eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
124.1هزار عکس
132.4هزار ویدیو
213 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 سردار شهید محمود رضا بیضایی معمولا من و محمود رضا در اتاق پذیرایی درس می خواندیم . پذیرایی ما اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و یا زمانی که قصد درس خواندن داشتیم اجازه ورود به آنجا را داشتیم . یک شب بعداز نصف شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم قبل من محمود رضا آنجاست . اما نه برای درس! داشت نماز می خواند . آن موقع 13 سالم بود جا خوردم . آمدم بیرون و رفتم به اتاق خودم . فردا شب باز محمود رضا در پذیرایی بود و در حال نماز . چند شب پشت سر هم همین طور بود . یک شب در نظر گرفتمش ، حدود دو ساعت طول کشید . صبح بهش گفتم : نماز شب خواندن برای تو ضرورتی ندارد . کمبود خواب پیدا می کنی ! در مدرسه چرت می زنی ! تازه گذشته از آن تو هنوز خیلی سنت پایینه و شاید نماز های یومیه هم بر تو واجب نشده باشد ، چه برسه به نماز شب ، آن هم اینجوری . صحبت که کردیم فهمیدم یکی از دوستان طلبه اش در مورد فضیلت نماز شب برای محمود رضا صحبت کرده و محمود رضا چنان از حرف های آن طلبه تحت تاثیر واقع شده بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه می داد . اما به هر حربه ای بود مانعش شدیم و فعلا از نماز شب خواندن منصرفش کردیم !ولی هنوز چهره و حالت زیبای نو جوانانه اش سر نماز شب را فراموش نمی کنم . یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 در محله ما دو تا شهید گمنام دفن هستند . ما سر مزار این شهدا مجلس می گرفتیم و در هفته دفاع مقدس نمایشگاه دفاع مقدس می زدیم . به اکبر گفتم : چادر می خواهیم . اکبر هم از سر کارش چند تا چادر آورد . خط خوبی داشت و روی چفیه ها با خط خوب برای بچه ها یادگاری می نوشت . روی چادرها نوشت : رفیقان می روند نوبت به نوبت خوشا روزی که نوبت بر من آید وقتی حاج اسماعیل حیدری شهید شد خیلی بی تاب شده بود . می گفت : استاد ما رفته و ما جا مانده ایم ...... مدافع حرم شهید محمد حسین مرادی یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 بهار برای ما فصل نعمت بود اولا فرار از سرمای جانسوز زمستان و دوم اینکه فصل کوچ ما بود. به محض این که نوروز تمام می شد، پس از سیزده که زن ها معتقد بودن نحس است، ایل ما کوچ می کرد به سمت ارتفاعات تنگل... در تنگل که انواع میوه ها را داشت... مادرم پلاس را لب جوی آب می زد... بهار فصل شیر و ماست، صدای بع بع کره ها(بچه بزغاله) و بره ها و شرشر دوشیدن بزها و میش ها بود. زن های فامیل که همه چادرهایشان به هم چسبیده بود و باده های پر از شیر را حمل می کردند، آن چنان مراقبت می کردند که چکه ای از آن بر زمین نریزد. آن ها که کم شیر داشتند، "شیر پیمانه" با هم می کردند؛ یعنی مثلا چند روز ظرف شیری را می دادند. بعد سر جمع پس از چند روز، ظرف شیر بزرگی می گرفتند. 📚: از چیزی نمی ترسیدم 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ 🕯 روز تو میلاد پاک است روزی که تو آمدی به دنیا عریان جمعی به تو خندان و تو بودی گریان کاری کردی ای حاجی به وقت رفتن جمعی به تو گریان و تو بودی خندان سالروز عزیزترین سردار ایرانی حاج قاسم سلیمانی گرامی باد زنده و جاوید باد نام حاج قاسم ما 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 سعیدم من ، سعیدم من آن روزها تلویزیون رزمنده ها و جنگ را خیلی نشان می داد . مهدی که تازه راه افتاده بود جلوی تلویزیون می ایستاد و می گفت : (( سعیدم من ، سعیدم من .....)) دقت کردم ، دیدم منظورش( شهیدم من) است . آن روزها تلویزیون این سرود را پخش می کرد : شهیدم من ... شهیدم من .... به کام خود رسیدم من ... حالا که فکر می کنم چقدر به هم نزدیک اند کلمات سعید و شهید مدافع حرم یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
﴾﷽﴿ 🎤 زمستون اون سال برف شدیدی باریده بود. زمین از شدت سرما یخ زده بود. دوست نداشتیم از اتاق‌هامون و کنار بخاری تکون بخوریم. تو اون سرما دیدیم روح‌الله نیست. کل پادگان رو دنبالش گشتیم. نبود که نبود. نیم ساعت بعد، اومد. پرسیدیم کجا بودی؟ گفت: اون سگی که تو پادگان بود، نیستش. بچه‌هاش از گشنگی همش پارس می‌کنن. رفتم شیر خریدم. گرم کنم، کمی توش نون خرد کنم بدم این طفلی‌ها بخورن تو سرما نمیرن. . با تعجب نگاهش کردیم. اولین مغازه نزدیک پادگان، کیلومتر‌ها فاصله داشت و ماشین خور هم نبود. این همه راه، توی سرما، پیاده رفته بود و خودش رو تو زحمت انداخته بود چون طاقت گرسنگی چند سگ کوچک را نداشت. همچین آدمی عجیب نیست که جونش رو برای نجات انسان‌های مظلوم فدا کنه... . 🎤 راوی: همدوره ای شهید 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 مجید به دلیل مجروحیت هایش در زمان جنگ، کلیه هایش مشکل داشت. در طول شب چندین مرتبه دستشویی می رفت. با این حال به شدت پایبند بود که هر دفعه وضو بگیرید. با این که آب گرم نداشتیم با همان آب سرد وضو می گرفت. می دیدم دستانش از شدت سرما قرمز می شد و لرزه به تنش می افتاد. اما مجید مقید بود همیشه با وضو باشه. اگر کسی برای انجام کاری می رفت که انجام نمی شد یا توی آن گره می افتاد می گفت: یا بی وضو رفته ای یا برای امام زمان صدقه نداده ای. به حلال و حرام مالش به شدت حساس بود و می گفت: پدر من یک ارتشی منظم، بسیار دقیق و به لقمه حلال بسیار حساس بود. اگر من را این طور می بینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است. راوی:همسرشهید 📚: مجله فکه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 مراسم تحویل سال ۱۳۶۳ در قرارگاه با قرائت پیام امام خمینی برگزار شد. بعد از آن زیارت عاشورا خواندیم و عرض کردیم: انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. در همان حال بود که با خودم می گفتم: یک سال گذشت. ای نفْس تو هنوز زنده ای؟ یک سال گذشت و تو هنوز از قافله راهیان نور عقب مانده ای! یک سال از فقدان یارانت گذشت و تو هنوز در بی تفاوتی به سر می بری! تو هنوز خالص نشده ای! هر که را خدا خالص کرد، شهیدش می کند. بدان که همه رفتند و تو با مشتی خاک مانده ای. با مشتی خاطره های فراموش ناشدنی. دانستم که ماندن چه سنگین است و فهمیدم که هر که زودتر برود رستگار است. ✍یادداشت اول فروردین ۶۳ 📚: حرمان هور 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
💌 برادرم مقید بود که در کنار کارهای فرهنگی، به مبارزات نظامی هم مسلط باشد. به همین دلیل دوره های جنگ های نامنظم را زیر نظر دکتر چمران گذراند. بعد از آغاز جنگ، گروهی از طلاب به عنوان نیروی رزمی_تبلیغی به سرپرستی آیت الله نوری همدانی به جبهه جنوب رفتند و گروهی دیگر به فرماندهی ایشان به جبهه غرب اعزام شدند. برادرم در مسیر حرکت به طرف پل ذهاب به دلیل اصابت خمپاره دشمن به شهادت می رسد و از بدن پاک و مطهرش چیزی باقی نمی ماند. پدرم بعد از 25 سال انتظار بر اثر سکته مغزی از دنیا رفت و مادرم نیز بعد از 35 سال چشم انتظاری براثر سکته قلبی و مغزی به رحمت خدا پیوست. اما ما هنوز بر همان عهد و پیمان خود هستیم. هنوز هم از این نظام با چنگ و دندان دفاع می کنیم. الآن هم حاضریم جانمان و فرزندان مان را فدای ولایت و رهبر معظم انقلاب بکنیم تا پرچم امام زمان (عج) در این کشور برافراشته باقی بماند. 📚: مجله فکه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
تولید، پشتیبانی ها. مانع زدایها 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🌷 به شرط 🕊 💌 از همان کودکی ، به بچه ها یاد داده بودیم که به شدت از گناه دوری کنند . مثلا اگر قرار بود به مجلس عروسی برویم و مجبور بودیم در آن عروسی برویم به خاطر صله رحم ، موقع شام می رفتیم که تمام شده باشد . در رادیو وتلویزیون هم اگر احساس می کردیم که موسیقی ای پخش می شود که شرعا گوش دادنش صحیح نیست ، صدا را قطع می کردیم و اینها باعث می شد که رسول ، مسایل دینی را بیاموزد . یادم می آید یک بار زمانی که بچه بود ، سوار تاکسی شدم و راننده موسیقی حرام گذاشته بود . یکهو دیدم رسول گوش هایش را گرفته و سرش را بین دستانش پنهان کرده و انداخته پایین . گفتم : چیه مامان !!! گفت : گناه دارد نمی خواهم بشنوم . یاران حاج قاسم مدافعان حرم شهید محمد حسن(رسول) خلیلی یاد عزیزش با صلوات 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
کسانۍ ... بھ ‌خواهندرسید🌿 کھ‌اهل‌سرعـت‌باشند-! واِلاّتاریخِ‌کربلانشان‌دادھ‌کھ قافلھ‌؎حسینۍمعطل‌کسۍنمۍماند🌤 🌸💞 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin