eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
123.1هزار عکس
129.4هزار ویدیو
212 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط ۳ کیلو از بدنش پیدا شد!!! نماز می خواند؛ در قنوت گفت: اللّهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک... از کنارش رد شدم، به شوخی گفتم: این حرف ها به تو نیامده، بیخودی دعا نکن. وقتی نمازش تمام شد در حالی که چشمانش پر از اشک بود، گفت: مجید آقا، به خدا قسم، به جایی رسیده ام که از خدا، فقط شهادت می خواهم. بعد از شهادت دوستانم، دنیا برایم خیلی تنگ شده. چند روز بعد، بر اثر اصابت موشک هلی کوپتر، به شهادت رسید. فقط نصف بدنش باقی ماند... 🌷شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
می گفت: آدم ها رزق یکدیگرند. پس آن کس که دلش با ما پیوند میخورد، رزق ماست و آن کس که دلش از ما بریده می‌شود، رزق ما نبوده ...  " الله یَبسُطُ الرزق لمن یشاء" خدایا رزق ما را دنیا دوستی با شهدا و آخرت شفاعة الشهدا قرار بده اللهم الرزقنا شفاعة الشهدا 🤲 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
4_5812158613501774211.mp3
27.27M
روایتگری شهدایی هیئت ثارالله زنجان 🎤 راوی: حاج حسین یکتا 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 🌷 👈پرسیدم ساعتت کو؟!خیلی بی تفاوت گفت:«یکی از بچه ها ازش خوشش امد،گرفت نگاهش کنه،گفتم مال خودت.» حرصم گرفت.گفتم:«علی،اون کادوی سر عقدمون بود.تبرک مکه بود.بنده خدا بابا با چه شوق و ذوقی برا دامادش گرفته بود.رادوی اصل بود!»سری تکان داد و گفت:«این قدر از این ساعات باشه و ما نباشیم.تا توانی دلی بدست آور ♥️ 🎤 راوی: همسر شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 من خانه مادرم بودم که محمد زنگ زده بود منزل همسایه، مادرم البته نمی‌دانست من هم آنجا هستم، وقتی همسایه‌مان مادرم را صدا زد و من را دید گفت: چه خوب اینجایی شوهرت زنگ زده با مادرم دویدیم، وقتی گوشی را گرفتم محمد با خوشحالی و تعجب گفت: تویی؟! چه خوب شد هستی و باهات حرف زدم، رفتی دکتر؟ گفتم: آره، هنوز از بچه‌دار شدنمان مطمئن نبودیم، گفت: مبارکت باشه! گفتم: چرا مبارک من؟ گفت: چون من نمی‌بینمش، خودت باید بزرگش کنی، گفتم: این جای دلداری دادنته؟ عوض این که یک خانم باردار رو دلداری بدی این طوری می زنی توی ذوقم؟ گفت: ناراحت نشو این واقعیته، منم گفتم: هر چی خدا بخواد گفت: خدا همینو می‌خواد، تو هم بی قراری نکن، این تلفن آخرین صحبت ما با هم بود و فردایش در طلاییه شهید شد. 🌷 ولادت: ۱۳۴۳/۱/۱ شهریار، تهران شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ طلائیه، عملیات خیبر 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌹 در مورد انگیزه‌اش از ورود به حوزه، در پرونده تحصیلی‌اش چنین درج شده است: «علم الهی فقط در حوزه علمیه است و بر این باور بود که، راه‌های زیادی برای کسب مادیات وجود دارد، ولی من هیچ انگیزه مادی ندارم» و در عمل هم این صفت خود را ثابت کرد. 🌹 تمام دارایی‌اش از مال دنیا یک چمدان قدیمی و چند دست لباس و تعدادی کتاب درسی حوزه بود که با خودش از نجف به سامرا آورده بود. 🌹 با جدیت و سماجتی که داشت به جمع بچه‌های حزب الله عراق پیوست و با اصرار زیاد حدود 10 روز او را به عنوان مربی عقیدتی و مترجم زبان عربی در آموزش نظامی حضور داشت؛ اما از آنجا که عاشق روبرو شدن و جهاد علیه تکفیری‌ها و داعشی‌ها بود تاب و قرار ماندن نداشت و پس از مدت کوتاهی به جمع رزمندگان در منطقه عملیاتی فلوجه عراق پیوست. 🌹 از آنجا که با تهذیب نفس در مدت 4 سال حضور در حوزه علمیه نجف اشرف خود را آماده پرواز و مستحق پریدن از این قفسه تنگ دنیا کرده بود، در اواسط مهرماه 94 مزدش را گرفت و به جمع شهدای مدافع حرم آل الله پیوست. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
چند روز قبل از شهادت حاج قاسم، در یک جمع خانوادگی با همدیگر صحبت می‌کردیم؛ اغتشاشات عراق در جریان بود و من درباره آن از حاج قاسم سؤال پرسیدم؛ به من گفت: که اغتشاشات مشکل خاصی ندارد و حل خواهد شد و عراق همیشه همین طور بوده و مسئله خاصی نیست. گفتم: منظورم در خصوص عتبات و فعالیت‌های ما برای بازسازی آن است. در جواب تأکید کرد: "حتی یک روز هم نباید کار در عتبات تعطیل شود چون این ماندگارترین اثر جمهوری اسلامی در عراق است." 🎤:یوسف افضلی یاد عزیزش با 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر می رفت و سرش غر می زدم ... می گفت : جااان دل هادی ؟ چیه فاطمه ؟ چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود فقط اشک می ریختم و ناله می زدم . دلم داشت می ترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش . نوشتم هادی، فقط یه بار ، فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم . بعد شهادتش بهترین خوابی بود که می تونستم ازش ببینم . دیدمش با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام می کرد . صداش زدم و بهترین جوابی بود که می شد بشنوم . جاااان دلِ هادی . چیه فاطمه ، چرا اینقد بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای. 🎤راوی:همسر_شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
از حاج قاسم سوال کردم در دوره مبارزه‌تان با داعش کدام روز برای شما خیلی سخت بود؟! حاج قاسم حرکت داعشی‌ها به سمت سامرا و کاظمین را یادآور شد و گفت: روزی که داعشی‌ها از جاده بغداد به سمت حرم‌های امامان در شهرهای کاظمین و سامرا حرکت کردند، آن روز سخت‌ترین روز برای من بود و به قول ما کرمانی‌ها "عین گندم برشته" بودم و اصلاً آرام و قرار نداشتم؛ الحمدلله این اتفاق نیفتاد و حرکت داعشی‌ها خنثی شد. راوی: یوسف افضلی یاد عزیزش با 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
✨شهادت در هر دوره ای با دوره دیگر متفاوت است. ✨در زمانه ی ما به دلیل اینکه اسلام طلوع کرده و هجمه دشمنان متوجه اسلام است شهادت مهمتر از ۳۰۰ سال قبل است. ✨امروز جامعه ما به دلیل دستاوردهای عظیمش با تهاجم روبه روست. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
جواد عاشق گمنامی بود و همیشه می گفت: دوست ندارم جنازه ام روی این زمین جایی را بگیرد. در تشییع شهدای یکی از عملیات ها، رضا اشعری به جواد گفت: جواد یک روز می بینمت روی دست مردم. او هم محکم جواب می دهد: بچه هیچ وقت نمی خواهم جنازه ام روی دست مردم بیاید. توی عملیات بدر خیلی حالش گرفته بود. وقتی حالش را پرسیدم، گفت: رضا! یعنی قراره من یه بار دیگه بمونم. توی همین عملیات کتفش تیر خورد. بچه ها خوشحال شدند که با مجروح شدنش بر می گردد عقب؛ اما برنگشت. کتفش را خودش پانسمان کرد و توی خط ماند. روز دوم پاتک وقتی که گلوله تانکی کنارش خورد، با سر و روی خونین روی زمین افتاد. دو نفر امدادگر پیکر نیمه جان جواد را روی برانکارد گذاشتند که برش گردانند عقب، خمپاره ای روی پیکرش خود. همان شد که می خواست. پیکرش جایی از زمین را اشغال نکرد و روی دست مردم هم نیامد. سال ها بعد تنهاترین چیزی که ازش برگشت جامانده های لباسش بود. راوی: حسین یکتا 📚: کتاب مربع های قرمز 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
هر دو عکس متعلق است به شهید «ناصر شیری». فاصله این دو عکس، حدود شش سال است. اثر نفس آسمانی امام این طور قیامت می کند.ناصر در عملیات بدر، به شهادت رسید. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار سردار سلیمانی با خانواده های شهدای سیرجان یاد عزیزشان با 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
