🔴فرق مجلس انقلابی با مجلس غربگرا
رونمایی قالیباف از بسته «اقتصاد مردمی» در محضر رهبر انقلاب؛ «تحول اقتصادی به نفع مردم» در پنج محور در دستورکار خود دارد
🔹محور اول؛ اصلاح ساختار بودجه ریزی کشور
🔸محور دوم؛ نوسازی نظام مالیاتی کشور
🔹محور سوم؛ بهبود معیشت اقشار کمدرآمد
🔸محور چهارم؛ رونق کسب و کار و ایجاد اشتغال(با دو ابزار ۱-رفع موانع تولید، انحصارات و رانتهای صدور مجوز ۲-تامین مالی تولیداز طریق بازار سرمایه همراه با نظارت برعملکرد بورس)
🔹محور پنجم؛ توسعه تجارت خارجی و صادرات غیرنفتی
✍یه مجلسی هم قبل ازین مجلس بود که محوری ترین برنامه نمایندگان غربزده اش ورود زنان به ورزشگاه بود. چهار سال امورات اصلی مملکت را قربانی اهداف کثیف و سخیف جناحی و شبکه نفوذ دشمن کرده بودند.
@Beyzai_ChanneL
عکسی تاثیرگذار از نبردهای چند روز گذشته میان ارتش و کمیتههای مردمی یمن با مزدوران سعودی
با پای برهنه ، تجهیزات کم ، محاصره و تحریم شدید یمنیها کاری میکنند که در تخیل دشمن هم نمیگنجه
بزرگی خدا و ایمان به خدا بزرگ ترین قدرت دنیاست ولی آنها این را نخواهند فهميد!
@Beyzai_ChanneL
از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی حق تعالی گام برندارد به راستی او گمنام اما آشنای همه بود😍از آن روستاییِ ساده دل تا آن مرزبان دلیر و بی باک..
#شهید_حمیدرضا_جهانتیغ
@Beyzai_ChanneL
4_5789420691564530115.mp3
13.71M
[سید رضآ نریمانی]
میترسم این چهل روزُ دَووم نیارم💔
سیصد و شصت و پنج روزِ لحظه شمارم🥺
خدا نکنه غلام سیات زنده نمونه🖤
نتونه امسال برا تـو روضه بخونه😭
#چهل_روز_مانده_به_محرم
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_چهاردهم 💠 باورم نمیشد پس از شش ماه که لحظهای رهایم نکرده، تنهایم بگذارد و
✍ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_پانزدهم
💠 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت و به گریههایم #شک کرده بود که با تندی حساب کشید :«چرا گریه میکنی؟ ترسیدی؟»
خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندانبان جدید جانم را به لبم رسانده بود و حتی نگاهم از ترس میتپید که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید :«نه ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه!»
💠 بدنم بهقدری میلرزید که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بیروح ارشادم کرد :«شوهرت داره عازم #جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!»
سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم و این خانه برایم بوی #مرگ میداد که به سمت سعد چرخیدم و با لبهایی که از ترس میلرزید، بیصدا التماسش کردم :«توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته میکنم!»
💠 دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد.
نفسهایش به تپش افتاده و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، خیال کردم دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم :«بذار برم، من از این خونه میترسم...» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد :«اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای #جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!»
💠 نمیدانست سعد به بوی غنیمت به #ترکیه میرود و دل سعد هم سختتر از سنگ شده بود که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد :«بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟»
شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را میدیدم، با انگشتان سردم به دستش چنگ زدم تا رهایم نکند و با هقهق گریه قسم خوردم :«بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!»
💠 روی نگاهش را پردهای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی #چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم. بهسرعت به سمت در چرخیدم و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد :«از #خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟»
سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد و به جای او زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید.
💠 راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد. وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم میکرد و دیگر فرصتی برای التماس نبود که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید.
باورم نمیشد سعد به همین راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که تنم یخ زد. در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم و او با قدرت مرا به داخل خانه میکشید و سرسختانه نصیحتم میکرد :«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن #جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!» و من بیپروا ضجه میزدم تا رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد :«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو #نامحرم صداتو بلند کنی؟»
💠 با شانههای پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند که نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد.
زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد :«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای #جهاد کنی؟» میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش میلرزید که به سمتم چرخید و بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد :«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن #ارتش_آزاد به داریا، ما باید ریشه #رافضیها رو تو این شهر خشک کنیم!»
💠 اصلاً نمیدید صورتم غرق اشک و #خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانهام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد :«این لالِ؟»
ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد و از چشمانش نجاست میبارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد :«#افغانیه! بلد نیس خیلی #عربی صحبت کنه!» و انگار زیبایی و تنهاییام قلقلکش میداد که به زخم پیشانیام اشاره کرد و بیمقدمه پرسید :«شوهرت همیشه کتکت میزنه؟»
💠 دندانهایم از #ترس به هم میخورد و خیال کرد از سرما لرز کردهام که به همسر جوانش دستور داد :«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!» و منتظر بود او تنهایمان بگذرد که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید :«اگه اذیتت میکنه، میخوای #طلاق بگیری؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@Beyzai_ChanneL
⭕️ زاکانی: تاجگردون با ضدانقلاب در ارتباط بود که در نامه وزارت اطلاعات هم اعلام شده بود/ بخشی از اسناد درباره تاجگردون به دست شورای نگهبان نرسیده بود، کدخدایی گفته بود اگر این اسناد را داشتیم وی را رد میکردیم
🔸 علیرضا زاکانی، نماینده مردم قم در مجلس یازدهم در همایش مطالبه گری تخصصی:
🔹 ما در مجلس درباره اعتبارنامه سه نفر ورود کردیم که این سه نفر هم مانند هم دیگر نبودند.
🔹 یکی از آنها ٨ هزار متر از یک تالاب را تصرف کرده بود که این امکان وجود داشت ما در بررسی اعتبارنامه به این موضوع ایراد وارد کنیم.
🔹 اما میشد که از طریق قوه قضائیه و کمیسیون اصل ٩٠ آن را پیگیری کرد.
🔹 کمیسیون تحقیق به وظیفه اصلی خود درباره تاجگردون عمل نکرد.
🔹 تاجگردون ٧ مشکل اصلی داشت، یکی عدم صداقت و گفتن حرف های ضد و نقیض بسیاری بود، دومی شبکه ای از عناصر انسانی را آورده بود و در مدیریت کشور یک شبکه تشکیل داده بود.
🔹 سومین مورد استفاده از بودجه و وابسته کردن دستگاه ها به خود بود که یک عدم صلاحیت برای او ایجاد می کرد. چهارمین ویژگی هم این بود که او با استفاده از آن شبکه و قابلیت بودجه برای خود مال اندوزی کرده و امکانات ویژه ای را ایجاد می کرد.
🔹 ویژگی بعدی جنبه ارتباط با فتنه بود. ویژگی بعدی هم ارتباط با ضد انقلاب بود که نامه صریح وزارت اطلاعات هم صادر شده بود.
🔹 بخشی از اسناد درباره تاجگردون به شورای نگهبان نرسیده بود. به همین دلیل هم وقتی روز آخر به دیدار آیت الله جنتی و آقای کدخدایی رفتیم، آقای کدخدایی در پاسخ به آقای نیک بین گفت اگر این اسناد در دست ما بود اعتبارنامه تاجگردون را رد میکردیم./باشگاه خبرنگاران
@Beyzai_ChanneL
قرار عاشقی -نجوای عاشقانه.mp3
11.62M
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
نجوای عاشقانه با خدا
@Beyzai_ChanneL
هدایت شده از شهید محمودرضا بیضائی
🕊🍃🕊🍃🕊🍃
ما را به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
#یاد_شهدا
@Beyzai_ChanneL
هدایت شده از شهید محمودرضا بیضائی
طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »
@Beyzai_ChanneL
هدایت شده از شهید محمودرضا بیضائی
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌤 اللهم اَنتَ السلام
السلام علیک یا اباعبدالله(علیه السلام)🍃
السلام علیک یا صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)🍃
السلام علیکم ایهاالشهدا🍃
@Beyzai_ChanneL