eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
138.2هزار عکس
171.9هزار ویدیو
239 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع)کہ_پیکہ_مطهرش_بہ_زیارت_حضـرت_رفت 🌺🌹🌺🌹🌺 مےگفت :می ترسـم آخر عقـب بمانیم و به خیل این شهـدا نرسیم . می ترسـم فردا فرمـانده گـردان امام رضا(ع)ﺷﺮﻣﻨـﺪﻩ ﺧـﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺷﻬﺪا ﺑﺸﻮﺩ 😔 . آه رضا جان قـربان غریبیـت آقا ....😭 وبعدبغـض غریبےکردوقطـره اے اشـک برگـونه هایـش غلتیـد. ازیک طرف چشم به عملیات فردا دوخته بودوازطرف دیگردل وجانش درزیرگنـبدطلایـی امام رضا(ع) پرپرمیزد. فرداےعملیات اولین خبرےکہ مثـل موج انفجارتوےمنطقـہ پیچیـد،خبر ابراهیـم بود. تلاش بچه هابرای پیـدا کردن پیکرمطهرش بےنتیجه ماند . بہ گمانم بازمثل دفعه پیش پلاکش را دورانداخته بود . امـاچنـدروزبعـدهمه چیزتمام شد. خبر ابراهیـم را از آوردند .... باورش سخت بود... بچه های ستاد معراج هم باورشان نمی شد که تابوت فرمانده گردان امام رضا «ع» را باشهدای مشهدمقدس اشتباه بگیرند . به هر حال اشتباه یا درست پیکر چاک چاک ابراهیم به مشهد رسیده و ضریح مطهرآقارا هفت بار طواف کرده بود و اگرپیگیرے بچه های لشکر نبوداو برای همیشه درجوار قبرآقاومولامون امام رضا «ع» آرام مِےگرفت . 🌺🌷🌺🌷🌺 (ع)🌹 :کازرون ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
استان فارس🌹 ‌ : علے : استــاد نهج البلاغه : عیـــدغدیر : عیــدغدیر : عیــدغدیر 🌷🌸🌷🌸 مراسم مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمـدیم توےاتاق ڪہ بخوریـم؛ در را بسـت و پشـت آن ایسـتاد، رو به من کـرد و گفـت:😊 مے دونی که تو این لحظه دعـاے ما ؟ گفتم: آره ولے الان بیا ناهـار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز گرفتے؟؟ گفـت روزه ی نذره؟😳 گفتم: چه نذرے؟ گفت: اینکه همـون طـور که خدا منو تو عید متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو. دستم را به بلند کردم. گفت:خـدایا همـون طورڪہ منو درعـید غدیر متـولد کردےو در عیدغـدیر مزدوج کردے، در عیـدغدیـر هم به برسان... غدیرهرسال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم.😔 🌷 ☘☘☘ :ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌹ماجـراےدو شهیـدے کہ سـبب سـاز ازدواج شهیــدی دیگـرشدند 💞💓🍃 😇 شهیدمحمدحســن روزیطلب که شهیــد شــد ،عبدالحمــید حسینے اورا از زیر رمل پیدا کــرد و به شــیراز آورد . در مراسم تشیــیع او از مادر محمدحسن، طلــب دعاے کرد🤲... ،چهلمـــین روز ،عبدالحمــید هم شد .😭🌷 براے عرض تسلیــت به منزل عبدالحمید حسینی رفتیم . 🌿مادربزرگــم پیشنهـاد داد برای اینڪہ جبــهه از سر محمدجواد بیفتد خواهــر عبدالحمیــد را برایــش خواسـتگارے کنیــم . بعد از چهلم حمید برای خواستگاری رفتیم .❤️💞💝 محمــدجـواد خیلے کـوتاه و مختــصر خــود را معرفے می‌کــند ڪہ من خیلےشــوخ طبعــم، زندگے را راحـت می‌گـیرم و درعیـن حال متعصـبم.... بالاخره حلقه ساده ای تهیه شد 💍و آن دو در روز تولـد محمــدجواد به عقـــد هم در آمدند💕👏 و آخـر محـمدجواد هـم روزشهادت حضرت زهرا( س) سال ۶۵ در عملیات کربلاے۵ بارمز یازهرا و تیرے در پهلو آسمانےشد...😭 🎁🎊 🎈هدیہ به شهدا صلوات🎈 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 🌷 چنـد روز قبـل از شهــادت به یکے از دوستانـش گفت : "خیلی پر میزند برای (علیه السلام) ، دوست دارم بروم "😭 بعــد از ، ابراهیــم اشتباها" توسـط به سمـت رفـت و طبـق مشهــدی ها دور حـرم طـواف داده شـد .... بعدا" که پیکـر ابراهیـم شنـاسایے شد به شیـراز و بعـد منتقـل شد و پیکر پاڪش در ڪنار شهداے دیگر آرمید. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
۶ سالــش بود.... ڪلیہ هــایش از ڪار افتاد😔. روسے گفـت: فقط یک راه برای زنده ماندن پسرتان وجود دارد که آن هـم بـدی دارد! 😱 او یـک متر بیشـتر قـد نمی کشد و 18 سال بیشـتر زنده نمے ماند.😱 منصـور را حرم (ع) بـردم. و را از آقا گرفتیــم🤲 🔰امــام جماعت مسجد صاحب الزمان شیـراز اعـلام ڪرد ۵۰۰کیلو سـیمان از یڪ سـال قبل در مسجد مانده و در اثر باران حسابی سفت شده است. چند نفر آمـدند و با پتک شروع کردند، ها را بشکند، اما نتوانستند. 😢وقتےهمه، دسـت از تلاش برداشتند و رفتـند؛ منصور، کلنگی را بر داشت و در گرمای طاقت فرسای تیر ماه که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، به تنهایی تمام سیمان ها را شکست‼️ به او مے گفتم:« از عـوارض شفای امام رضا ع اسـت کہ این قـدر قـد بلند و پر زور شدی...💪✋ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰همیشـه به آدمــهاے پــیر، ازکار افتاده و ڪمک می کرد. در همسایگی ما پیرزنے تنهــا زندگے می ڪرد ڪه غلامـرضا بیشتـر ڪارهاے او را انجام می داد، برایش نفت می گرفت، گـندم هایش را آسـیاب می کرد و .... 🔰شــبها تـا دیر وقـت در مـسجد مےماند ... همیشه سهمـیۀ غـذا را برایش کنار می گـذاشتیم، گاهے مے آمد و همان غـذا را با ظرف مے برد ...😳 مےگفـتم : براےکسے مے بری⁉️ مےگفـت : « فقیرےدر مسجد گرسنه مانـده، براےاو مے برم »، معترض برگرداندن ظرف که می شدم،می گفت:«هر کسی چیزی بخشید با ظرفش می بخشد» 😊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰روز آخر بود که حسن هنگام شلیک به یک تانک، از بازوی راست زخمی شد. از خستگی و خونریزی روی زمین افتاده بود. به بالای سرش رفتم.حالت خاصی داشت. فکر می ڪرد در حال شهید شدن است. گفت:سـلام من را به مـادرم برسانید. مادرم گفت تا خونت در رکاب امام حسین ریخته نشود از تو راضی نمی شوم. به مادرم بگید حسن کار خودش را انجام داد و رفت. یک لنگه در از خانه ای که ویران شده بود جدا کردیم. حسن را روی در گذاشتیم.چهار نفر شدیم، چهار گوشه در را گرفتیم و حسن را در پناه آتش که بچه ها می ریختند به مسجد بردیم. 🔰دو ساعتی گذاشت. هنوز هجوم تانک های عراقی ها ادامه داشت. این چند روز هیچ کس مثل حسن نتوانسته بود این تانک ها را متوقف کند. کسی نبود که پنهان شود و در خفا شلیک کند. تا تانکی می دید، جلویش می پرید او را به رگبار می بستند. اما او جلو می رفت و تکبیر می گفت و شلیک می کرد. رفتم پیش حسن. و گفتم: حسن پاشو، این تانک ها کار خودته، کسی جز تو نمی تونه آنها را بزنه! پاشو، من برات کیسه موشک ها را میارم، تو با دست چپ هم بهتر از ما شلیک می کنی. گفت پس تو برو جلو، هر جا دیدی تانک هست، بگو من میام. گفتم: نه، من مرد جلو تانک ایستادن نیستم. کار خودت هست. هم خودت جلو برو، هم خودت بزن، من فقط کوله مهمات را برات میارم. یا علی گفت و بلند شد.شاید با همان دست چپ، سه چهار تانک هم زد. ... حسن حق نگهدار 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 🔰 دو طوطے در خانه نگهـداری می ڪرد. این دو پرنده عــلاقه ی زیادے به او داشتنــد.😍😊 🕊️پرنــده ها در آخریــن روزےکه شهیــد آمــاده ی رفتن به جبهــه بود، خیلی سـر و صدا و بی قراری می کردند.🤔 🔰چند قدمــی تا در خـانه رفتنـد،دوباره به ســراغ آنها آمدنــد و با لبخــند از من پرسـیدند: «میدانے اینهــا چه می گوینــد؟!» گفــتم: «نـه!» گفـت: «اینـها سـفارش مے کـنند که در جبهـه باید بجنگے و حتما شوی!»💔 گفتـم: «این چه حرفیه؟! مگر هر کس که رفت جبهه، شـهید می شـود؟ 😡 ان شاء الله حالا حالاها باید خدمت کنید.🤲 پس از خداحافظے در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: «اگر که من شـهید شـدم، طوطے ها را آزاد کنید.) 🔰روز هـفتم وقتے طوطے ها را آزاد کردیـم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشسـتند و شروع به نوڪ زدن قـبر کردند.😳😭 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰سـاده و بے ریا بود, تمـام زندگیـش یڪ چفیـہ بود. ڪه زیر انـداز و رو انـداز و جانمـازش بود. هـر چنـد وقـت یڪبار به بچه ها یک دسـت لباس خاڪی جدیـد مے دادند. بچه هـا لبـاس هاے ڪهنه را, در جاے مشخصے مے انداختـند و لباس نـو می پوشیـدند. رضا اهـل لبـاس نو گرفتـن نبـود. بچہ هـا ڪه می رفتـند, توےهمـان لـباس هاےمنـدرس مے گـشت و سـالم تـرین را بر مےداشـت و با لبـاس ڪهنـه خـود عـوض مےڪرد.مے گفـتیم خوب لـباس نو بگــیر! گفــت:بیت المــاله, حیــفه, این لـباس ها را هــنوز میشــه استفــاده کرد! 🔰این هــم کوتـاه ترین وصــیت نامه اے ڪہ تا به حال دیـدم: "بســم الله الرحمن الرحيم . اينجانب محمدرضا زهتاب فقط به خاطر و الله جانم فداي اسلام. که حياتم چه ارزشي دارد در برابر نام الله.والسلام" محمد رضا زهتاب 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
📸عکس دیده نشده 👆از سردار شهید «عبدالرسول استوار محمودآبادی» در کنار شهید حاج قاسم سلیمانی... رفع حصر نبل و الزهراء ▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🔰مےگفت :یکے از بهترین عملیاتهایے که حضور داشتــم ، آزادسازے نبـل و الزهرابــعد از ۵ ســال محاصـــره بـــود ... 🔰بعد آزادسازے به پسرش گفتــه بود هر چے میتونے وسایل برگزارے یڪ هییت بیش از ۱۰ هزار نفــرے از ایران بگیــر و بیار ....چند روز،بعد فاطمیــه بود و این شهرها یکپارچه فاطمے شــد ..... 🏴🏴 و افسوس کہ امسال فاطمیة بیــن ما نیست ..... 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
2.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 👆 🔰حاج عــبدالله به ائــمه اطهار به ویژه حضـرت اباعـبدالله الحسین (ع) و حضــرت زهــرا (س) عشق می ورزید، همــیشه یاد آنها را باب توسل قرار مے داد و نام آنهـــا را آغازگر کارش بود حاضــر بود هــمه وجــودش را در راه این گوهرهای عزیز آفرینـــش فدا کند. 🔰یــک روز با علاقه و احســاس عجیبــے پیش مــن آمد و گـفت: داده ام داخل چــتر پروازم را «یازهــرا(س) بنویــسند، مے خواهم وقتــے در آســمان ، بالاےسرم را نگاه مے کنم ، جز نــام حضرت زهــرا(س) نبــینم. 🔰او هــر وقت می خواســت کسی حرفش را کامل و بدون چون و چرا قبول کند می گفت: «به زهــراے اطهـــر» حاج عبـدالله رودکے 🏴🏴🏴🏴🏴 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
... 🔰سـال ۶۵ بود. محــسن تازه از جبهه برگشته بود. چند روزے مرخصـےداشـت. مـن را صـدا زد. گفـت: برادرم خانـه اے اجاره ڪرده، بـیا با هـم بریم قـبل اسبـاب ڪشـی آن را تمـیز ڪنیــم. صبـح زود با موتـور و یک دبه ۲۰ لیتری آب به دنبال مـن آمـد. گفتم: مگـه آن خـانه آب نداره؟ گفت چرا، آب ڪہ داره، اما برادرم از وقتی ساکن آن خانه شد شماره کنتور را می نویسد، تا آن روز حساب آب با مسـتأجر قبلے اسـت، من یک لیوان آب هم از آنجــا برنمےدارم 🔰هـر وقـت از جبهـه مےآمـد، سـرےبه برادرش در گلـزار شهـدا می زد. آن شـب سـاعت یازده دوازده بـود. گفـت دلم گـرفته بریم گلزار شهدا... مثـل همیـشہ دورےدر قبـور شهـدا زد، تا رسـید به قـبر برادرش... مےگفـت:ببـین ڪنار مهـدے یڪ جای خالےهـست، این جاے مـن است... کسےرا اینجا خاک نمی کنند، چـون سـندش را به اسم من زده اند. همین جـور هـم شد.وقتے در ڪربلاے ۴ شهیـد، جـنازه اش، همـان جا ڪه مےگفت دفــن شد.😭 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin