eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.1هزار عکس
129.4هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
سلامتی عزیز دل حضرت ایة الله امام خامنه ای حفظ الله صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
انهایی که هنوزدغدغه دارند، حتما گوش کنند آخرین جمله شهید باکری پیش از شهادت به آنهایی که با او کار دارند در عملیات بدر حجم آتش و فشار دشمن خیلی زیاد شده بود. از قرارگاه به آقا مهدی باکری پیام می‌دهند که برگرد. گوشهای از آخرین مکالمه شهید مهدی باکری با شهید حاج احمد کاظمی : «در عملیات بدر آقا مهدی باکری در محاصره دشمن گیر افتاد. حجم آتش و فشار دشمن خیلی زیاد شده بود. از قرارگاه به آقا مهدی پیام می‌دهند که برگرد. آقا مهدی جواب می‌دهد آنهایی که با من کار دارند خودشان بیایند اینجا که ببینند چه غوغایی است! من اینجا می‌خواهم با بسیجیانم محشور باشم. احمد کاظمی می‌آید پشت بی‌سیم. احمد دوست صمیمی آقا مهدی بود. احمد دوباره اصرار می‌کند که برگرد. آقا مهدی پاسخ می‌دهد که احمد، به‌خدا اگر امروز اینجا نیایی، خیلی دیر می‌شود! احمد، بیا ببین اینجا چه آتیش‌بازی قشنگی شده! شهید احمد کاظمی هر وقت می‌آمد تبریز برای سخنرانی، همش با گریه از این مکالمه آخر یاد می‌کرد و می‌گفت اگر اون روز رفته بودم، الآن پیش آقا مهدی بودم.» اری شهیدان باکری، حاج احمد، حاج قاسم و..... رفتند ببین یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دارند دور هم جمع میشوند رفیق ببین ماکجای کار هستیم اللهم ارزقنی.... التماس دعا 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
السلام علیک یا اباعبدلله♡ اين سخنان را از خيلي ها شنيدم. اينکه هادي ويژگي هاي خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود. مداحي ميکرد. اکثر اوقات ذکر سينه زني هيئت را ميگفت. اهل ذکر بود. گاهي به شوخي ميگفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم يا ميگفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم، عاشق امام حسين (ع) و گريه براي ايشان بود. واقعاً براي ارباب با سوز اشک ميريخت. اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف ميکرد، خيلي بدش مي آمد. وقتي که شخصي از زحمات او تشکر ميکرد، ميگفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد! برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی ڪه می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین «علیه السلام» و حضرت زهرا «سلام الله علیها » مجلس بگیرید و گریه ڪنید. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
4_6005945424773383314_5989872162503132740.mp3
8.37M
رو کسی بجز حسین حساب نکن...!! حاج حسین سیب سرخی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
❤️ بر سفره ی نگاه تو اسراف جایز است ؛ صد بار دیده ایم ولی باز دیدنی ست ... 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠 روضه بذار گوش کنیم... ●یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. ●بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است. ●گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان/نام زینب(سلام الله علیها) شنوم زیر لحد گریه کنم» ●گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت. بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود. 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠نمازشب ●شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم حاج آقاگفت:می خواهیم بریم سفر، توشب بیاخونه مون بخواب. بدزمستانی بود. سردبود. زودخوابیدم. ساعت حدودا 2 بود، در زدند، فکرکردم خیالاتی شده ام. درراکه بازکردم دیدم آقامهدی وچندتا از دوستانش ازجبهه آمده اند. ●آنقدرخسته بودندکه نرسیده خوابشان برد. هواهنوزتاریک بودکه باز صدایی شنیدم، انگار کسی ناله می کرد. ازپنجره که نگاه کردم دیدم آقامهدی توی آن سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوان ورفته به سجده... 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
