eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
124.2هزار عکس
132.7هزار ویدیو
214 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر مصیبت ضربت خوردن امام علی علیه السلام توسط امام خامنه ای ⚫⚫⚫⚫⚫
🔺امام خامنه‌ای: 🔸«در شب قدر مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷»
🦋*﷽*🦋 در محضر سردار سلیمانی آنقدر حاج قاسم به بچه‌های شهدا عشق می‌ورزید که گاهی بچه‌های خودش حسودی‌شان می‌شد، میزان رابطه ایشان با بچه‌های شهدا خیلی نزدیک بود و برای حاج قاسم فرقی نداشت که فرزند شهید مربوط به کدام جناح است. 🎤راوی : برادر حاج قاسم
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 گریه های آیت الله جوادی آملی دامت برکاته در فراق سردار سلیمانی 🌴 حاج قاسم خیلی پیش ما عزیزه
پارسال شب قدر مقدر کردند محاسن به خون خضاب کنی حرم‌ها رو طواف کنی حاجی جان دعا کن امسال برای ما مقدر شود تقدیرمان نوشته شود 🌷
برخیز دلا کہ بہ دهیم❤️ جان را بہ آن دهیم😊 این و دل و دیدہ پیِ دیدنِ 💚 و دل و دیدہ را بہ دهیم😌 🌺 🍃🌹🍃🌹
💥در کارهایتان خود را خالص نموده و را از و ؛حسادت و پاک نمایید تا هم اجر خود را ببریدوهم بتوانیدمسئولیت خودرا آن چنان که خداوند ،اسلام و امام می خواهند، انجام داده باشیداین را هرگز فراموش نکنیدتا خودرا نسازیم و تغییر ندهیم ، ساخته نمی شود..
🦋*﷽*🦋 در مکتب شهادت در محضر مادران شهدا 👈 که خَلقاً و خُلقاً به شبیه بود تیر به پهلوی داود اصابت کرده و از شدت خونریزی به شهادت رسیده بود. همرزمانش می‌گفتند وقتی داود مجروح شد، دست روی سینه گذاشت، بلند شد و تعظیم کرد و بعد به شهادت رسید. بعد از شهادت داود خانه ما پر شد از مردمی که عاشق شهدا بودند. خیلی آمد و رفت داشتیم. داود وقتی به مرخصی می‌آمد، در مدت ۱۰ روز مرخصی‌اش به همه بستگان و فامیل سر می‌زد. داود پنج سال در جبهه بود پسر دیگرم بنام حمید هم شهید شده دو برادر و
🌷بسم_رب_الشهدا ازشام بلا شهید آوردن # لحظات وداع
دیدار آخر ما در معراج الشهدا بود، آنجا خیلی غافلگیر شدیم و در وداع آخر مادرشان گفت که تو خیلی مهمان نواز بودی و قسمش داد که به حرمت مهمان‌ها یک بار دیگر چشمانت را باز کن که من چشمانت را ببینم و در آنجا در تابوت چشمانش را باز کرد.