دلش با جبهه مقاومت اسلامی بود... وقتی تصمیمش را گرفت كه برود،به من خبر داد. من هم گفتم :شرایط شما را قبول كردم و هدفتان را هم خوب می‌شناسم اما كمی نگران بچه‌ها هستم كه اذیت نشوند؛ چون با هر بار مأموریت رفتن محمد‌حسین، بچه‌ها مریض می‌شدند. اما محمدحسین گفت :بچه‌های من هم مانند طفلان شهدای كربلا هستند، اگر نروم گویی به ندای هل من معین امام حسین(ع) پشت كرده‌ام...! راوی: همسر شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢موشن گرافیک(یاران حبیب) 🎥 او قول داد تا مردانه کنار همه بجنگد اما.. شهید امینی در عملیات والفجر8 از همه بیعت گرفت که نگذارند سست شود و بیعت کرد که تنهایش نگذارند. یاد عزیزش با 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ های ماندگار خاطره گویی خواهر شهید جاویدالاثر شهید ابراهیم هادی در جوار مرقد مطهر شهید سردار سلیمانی ۲۲ بهمن ۱۳۹۹(یادواره و سالروز شهادت شهید جاویدالاثر ) 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
39.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ های ماندگار و به یاد ماندنی مصاحبه با فرمانده بعد از پیرامون نقش لشکر ثارالله در این عملیات یاد عزیزترین سردار ایرانی حاج قاسم سلیمانی گرامی باد به برکت صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
به مسئله بيت المال خيلی اهميت می داد. موتور ماشينم سوخته بود. يك پيكان نمره شخصی از سپاه در خانه گذاشته بود. گفتم: سوئيچ را بده بروم برای ماشين وسيله بخرم. گفت: داداش، مال بيت المال است! گفتم: پول بنزين را می دهم. جواب داد: لاستيك را چه ميكنی؟ موتور را چه كار می كنی؟ اين مال خدمت به مردم است نه اينكه شما كار شخصی انجام بدهی. حتی خودش كه می خواست به سپاه برود با موتور گازی می رفت. روزی با كاميون شخصی از ستاد كمك رسانی به جبهه های جنگ از كاشان به كردستان (مريوان) عازم شدم. از آنجا كه اطلاع داشتم اكبر زخمی شده و در بيمارستان بستری است به عيادت ايشان رفتم. اما برادرم با عصا از بيمارستان به منطقه دزلی (خط مقدم) رفته بود. مدتی صبر كردم تا ايشان از خط برگشت و با يكديگر ملاقات كرديم. من كه فراموش كرده بودم كوپن گازوئيل همراه خود ببرم به برادرم گفتم برای برگشت نياز به گازوئيل دارم. مرا به جايگاه برد و فقط به مقداری كه مرا از منطقه تا كاشان برساند دستور داد گازوئيل بدهند. من به ايشان گفتم: اقلا هر دو باك كاميون را پر كنيد ، من كه برای حمل و نقل محموله ها كرايه ای نگرفته ام. برادرم خطاب به من گفت: بيشتر از اين به تو بدهم از بيت المال است و حرام. لذا دقيقا به اندازه ای كه بتوانم به كاشان برسم گازوئيل در اختيارم گذاشت. 🎤: برادرشهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بعد از عملیات خیبر که منطقه کمی آرام شده بود، مادر علی اصرار کرد که باید برویم خواستگاری💞 علی سعی می کرد از زیر این اصرارها در برود و می گفت: من مرد جنگم. دوست ندارم دختر مردم را بی سرپرست رها کنم. بالاخره اصرارهای مادر جواب داد و علی برای ازدواج با دختر خاله اش موافقت کرد. قرار شد خواهرش، شرایط علی را به دختر خاله اش بگوید. بالاخره قرار خواستگاری گذاشته شد. موقع رفتن علی یک کتابی درباره حضرت زهرا (س) با خود برداشت و رفتند. بین مراسم گفتند: که عروس و داماد بروند اتاق دیگری تا صحبت های شان را بکنند. وقتی نشستند علی کتاب را گذاشت جلوی عروس... این کتاب را بخون. توی زندگی باید حضرت علی و حضرت زهرا (س) الگوی من و تو باشه. شغلم هم میدونی که خطرناکه. ممکنه فقط یک روز کنارت باشم و یا یک عمر. فکرهات رو بکن. خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقد، در روز رسول خدا (ص) گذاشته شد. 📚: کتاب هوری 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
به خاطر عشق است که فداکاری می‌کنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بی‌اعتنائی می‌نگرم و ابعاد دیگری را می‌یابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می‌بینم و زیبائی را می‌پرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را می‌پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم. عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده‌ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته‌ام. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔅گفتم:دو کوهه را می شناسی؟ 🔆پاسخ داد:آری 🔅گفتم:سبب نامگذاری چیست؟چرا دو کوهه؟ 🔆گفت:علتش را نمی دانم.ولی دوکوهش را می شناسم.[از جیبش عکسی بیرون آورد و ادامه داد:] همین دو عکسی که بر روی ساختمانش جلوه نمایی می کند. 🌹حاج ابراهیم همت و حاج احمد متوسلیان🌹 ۲۷ محمد رسول الله 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
- aftab8.blog.ir.mp3
3.44M
روایتگری شهدایی شهدا عاشق تو هستند قبل از آن که تو عاشق اونا باشی 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
شهیدسیدعبدالظریف‌تقوی وصیت‌ ڪرده‌ بود ڪه: ✍در هنگام تشییع جنازه‌اش دستش‌ را از تابوت بیرون‌ بیاورند تا همه بدانند آدمے در ڪوچ از دنیا با دست خالے مےرود. 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یک سال بعد از ازدواج به مشهد مقدس رفتیم وقتی روبه‌روی ضریح مطهر رسیدیم به علی گفتم: پیش امام رضا به من قول بدهید که کاری برای من انجام بدهید، می‌دانست که اهل مادیات نیستم ولی با شوخ‌طبعی جیبهایش را گشت و گفت اگر پول داشتم چشم، میخرم، گفتم: اگر می‌شود آن دنیا شفاعت من را پیش خدا بکنید، با روی گشاده و لبخندی گفت شما باید شفاعت ما را بکنید، تمام زحمات زندگی بر دوش شماست، از همه مهمتر بزرگ کردن فرزندانمان است ولی اگر قسمتم شد و شهید شدم و اجازه داشتم که شفاعت یک نفر را بکنم حتما شفاعت شما را میکنم. 🎤 راوی: همسر شهید 🌷 ولادت: ۱۳۲۹/۱۰/۳۰ اصفهان شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲ شلمچه، عملیات کربلای ۵ یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
فرمانده گردان412 فاطمه الزهرا(س) بودم... برادرم علی هم فرمانده گروهان ویژه گردان 422 که حاج احمد امینی تشکیل داده بود، شد... ما برای عملیات بدر آماده شدیم. قبل از عملیات جلسه‌ای با حضور آقای حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح برگزار شد. در این جلسه فرمانده لشکرهایی که قرار بود در عملیات حضور داشته باشند شرکت داشتند و هر لشکر دو فرمانده گردان خط‌شکن و هر گردان فرمانده گروهان ویژه‌اش همراهش بود تا بیایند و درباره محور خود توضیح دهند... حاج قاسم محور عملیاتی را توضیح داد و حاج رضا عباس‌زاده و حاج احمد امینی هم توصیحات لازم را دادند. من هم بلند شدم و ضمن معرفی خودم و مسئولیتم توضیحاتی را دادم و سئوالاتی را هم که آقای علایی می‌پرسید جواب دادم. بعد از من علی برادرم بلند شد و خودش را معرفی کرد. آقای علایی پرسید: شما با محمد میرزایی چه کاره هستید؟ علی گفت: ما برادریم. آقای علایی هم به حاج قاسم گفت: شما دو تا برادر را گذاشتید فرمانده گروهان ویژه و فکر نکردید که اگر یکی از برادرها در حین عملیات، اسیر یا شهید شود در روحیه آن یکی برادر تاثیر می‌گذارد و نمی‌تواند مأموریتش را درست انجام دهد؟! هنور حرف آقای علایی تمام نشده که علی، برادرم گفت: ما مثل شما ستادی‌ها نیستیم. ما می‌رویم جلو، برادرم شهید بشه، مگر من برای برادرم آمدم جبهه؟! همه زدند زیر خنده. آقای علایی هم رو به حاج قاسم گفت: حرف حقی بود. ما ستادی هستیم و او درست می‌گوید. سردار شهید علی میرزای در عملیات والفجر8 به شهادت رسید. راوی:برادر شهید