#عند_ربهم_یرزقون
#قصهی عشـ❤️ـق
از آنجا شـــــروع شد
که قصه #غواصـــــان را
در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ...
شادی روحشان #صلوات
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
#قصهی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
#قصه_عاشقی♥️
♻️غــــ🌷ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر #رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، "من رو هول بده تو آب!"
♻️فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي. غواص جواب داد: نه❌ پاي #حرف_امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا در #عمليات شرکت کنم.
♻️والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد #يازهــــــــرا، غواص قصه ی ما اولين نفري👤 بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به #شهـــــادت
رسيد!
من و شما چقدر پاي #حرف_اماممان ايستاده ايم⁉️😔
🌹🍃🌹🍃
🔻پدر شهید علی عابدینی:
🔸با اینکه اولین زائری بود که به حرم #حضرت_رقیه(س) مشرف شده بود؛ اما وقتی هنگام ترخیص از بیمارستان و برای بازگشت به منزل🏘 میخواستیم برای او مراسم چاووشی(مراسم نوحه خوانی و مداحی که برای زائران کربلای معلی و بیتالله الحرام در هنگام عزیمت و بازگشت در اماکن متبرکه و یا محل سکونت برگزار میشود)، برگزار کنیم از ما ناراحت شد😔 و گفت: همه #رفقام شهید شدند🌷
🔹با حالت #غریبانه او را به منزل آوردیم و تخت🛏 را برای او آماده کردیم ولی او به احترام میهمان ها حتی از #نشستن بر روی تخت خودداری کرد✘
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_عابدینی
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان
🌹🍃🌹🍃
بسم الله القاصم الجبارین
💞 #عاشقانه_شهدا
🌷شهید حسن غفاری در شهرری متولد شد. زمستان سال ۸۵ #ازدواج کرد و حاصل این ازدواج مهلا خانم و علی آقا است.
🔻همسر شهید می گوید:
🌷در روز #خواستگاری هر کسی چیزی میگفت؛ یکی میگفت دویست سکه، و دیگری میگفت کم است. بزرگ مجلس گفت: مهریه را کی گرفته و کی داده، اما به دختر ارزش می دهد. در تمام این حرفها و چانه زنیهای مهریه من همه حواسم به حسن بود🤭هر بار که صدای حضار مجلس بلند میشد و صدای دیگری بلند تر، حسن غمگین و غمگینتر میشد، و هر لحظه #ناراحتیاش بیشتر می شد😞
🌷تا اینکه صبرش سرآمد و به پدرم گفت: حاج آقا اجازه میدهید من با فاطمه خانم چند دقیقه خصوصی صحبت کنم⁉️ وقتی به اتاق رفتیم گفت: کالا که نمیخواهم بخرم که در قبالش بخواهم یک تعداد خاصی سکه بدهم
🌷یک پیشنهاد میدهم، اگر شما هم #راضی باشید، به حضار مجلس هم همان را می گوییم. نظرت با #هفت_سفر_عشق: قم، مشهد، سوریه، کربلا، نجف، مکه، مدینه چیست؟ و هر تعداد سکه که خودت مشخص کنی. 😊
از این پیشنهاد حسن خیلی خوشحال شدم، و همه سفرها را با هم رفتیم.
🌷یک سال آخر عمرش همیشه از شهادت و رفتن صحبت میکرد، اصلا حال و هوایش به کل تغییر کرده بود. در این دنیا بود اما با شهدا و دوستان شهیدش زندگی میکرد. هر وقت تنها میشدیم، می گفت: فاطمه جان راضی شو من به سوریه بروم😞 دیگه این دنیا برایم هیچ جذابیتی ندارد. من عاشق شهادت هستم...
🌷دو روز مانده بود به #ماه_رمضان روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم: حسن جان فقط خرما نخریدی❗️. با هم خداحافظی کردیم. رفت چند دقیقه بعد برگشت، دو تا جعبه خرما خرید، آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم #آخرین_خرید من برای شما و بچههایم. 💔
🌷رفتم قرآن را آوردم و گفتم: حالا که برگشتی بیا از زیر قرآن رد شو، گفت: اول شما و بچه ها رد شوید ما رد شدیم و گفتم: حالا نوبت شماست، گفت: میترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد😔، گفتم: به خاطر دل من که راضی شود از زیر قرآن رد شو، و از زیر قرآن ردش کردم و گفتم: خدایا هرچه خیر است برای من بفرست.
🌷همیشه میگفت دوست دارم با زبان #روزه و تشنه لب مثل آقا اباعبدالله #شهید شوم و اگر فرصتی باشد با خون خودم بنویسم قائدنا خامنهای☝️و میگفت: دوست دارم چهره من را غیر از این که حالا هستم ببینید و سفارش می کرد اگر من شهید شدم نگذار بچهها صورت من را ببینند. همان شد که حسن میخواست، با زبان روزه، و بر اثر خمپاره شهید شد که از صورتش چیزی باقی نماند.😔😭
#شهید_مدافع_حرم حسن غفاری🌹
#حسن_جان...♥️
من از زبان همه حـرف
مـیزنـم بـا تــ🌷ــو
#زمینمان شده ویران،
از آسمان🕊 چه خبر؟
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