جزء چهارم.mp3
4.21M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء چهارم
👤با صدای استاد معتز آقایی
#التماس_دعا_برای_ظهور
●➼┅═❧═┅┅───┄
حرف های من و خدا_4.mp3
7.2M
#حرفهای_من_و_خدا ۴
یامن هو ربّ کل شیء ✨
شبیه دانه و نور است
ماجرای ما و خدا ....
و چقدر شیرین است، اعتماد دانه، به نوری که؛ مربی تمام روزهای تاریک و روشنش خواهد بود ...
●➼┅═❧═┅┅───┄
#دعای_روزهای_ماه_رمضان
#دعای_روز_چهارم
اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ، وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ، وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لِأَدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ، وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ.
#التماس_دعا_برای_ظهور
●➼┅═❧═┅┅───┄
#سلام_امام_زمانم💚
سراپا من گرفتارم اباصالح دعایم کن
برایت عبد سربارم اباصالح دعایم کن
گنهکارم، بدم، بی چاره ام، آلوده دامانم
تمام آلوده رفتارم اباصالح دعایم کن😞
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
#سلام_امام_زمانم❣
گفتند که تک سوارمان در راه است
از اول صبح چشممان بر راه است💫
از یازدهم دوازده قرن گذشت
تا ساعت تو چقدر دیگر راه است❗️💔
تویی آرام قلبم آقا جان 💕
#اَللّهُـمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّـکَ_الفَـرَج 🌸
#امام_زمان_عج
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظه ناب شهادتم
گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟
آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی!»
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی !
#دوستت_دارم_رهبرم
#امام خامنه ای :
ما که انتظار فرج داریم باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی؛
هم خودسازی کنیم،هم به قدر توانمان،به قدر امکانمان دگر سازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است،به جامعهی مهدوی نزدیک کنیم.
#آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#کلام_ولایت
🌷شهید حاج قاسم سلیمانی:
💠خدایا ! به آن تپش قلبها قسمت میدهیم ...
💠خدایا ! به آن ردپاهاقسمت میدهیم...
💠خدایا ! به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد ...
💠خدایا! به آن جوانهای عاشقی که تو این سنگرها و کنار این نخلها شهید شدند ...
💠خدایا! به آن جنازههای توی اروند که برنگشتند ...
💠خدایا ! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اونها قسم ات میدهیم ...
💠خدایا !عاقبت مارا ختم به شهادت کن.
💠خدایا! به این آبی که این بچهها در دلش حرکت کردند قسم ات میدهیم ...
جز شهادت برای ما مخواه
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
خودش که چیزی نمیگفت. تودارتر از این حرفها بود. پورجعفری از یک طریقی فهمیده بود حاجی مشکل مالی دارد. بیسروصدا و دور از چشم حاج قاسم موضوع را با سردار قاآنی در میان گذاشته بود. سردار هم به معاون اداری مالی دستور داده بود یکی از مأموریتهای حاجی را حساب کنند و پولش را بریزند به حساب.
تا فهمید ماجرا از چه قرار است، اول پول را برگرداند بعد هرسه را توبیخ کرد؛ پورجعفری، سردار قاآنی و معاون اداری مالی را. با تشر گفت: «شما اشتباه میکنید توی زندگی شخصی من دخالت میکنید، به شما ربطی نداره من مشکل مالی دارم یا ندارم. منبعد هم دیگه از این کارا نکنید.»
حسین پورجعفری سیوچند سال همسنگر و همرزم حاج قاسم بود و از برادر بهش نزدیکتر. از این مدت طولانی بیستودو سالش را در سپاه قدس کنار هم بودند؛ شب و روز، از این کشور به آن کشور و از این شهر به آن شهر. خودش میگفت: «یاد ندارم توی اینهمه سال، حاجی برای یه روز مأموریت خارج از کشورش ریالی گرفته باشه.»
راوی: حجتالاسلام رضلیی | منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، صفحه 125
🌟🌙