شهید محمودرضا بیضائی
دلم هواتـــو کرده💔 آقاجون منو بخــــرتوروخدا اگه حرم نبینم دق میکنم.من میمیرم😭 آقاجون دل کربلا نرفت
اگه دلتون مثله من حرم میخواد
دلشکسته این...
یه زیارت عاشورا بخونین
شاید آقامارو نگاه کنه
شاید نگاهی به ماهم بنداره😔
@Beyzai_ChanneL
معلم ترکش خورده ی تکاور...
با #دکترین هایت خواب از چشمان موسسات #مطالعات استراتژیک الحاد ربوده ای، دست مریزاد...
جلسات #کلبهی_کرامتت، تبر وار ریشه ی نفوذی های #لیبرال را قطع خواهد کرد ...
فریادهایت بر سر نفوذی ها و #تربیت یافتگان غرب و شرق، دمادم و آن به آن در حال تکثیر است ...
مگر غیر از اینست که رگ های از غیرت برآمده ی اهل ایمان، جز به بریده شدن با تیغ خبیثان #کدخدا پرست رضا نمیدهد ...
استاد؛
هفت ماه که سهل است #هفتصد ماه هم که بگذرد عَلَمی که تو برداشته ای هرگز به زمین نخواهد افتاد ...
گوشه گیری در قاموس نامه ی تو و شاگردانت جایی ندارد ...
تا بوده همین بوده، #اهل توحید را یا قطعه قطعه میکنند یا آتش میزدند و یا #محبوس ...
اما...
حاشا و کلا که #خودبزرگ پندارانِ مشرک و منافق بتوانند #نور توحید را خاموش کنند.
ردایِ #مدافع_توحید ؛ برازنده ی وجودت ...
#حسن_عباسی_تنها_نیست
#پایان_لیبرال_ها
@Beyzai_ChanneL
Haddadian_17_Safar97.mp3
زمان:
حجم:
3.8M
🎤 کربلایی #محمد_حسین_حدادیان
🎵 اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
🔊 #شور #فوق_العاده_زیبا
🕢 #روز_شمار_اربعین
#۱۵_روز_تا_اربعین
#التماس_دعا_زائرکربلا
@Beyzai_ChanneL
Haddadian_Arbaien.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
[ آبرو داری کن برام به همه گفتم اربعین منم میام - شور ]
- کربلایی #محمد_حسین_حدادیان
- #فوق_العاده_زیبا
- #اربعین
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
عشق حسین به حضرت رقیه(س) زبانزد همه بود
#محمد_بادروج
با حسین رفته بودیم هیئت،
روضه که تموم شد دیدم حسین عین دیوونه ها خیره شده به یک نقطه. هی میزنه رو پاش و میگه رقیه...
این کار رو چند بار تکرار کرد.
تعجب کردم خواستم باهاش حرف بزنم که اشاره کرد به اون نقطه.
نگاه کردم دیدم یه بچه کوچولو پدرش رو گم کرده و اینطرف و اونطرف رو نگاه میکنه.
حسین هم با دیدن اون بچه یاد حضرت رقیه افتاده بود و جگرش میسوخت..
#شهید_حسین_ولایتی_فر
@Beyzai_ChanneL
💠خواهر بزرگوار شهید محمدرضا دهقان امیری :
🌷محمدرضا همیشه یاد کوثر خانم بود.
می گفت: "آقا محمودرضا یه رقیه ی کوچولو داره..."
چقدر گاهی دلتنگ بود برای زیارت مزار آقا محمودرضا. اما دستش نمی رسید.
محمدرضا دست دراز کرد و دست های آقا رسول و حسین آقای نصرتی رو گرفت...
گاهی فکر می کنم نفر بعدی که دستش برسه به دستهای محمدرضا کیه؟!
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_سی_و_چهارم 💟از مدتها قبل شاهد بودم كه كتاب خصائص الحسينيه را در دست دارد
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
#قسمت_سی_و_پنجم
💟.....نه تنها من كه بيشتر رفقا اعتقاد دارند كه هادي هر چه مي خواست در اين سفر به دست آورد.
♦ به نظر من آن اتفاقي که بايد براي هادي مي افتاد، در همين سفر رخ داد.
🔗در حرم ها که حضور مي يافتيم حال او با بقيه فرق مي کرد.
🔲 اين موضوع در سوز و صدا و حالات ايشان به خوبي مشخص بود.در زيارت ها بسيار عجيب و غريب بود.
⭕اتفاقي که در آن سفر افتاد، تحول عظيم در شخصيت هادي بود که ايشان را زير و رو کرد.
⚫بالاخره همه ي ما که در آن سفر حضور داشتيم اهل هيئت بوديم، اما همه احساس مي كرديم كه اين هادي با هادي قبل از سفر به كربلا خيلي تفاوت دارد.
🔵ديگر از آن جوان شوخ و خنده رو خبري نبود! او در کربلا فهميد كجا آمده و به خوبي از اين فرصت استفاده كرد.
✴پس از آن سفر بود كه با يكي از دوستان طلبه آشنا شد. از او خواست تا در تحصيل علوم ديني ياري اش کند.
✳بعد از سفر كربلا راهي حوزه ي علميه ي حاج ابوالفتح شد. ما ديگر كمتر او را مي ديديم.
♦يك بار من به ديدن او در محل حوزه ي علميه رفتم. قرار شد با موتور هادي برگرديم.
☑در مسير برگشت بوديم كه چند خانم بدحجاب را ديد.
🔳جلوتر كه رفت با صداي بلند گفت: خواهرم حجابت رو حفظ كن. بعدحركت كرد.
⭕توي راه با حالتي دگرگون گفت: ديگه از اينجا خسته شدم. اين حجاب ها بوي حضرت زهرا نمي ده.
🔘اينجا مثلا محله هاي مذهبي تهران هست و اين وضعيت رو داره‼
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
️❣❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣❤️❣❤️
✍ ادامه دارد ...
@Beyzai_ChanneL
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
شهید محمودرضا بیضائی
سلام عزیز برادرم..
شنیدن خبر خوش آمدنت در غدیر...
و حضورت در محرم ،تلنگری بود بر دل های زنگار گرفته ی ما تا کمی حسینی شویم..🌷
تو چگونه از قلبت پاسبانی کرده ای که شهر به شهر منتظر حضورت بودند؟
همه برایت حجله دامادی گرفته اند ..
چقدر خواهری کردن برایت می چسبد!
من هم مثل مادرت همیشه از خدا خودت را صحیح و سلامت می خواستم..
دوسال درجمع معتکفین، اعمال ام داوود را برای بازگشت تو خوانده ام برادر عزیزم..
بی قراری های میثم در فراقت از یادم نمی رود..
اما قبل از اینکه تو بیایی میثم نزد تو آمده ..میثم گفته بود وقتی سجاد برگشت به او می گویم اسمت را برای پسرم گذاشتم..
امیر سجاد سهم اش از دنیا حتی دیدن تابوت پدر هم نبود ولی بر سر تابوت تو بوسه زده ..
تو بویی از پدرش داشتی..
به میثم بگو سجادش رابزرگ خواهم کرد تا مردی شود مثل شما و عمو سجادش..🌷
چه بازگشت ات با شکوه بود!
خدا خواست تا از گمنامی در بیایی..
تو دعا کن سید تا خدا مولایمان را برساند و دلتنگی ما پایان یابد..🌷
#دلنوشته
#همسر_شهید
#شهید_میثم_علیجانی
@Beyzai_ChanneL