کربلا یعنی که یار رهبری ازحسین عصرخود فرمانبری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
خودرویی که مسافرانش را به بهشت برین رساند همرزم شهید نوری: "اونروز بابک داخل ماشین بود شهید نظری و کاید خورده کنار ماشین نشسته بودند در حال خوردن ناهار... در ماشین نیمه باز بود پای راست بابک هم بیرون.... خمپاره افتاد بین این سه نفر و.... پی نوشت: دقیقا همین ماشین بود 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠محمدجواد تک پسر بود و اگر می‌خواست می‌توانست نرود، اما او بی‌تاب رفتن بود. من که از رفتن او کاملاً راضی بودم، اما نمی‌خواست به‌جز من، به کس دیگری بگوید که می‌خواهد سوریه برود، ولی به اصرار من به دنبال کسب اجازه از پدر و مادرش رفت. 💠وقتی می‌خواست راهی شود حس عجیبی داشت و مطمئن بود که سالم برنمی‌گردد؛ من هم همان حس را داشته و حالم شبیه حال دفعات قبل نبود. یک‌شب گفت «بیا بشین باهم حرف بزنیم.» دلم لرزید و گفتم «می‌خواهی مأموریت بروی؟ و حتماً می‌خواهی سوریه بروی؟» خندید و گفت «آفرین عزیزم.» گفتم «من هم که نمی‌توانم و نمی‌خواهم مانع رفتنت شوم.» که در جواب گفت «به تو افتخار می‌کنم.» 💠مهم‌ترین ویژگی محمدجواد توجه و حساسیت زیاد به مصرف بیت‌المال بود. به یاد دارم که یک روز ماژیکی از پایگاه بسیج به خانه آورد و به زینب تأکید کرد که از آن استفاده نکن و یا یک‌بار دیگر بنر و میخ آورده بود که به من تأکید کرد که نباید از آن استفاده کنم. تمام دغدغه‌اش پایگاه بسیج محله بود و می‌گفت: «پایگاه دست من امانت است.» چند سالی آنجا راکد بود و رونقی نداشت. تابلوی آنجا را رنگ کرد و برای جمع‌کردن بچه‌ها همه کاری کرد. خودش همیشه در پایگاه، حضور داشت و می‌گفت این حضور باعث دلگرمی بچه‌ها می‌شود. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
⁉️ سوال خبرنگار: اگر می‌دانستید آقاعارف یک روز شهید می‌شود اجازه می‌دادید به سوریه برود؟ ☑️ پاسخ مادر شهید: اگر می‌دانستم یک روز این اتفاق برای دردانه‌ام می‌افتد هیچ‌وقت مانعش نمی‌شدم 🔗www.mashreghnews.ir/news/837583/ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💠 شهیدی که نهضت سوادآموزی در جبهه‌های سوریه راه انداخته بود ⬅️شهید مهــــدی موحدنیــــا ▫️شهید موحدنیا در کنار بحث جهاد و رزم در سوریه، پیگیر مسئله علمی و سواد تیپ فاطمیون و مسئول سوادآموزی تیپ فاطمیون بودند. ▫️شهید موحدنیا اذعان داشتند این عزیزان حتی برای ارتباط‌گیری با خانواده‌هایشان امکان تایپ‌کردن و ارسال پیام و عکس در فضای مجازی را بلد نیستند و برای همین درصدد بودند و دائماً کتب و جزوات درسی را برای آموزش سواد به نیروهای فاطمیون به سوریه می‌بردند. ▫️سردار مرتضوی از مسئولین اصلی تیپ فاطمیون نقل می‌کنند: " وقتی از کوچه پس کوچه‌ها به سمت خط مقدم می‌رفتم، چادری دقیقاً در نزدیکی خط نبرد توجهم را جلب کرد؛ وقتی به آن چادر مراجعه کردم، دیدم این چادر محل اسکان و سوادآموزی و مقر نیروی‌های فاطمیون است و آقا مهدی پیگیر مسئله سواد و علمی نیروها حتی در نزدیکترین قسمت به خط مقدم هستند؛ با تعجب پرسیدم: صالح! (نام جهادی شهید موحدنیا در سوریه ) تو در این قسمت حساس و خط مقدم، چادر سوادآموزی برپا کرده‌ای؟ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید| صدای شهید مهدی موحدنیا بر سر پیکر پاک یکی از شهدای مدافع حرم (شهید صفر سیفی) که به او می‌گوید: خوش بحالت...خوش بحالت...❤️ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 خانم مرضیه حدیدچی معروف به دباغ با وجود همسر و هشت فرزند, آگاهانه و معتقدانه پای به میدان مارزه با ظلم گذاشت و همیشه یار و یاور ولی‌فقیه خود بود و در راه مبارزه خود بسیار شکنجه دید. 🌷 خانم دباغ بسیاری از دوره های چریکی و نظامی را پیش از انقلاب در لبنان دیده بود. 🌷 ایشان به عنوان اولین زن فرمانده در سپاه پاسداران خاطره ای از امام رحمه الله علیه می گوید: روزی در همین مسئولیت( فرمانده سپاه) با همان وضعیت پوشش مانتو و شلوار و مقنعه خدمت امام رسیدم. حضرت امام در این دیدار خیلی راحت به من گفتند: شما چرا چادر ندارید؟ بگویم احمد برایتان چادر بخرد؟عرض کردم: حاج آقا چادر دارم ولی ‌نمی شود با اسلحه و قطار فشنگ و با تجهیزات دیگر از کوه و تپه بالا رفت. امام فرمودند: حالا که شما دارید توی شهر کار می‌کنید. 🌷 این تذکر امام برای من ملکه شد تا در تمام اوضاع و احوال و در منظر جامعه با پوشش کامل چادر ظاهر شوم. 🕊 ‌ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨ براستی کدام یک از ما دیگری را پیدا میکند؟... ما شما را ... یا شما ما را ؟... اصلا کداممان گم شده ایم ؟... ما یا شما ؟ میپندارم... ما "روح" گم کرده ایم و شما "جسم"...🌱 روحمان تلنگر میخواهد و جسمتان .... ما محو در زمانیم و شما محو در زمین... شما در افلاک و ما در پی پس ای ...🌹✨ قرارمان باشد: تفحص از ما تلنگر از شما ما بر جسمتان🌹 شما با روحمان ... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هی نگاهت بڪنم! گم بشوم در گم شدن در شبِ پیـــدا شـدن اسـت ...😍 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍃نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. 🍃پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید😓 🍃میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده😞 🍃ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد🥺 🍃تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... 🍃دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. 🍃خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید🕊 🍃آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم😔 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://
سالـروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌷 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
سالـروز شهادت شهید مهدی زین الدین🌷 #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بزارید👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الج
🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای، آرام می شوند ❤️ 🍃فرمانده ... حال روزهایمان خوب نیست.نبض ایمانمان کند می زند و توکلمان از نفس افتاده. روزگار بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔 🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، قضا می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم 🍃از باقیمانده محبت حسین در دل گاهی می خوانیم با فراز ‌ بغض می کنیم و با حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم.از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به . گناهانی که را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔 🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. الجار ثم الدار را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان . دروغ و اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم. اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ ،به فکر هستند😓 🍃گناهان بسیارند و ها گلوگیر، راه فراری نداریم.نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد.اینجا زمین و زمان تو را کم دارد.بیا و با خودت و را بیاور. بده غرق شدگان در محاصره دنیا را 😭 به مناسبت سالروز شهادت 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
حبیب احمدزاده، داستان‌نویس، مستندساز و پژوهشگر ادبی، در صفحه اینستاگرام خود، شرحی از دیدارش با سپهبد شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را در جریان سیل خوزستان به اشتراک گذاشته است که در زیر می‌خوانید. تلفنم زنگ خورد، خانم کارگردان معروفی بود که تحت تاثیر احساسات غلط باقیمانده از دوران جنگ می‌گفت که چه جور غیرت افراد محلی قبول می‌کند که نیروهای عراقی وسط زن و بچه آنان باشند. سعی کردم خونسرد باشم و گفتم فلانی ما هشت سال با ارتش عراق جنگیدیم و می‌دانیم چه جور از ناموس‌مان دفاع کنیم و در ضمن اینها در زمان جنگ کنار ما با همان به قول شما ارتش صدام در داخل کشورشان در جنگ بوده‌اند و با احترام کامل خداحافظی کرده، گوشی را کنار گذاشتم ... دوباره گوشی زنگ خورد، این‌دفعه همسر یکی از کارگردانان معروف سینما بود که می‌پرسید: «شنیدم حشدالشعبی با تانک در حال اشغال خوزستان است و حتی وارد شادگان شده، راست است؟ نگاهی به صورت آرام و درحال غذاخوردن ابو مهدی کردم و به خانم دوستم گفتم آخه این همه نقطه سوق‌الجیشی در خوزستان جا قحطی است که کسی بخواهد به‌جای مثلا آبادان و یا اهواز، شادگان را بگیرد؟ انشاالله خدمت‌تان زنگ می‌زنم ، پس از اتمام غذا خوردن، قضیه تلفن را به ابو مهدی گفتم، خندید و گفت هر کس از ما تانک زد و یا غنیمت گرفت، آهنش را بفروشه و خرج سیل‌زده‌ها بکند، زمان داعش شما ملت ایران کمک ما ملت عراق کردید، الان ما احساس وظیفه کردیم برای جبران قسمت کوتاهی از این همه محبت به کمک بیاییم. البته ما فقط وسایل مهندسی آورده‌ایم برای کمک به جلوگیری از پیشرفت سیل و گروه بهداری برای اینکه امراض بومی ما با منطقه شما یکی است و پزشک و پرستار ما عرب زبان است و راحت‌تر با مردم عرب زبان شادگان و سوسنگرد ارتباط برقرار می‌کند. گوشی را به سمتش گرفته و عرض کردم همین‌ها را با ذکر نام همسر آن کارگردان برایش بگوید تا تصویربرداری کنم، خندید و با تعجب گفت صحبت کنم! چشم، با همان شیرینی یک‌ لهجه تبدیل عربی مبدل شده به فارسی سلامی دوستانه به خانم آن طرف خط کرد و مانند آن‌که باخواهرش صحبت می‌کند بسیار صمیمی و دلسوزانه همه چیز را برایش توضیح داد. فیلم را با این عنوان برای خانم دل‌نگران ارسال کردم (سخنرانی تکی ابومهندس، رهبر حشدالشعبی برای سوالات سرکار خانم فلانی دل‌نگران از سقوط شهر فوق سری و استراتژیک شادگان به دست عراقی‌ها، درست سی و خورده‌ای سال پس از اتمام جنگ تحمیلی و چند شکلک خنده .. پس از لحظاتی، شکلک صورتک‌های تعجب شدید به‌جای جواب متنی در جوابم، صفحه خانم موردنظر را پرکرد.....اندکی استراحت نشسته که تمام شد، سردار، نقل به مضمون گفت ما که با این‌همه نیرو درست نیست مزاحم صاحبخانه باشیم، پس عزیزان حرکت .. در مقابل اصرار دلی صاحبخانه هم گفتند جلسه‌ای در کنار محل‌های خطر سیل خواهیم داشت و بعد هر محل عمومی هم که بشود استراحت خواهیم کرد. که بعدا مشخص شد پس از ساعت‌ها بازدید مناطق مصیبت دیده از سیل در پایگاه مقاومت مسجدی در همان محل شبانه اطراق کرده‌اند ...... فردا که کار شروع شد، تازه متوجه ورود ده‌ها دستگاه ادوات مهندسی این دوستان عراقی شدم. بیل میکانیکی‌های مخصوص آنان با لاستیک‌های تیوپی برخلاف بیل میکانیکی‌های کلاسیک و معمولی زنجیری ما می‌توانستند که براحتی در آب کم عمق وارد و به سهولت درون کانال پل‌های زیر جاده را از رسوبات انباشته شده برای سهولت حرکت آب پاک‌سازی کنند، یعنی کار چند ده ساعته و ناقص ادوات زنجیری ما را در عرض کمتر از یک ساعت انجام می‌دادند ... و بدین سان حضور گروه مهندسی حشدالشعبی به جز در حل مشکلات بهداشتی و آذوقه‌ای مردم، توانست از به زیر سیل رفتن و نیز تخریب جاده آبادان-ماهشهر و ورود آب بیشتر به شهر و روستاهای شادگان و نیز سوسنگرد و آبادان جلوگیری کند ..... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولای غریبم این روزها نبودنت درد مشترک اهالی خزان زده‌ی زمین است! اگر خورشید طلوع و غروب می‌کند و زمین هنوزم زنده‌ است تنها به عشق توست ... وگرنه دنیایی که ما ساخته‌ایم این همه آمدن و رفتن ندارد ... آقاتر از مولای ما دنیا ندیده اللهم عجل لولیک الفرج 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
4_5920259457123615977.mp3
4.49M
نواهنگ یااباصالح المهدی عج علی فانی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
4_5877613352452098105.mp3
15.84M
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد😢 وقت است که بازآیی🌼 دور از تو چنانم کرد گرم تمنای تو کی شود آخر پدید طلعت زیبای تو گرچه نهانی زچشم دل نبود ناامید میرسد آخر بهم چشم منو پای تو یابن الحسن کجایی امان از این جدایی کی میشود بیایی عقده زدل گشایی لبیک یا مهدی عجل الله✅ 💚 💫🌟✨ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin