#سیره_شهدا
اهمیت بسیاری به حجاب می داد و حتی در فیلمی که بعد از شهادتش منتشر شد گفته بود « اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی حجابی ها و آنها که ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت»
حتی نحوه تزئین ماشین عروسی مان به گونه ای بود که قسمت شیشه جلو سمت عروس را دسته گل چسبانده بود و به این شکل گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند.
برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود و مراسم عروسی خودمان با مولودی خوانی طی شد و خاطرم است که برخی می گفتند، عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برای جواد مهم کاری بود که برای خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت.
تربیت فاطمه را به من سپرده بود و می گفت از تربیت دخترمان شانه خالی نمی کنم ولی مادر بهتر می تواند دختر را تربیت کند و از همان دو سالگی به فاطمه یاد داده بود که با روسری و چادر بیرون برود.
#شهید_جواد_محمدی ❤️
#راوی_همسرشهید ✍
@Beyzai_ChanneL
نگاهم کن
لبخند بزن
و برگردان مرا به زنده بودن
من به معجزهی لبخندت
ایمان دارم...
#بهنام_محبی_فر ✍
#شهید_جواد_محمدی ❤️
#سالروز_ولادت 🌹
@Beyzai_ChanneL
تکاور تیپ۶۵ نیروهایویژه هوابرد ارتش، نهمین شهید مدافعحرم استان گلستان و هفتمین "شهید مدافعحرم ارتش جمهوری اسلامی ایران" اواخر اسفند ۱۳۹۴ برای مبارزه با تکفیریها عازم سوریه شد.
شهامت او در منطقه عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانک های دشمن پیش می رفت و با تاکتیک ها و شجاعت خاص خودش آنها را منهدم میکرد. او استادِ انهدام تانکهای داعش بود.
یک نیروی نظامی ورزیده که اکثر دورههای سخت نظامی را با جدیت طی کرده بود و به گفته همرزمانش قبل از شهادتش قریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تن به تن به هلاکت رسانده بود.
ولادت : ۱۳۶۸ گالیکش ، گلستان
شهادت: ۹۵/۱/۳۱ حلب ، سوریه
#تکاور_مدافـع_حـرم
#شهید_صادق_شیبک ❤️
@Beyzai_ChanneL
آن لحظهها که مات
در انزوای خویش
یا در میان جمع
خاموش مینشینم
موسیقی نگاهِ تو را گوش میکنم...
#فریدون_مشیری ✍
#شهید_صادق_شکیب ❤️
@Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخستین تصاویر از موشک های حاج قاسم و ابومهدی که امروز در مراسم بهره برداری از چند طرح بزرگ دفاعی ایران از آنها رونمایی شد
@Beyzai_ChanneL
میدونستید موشک بالستیک شهید حاج قاسم سلیمانی که امروز رونمایی شد بُردش ۱۴۰۰ کیلومتره، دقیقا فاصلهی مورد نیاز تا تلاویو و حیفا 😏
@Beyzai_ChanneL
یک کاربر عراقی: ایران یک موشک کروز دریایی به نام شهید ابومهدی ساخت، اما استاندار کربلا برای نامگذاری خیابانی در این استان به نام شهید ابومهدی در تردید است!
@Beyzai_ChanneL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خصوصیات موشکهای حاج قاسم و ابومهدی
🔻جانشنین وزیر دفاع: موشک حاج قاسم دارای برد ۱۴۰۰ کیلومتر و مایل پرتاب و کاملا تاکتیکی است.
🔻موشک شهید حاج قاسم قابل رهگیری توسط سامانههای پدافندی نیست.
🔻موشک کروز دریایی برد بلند شهید ابومهدی در ارتفاع چند متری پرواز میکند و از موتور هوا تنفسی بهره میبرد.
@Beyzai_ChanneL
شهید محمودرضا بیضائی
✍️ #دمشق_شهر_عشق #قسمت_چهل_و_دوم 💠 از اینهمه دستپاچگی، مادرش خندید و ابوالفضل دیگر دلیلی برای پنها
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_چهل_و_سوم
💠 مرد میانسالی از کارمندان دفتر، گوشی را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد :«یا اینجا همهمون رو سر میبرن یا #اسیر میکنن! یه کاری کنید!»
دستم در دست مادر مصطفی لرزید و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد و حال مصطفی را بههم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد :«نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟ چرا بیشتر تنشون رو میلرزونی؟»
💠 ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش با کسی تماس بگیرد و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید :«فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۴۸ تا زائر #ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟ هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره!»
ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد و بیتوجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند :«بچهها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن.»
💠 مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت :«بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.»
و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد :«اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم!»
💠 انگار مچ دستان #مردانهاش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد و تنها یک جمله گفت :«من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.»
روحانی دفتر محو مصطفی مانده و دل من و مادرش از نفس افتاد که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد :«در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه!»
💠 و ابوالفضل موافق رفتن بود که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد :«شما کلتت رو بده من پوشش میدم!»
تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجرهها و دیوار ساختمان میخورد و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد.
💠 مصطفی با گامهای بلندش تا پشت در رفت و طنین طپش قلب عاشقم را میشنید که به سمتم چرخید، آسمان چشمان روشنش از #عشق ستاره باران شده بود و با همان ستارهها به رویم چشمک میزد.
تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد و ندید نفسم برایش به شماره افتاده که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد. یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود که به سمت نفر بعدی رفت و او بیآنکه تقاضا کند، کلتش را تحویل داد.
💠 دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نمانده بود برای ابوالفضل بال بال میزدم که او هم از دست چشمانم رفت.
پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم و نمیخواستم مقابل اینهمه غریبه گریه کنم که اشکهایم همه #خون میشد و در گلو میریخت، چند دقیقه بیشتر از مَحرم شدنمان نگذشته و دامادم به #قتلگاه رفته بود.
💠 کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی میکرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند.
ندیده تصور میکردم مصطفی از ساختمان خارج شده و نمیدانستم چند نفر او را هدف گرفتهاند که کاسه #صبرم شکست و همه خون دلم از چشمم فواره زد.
💠 مادرش سرم را در آغوشش گرفته و حساب گلولهها از دستم رفته بود که میان گریه به #حضرت_زینب (علیهاالسلام) التماس میکردم برادر و همسرم را به من برگرداند.
صدای بعضی گلولهها تک تک شنیده میشد که یکی از کارمندان دفتر از گوشه پنجره سرک کشید و از هنرنمایی ابوالفضل با دو اسلحه به وجد آمد :«ماشاءالله! کورشون کرده!»
💠 با گریه نگاهش میکردم بلکه خبری از مصطفی بگوید و ظاهراً مصطفی در میدان دیدش نبود که بهسرعت زیر پنجره نشست و وحشتزده زمزمه کرد :«خونه نیس، لونه زنبوره!»
خط گلولهها دوباره دیوار و پنجره ساختمان را هدف گرفته و حس میکردم کار مصطفی را ساختهاند که باز به جان دفتر #رهبری افتادهاند و هنوز جانم به گلو نرسیده، مصطفی از در وارد شد.
💠 هوا گرم نبود و از گرمای جنگ، از میان مو تا روی پیشانیاش عرق میرفت، گوشهای از پیراهن سفیدش از کمربند بیرون آمده و سراسیمه نفسنفس میزد.
یک دستش آرپیجی بود و یک سمت لباسش همه غرق خاک که خمیده به سمت پنجره رفت. باورم نمیشد دوباره قامت بلندش را میبینم، اشکم از هیجان در چشمانم بند آمده و او بیتوجه به حیرت ما، با چند متر فاصله از پنجره روی زمین زانو زد.
