🔴دادستان کل کشور: حضور زنان در ورزشگاه تکرار شود برخورد میکنیم!
🔸از حضور دیروز زنان در ورزشگاه گلایه داریم، نظام ما اسلامی است، ما مسلمان هستیم، وقتی خانمی به ورزشگاه می رود و با مردانی که با لباس ورزشی و نیمه لخت مواجه می شود و آنها را می بیند گناه می کند؛ برخی دنبال این هستند که حریم ها را بشکنند.
🔸قرار نیست در منظر عمومی هر کس هرجور خواست لباس بپوشد و یا رفتار کند، نصیحت می کنم به مسئولان ورزشی که حرمت دینی را حفظ کنید و اجازه ندهید گناه صورت گیرد. اگر تکرار شود دستور می دهم به دادستان تهران تا ورود کند.
🔸قرار نیست ۴ نفر با هر هدفی حریم ها را بشکنند و ما ساکت بمانیم، ابتدا نصیحت می کنیم بعد برخورد می کنیم.
@Beyzai_ChanneL
سلام..مهمون نمی خواید؟؟😁
من بابکم..بابک نوری هریس..
متولد 21مهرم سال 71..
خب از چی بگم...
خیلی پر شور و فعال بودم..
در برنامه های مختلف شهر شرکت داشتم از همه قشری رفیق داشتم..
دوست باشگاهی داشتم..💪
هم دانشگاهی داشتم🎓
مسجدی..
هیئتی..
از بچه های فعال هلال احمر بودم..
@Beyzai_ChanneL
در کارهای خیر،بهزیستی و ساخت بنای یادبود برای شهدای گمنامِ پارک ملت رشت رو انجام میدادم (البته این یکی رو خانوادم بعد از شهادت متوجه شدند)
بعد از شهادتم رئیس بنیاد شهید به پدرم گفته بودند..
به جز اینا..
از دانشجوهای فعااال دانشگاه تهران بودم...ذاتم جوری بود که میخواستم در هر بعدی رشد داشته باشم.
مثل اینکه خیلی تعریف کردم از خودم🙃
@Beyzai_ChanneL
دانشجوی ارشد حقوق دانشگاه تهران بودم..ولی بیخیال همه ی این فعالیت های و مشغولیتها شدم و عاشقانه رفتم برای دفاع..
قبل از اینکه مدافع حرم بشم دوره ی سربازی حفاظت اطلاعات را به عهده داشتم..دو بار هم داوطلبانه به کردستان عراق اعزام شدم...😊ولی خانواده خبر نداشتن و بعد از شهادتم متوجه شدند..
پارسال برادر بزرگم کاندیدای شورای شهر شده بود..و من رو مسئول مسائل مالی و تدارکات گذاشته بود که یکدفعه در بحبوحه انتخابات و درست وسط تبلیغات غیب شدم..
بعلههه...رفته بودم سه روز مراسم اعتکاف😌😁
@Beyzai_ChanneL
یادمه وقتی برگشتم پدرم گفت چرا حالا رفتی این همه کار میگذاشتی سال بعد میرفتی..😊
گفتم بابا اصل برای من همین اعتکاف است.
بعد هم شاید سال بعد نباشم که به مراسم اعتکاف برسم.☺️حتی اون روزا پدر و مادر عزیز حرف ازدواجم هم پیش کشیدن ولی خب گفتم اجازه بدن بر اساس برنامه های شخصیم پیش برم..
@Beyzai_ChanneL
تا روز اعزامم خانواده هیچ خبری از اعزام سوریه نداشتن..فقط میدونستن 6ماه هر روز میرم بست میشینم سپاه..یک روز قبل از اعزامم در مسجد باب الحوائج بلوار شهید انصاری رشت که مسجد آذری های مقیم رشت است و همه من رو اونجا می شناختن از همه ی نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظی کردم..😊به همه گفتم مدتی میرم خارج از کشور..همه فکر کردن میخوام برم آلمان😐
@Beyzai_ChanneL
پدر و برادرانم خیلی اصرار داشتن که برم آلمان ادامه تحصیل بدم ولی خب قبول نمیکردم.اون روز مردم فکر کرده بودن که اصرارهای خانواده جواب داده و راضی شدم به آلمان برم.😁
همه رو شوکه کردم.
البته این باور برای مردم مسجد و محله بود و خانواده اون روز کاملا اطلاع داشتن که عازم سوریه هستم.روز اعزامم اومدم خونه رفتم توی اتاق کوله پشتی برداشتم رفتم بیرون و بدون کوله برگشتم..به مادر گفتم با اعزامم موافقت شد..☺️مادر است و احساسات مادری..خیلی اشک ریخت مادرم😔گفتم مامان من خواب حضرت زینب(س)را دیدم و دیگر نمیتونم بمونم اینجا باید برم سوریه..و این قضیه رفتنم مال امروز دیروز نیست چند ماهی هست که تصمیمم رو گرفتم..😊
@Beyzai_ChanneL
از اعزامم که اوایل آبان ماه بود اعزام شدم..
تا شهادتم کمتر از یک ماه فاصله بود..☺️
اوایل اعزام فقط با مادر و خواهرهایم صحبت میکردم..
🍃ادامه ی معرفی پدر بزرگوارم در خدمتتون هستن.
با اجازه یاعلی✋
@Beyzai_ChanneL