💠 آرپیجی روی شانهاش بود، با دقت هدفگیری میکرد و فعلاً نمیخواست ماشه را بکشد که رو به پنجره صدا بلند کرد :«برید بیرون!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@Beyzai_ChanneL
⚫️محرم امسال و امتحان های ریز و درشت الهی از مومنین آخرالزمانی!
☑️یه روز بیشتر به شروع ماه محرم نمونده..این محرم اما با همه محرم های سالهای مختلف زندگیمون فرق داره.
🔷خیلی آزمون داره و خیلی ها ممکنه غربال بشن و ریزش کنن...
✅اولین امتحان امتحان ولایت پذیریه...
یعنی ولی فقیه شما داره میگه من هم تابع نظر ستاد بحران کرونا هستم یعنی شما از ولی فقیهت جلو نزنی!
🚫نگی من نمیتونم هیئت نرم ماسکم بزنم حالت خفگی دارم نمیزنم، اما نمیتونم توی دسته های عزاداری نرم!
من کارم دست امام حسینه من هیچیم نمیشه...!!
❌این حرفا درست نیست اون عزاداری هم قبول نیست!
✅طبق روایتی از بزرگان مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی از دوستان و رفیقان خوب هم بودن.
🔆زمانی که آیت الله خامنه ای به #امامت و #ولایت_فقیه منسوب شد آیت الله جوادی علی رغم سن بالاترشون قبل از مقام معظم رهبری از اتاق خارج نمیشدن.
💠هرچی رهبر میگفتن آقای جوادی شما بزرگترید ایشون بدون تعارف میگفتن:
ما تا قبل از این با هم رفیق بودیم، اما امروز شما ولی من هستید،من جلوتر از ولیم حرکت نمیکنم...
♨️دومین گناه هم اون عزاداریه که رعایت پروتکل بهداشتی نشه ،ناقل باشید و باعث گسترش بیماری بشید..
💥طبق گفته خیلی از علما:
🔥 هرکی از اون بیماری به خاطر رعایت نکردن شما خدای نکرده بمیره،قتل عمد حساب میشه و خونش گردنتونه!
🔥 یعنی تمام گناهای اونو میذارن توی پرونده اعمال شما و خودش پاک میشه...
⛔️این عزاداری برای شما ثواب که نداره هیچ،
گناه و خسران محضه!
♻️امسال اولین سالیه که هرکس میتونه خودش یه هیئت کوچیک خانوادگی داشته باشه با کمترین هزینه.
✨مثلا شما چند تا پرچم بزنید به در و دیوار خونه،هم باعث جلب رحمت الهی و نظر ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها میشید
✨هم میتونید یه نذری مختصر به دو تا همسایه بدید.
مداحی و روضه توی خونتون سر مثلا ساعت خاصی پخش کنید و حال و هوا رو کاملا محرمی کنید.
💥اونهایی هم که میخوان و میتونن برن هیئت که کاملا باید منطبق باشه بر پروتکل های بهداشتی تا حق الناس نشه..
❄️اما ما..
🍀 اگر توفیق الهی شامل حالمون بشه و عمری باقی باشه ان شاءالله طبق روال چند سال گذشته،
کانال رو اختصاص ویژه میدیم از اول محرم تا اربعین به نوشتن و ذکر ریزجزئیات حادثه عاشورا و اتفاقات بعد در مجلس یزید لعنت الله و بلاهایی که سر آل الله میاد...
♨️و افشای خرافات هایی که طی سالهای سال در مورد حادثه عاشورا برای ما گفتن و اصلا وجود نداشته... و مداحی ها و روضه هایی که حال و هواتونو عوض کنه...
✍ان شاءالله اگر عمری باشه از پنج شنبه شب که آغاز ماه محرم هست کانال رو سیاه پوش میکنیم طبق هرسال به عشق اباعبدالله و مطالب مرتبط با محرم رو آغاز میکنیم ان شاءالله..
@Beyzai_ChanneL