eitaa logo
بیمارِاتاقِ77
1.4هزار دنبال‌کننده
271 عکس
46 ویدیو
0 فایل
تو راهروی تیمارستان داد میزد اگه برگرده خوب میشم. CR:ʜᴏᴏʀᴀ https://harfeto.timefriend.net/17050896436479 جانم؟
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه بخوام یه نامه بذارم برای ادمای اطرافم، براشون مینویسم که: ببخشید؛ خیلی خسته بودم. و حتی دیگه استراحتم نمیتونست درست کنه‌چیزیو. از شما ممنونم که تو تک تکِ لحظات زندگی من کنارم بودید، شما همه‌ی تلاشتونو کردید. شما ها بهترین قسمت های زندگی من بو‌دید. ولی خب؛ من خسته بودم، من با تموم وجود شکسته بودم‌ و دیگه دلم نمیخواست‌ادامه‌بدم... همین.
غمی بر سینه‌ام سنگینی می‌کند، چنان‌که احساس می‌کنم هرلحظه ممکن است استخوان سینه‌ام ازهم فشرده شود.
_
انقد عصبانیم که کاری از دستم بر نمیاد چیزیم آرومم نمیکنه، مگر اینکه سرمو جایی بکوبونم، نمیدونم خودمو بندازم جلوی ماشینی چیزی، گل‌گاو زبون و این چیزا اثر نداره.
دیدین آدمای صبور کلا عصبانی نمیشن و آرومن ولی اون روزی که عصبانی بشن هیچی اون خشم و عصبانیتو آروم نمیکنه آدمای عاشق هم همینن میمونن می‌سازن ولی روزی که بخوان برن هیچی باعث نمیشه برگردن.
_
میشه لف ندید؟(:
واقعا شرایط فعالیت کردنو ندارم:)))
اینکه تویِ دورترین نقطه‌ی زندگیِ شخصی که دوستش داری وایسی غم‌ انگیزه. اینجوریه که اون آدم هر لحظه تو فکرت پرسه میزنه و به سادگی قلبتو لمس میکنه، ولی تو باید از دور تماشاش کنی، باید از دور مراقبش باشی، باید از دور بابت حرکاتش ضعف کنی، باید از دور براش خوشحال بشی، باید از دور براش غمگین بشی، باید از دور دوستش داشته باشی(:
« دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست؛ من به تو جان می سپارم دل که قابل دار نیست :)
تعریف دیگری برای عشق نمیابم! جز اینکه باهم باشیم خسته و ناتوان ولی باهم ساکت و آرام و شکست خورده ولی باهم...
به خودت میای میبینی دیگه هر چی صبر بوده خرج کردی، هر چی اعصاب بوده خورد کردی؛ دیگه هیچیو نمیتونی تحمل کنی، فقط یه آرامش مطلق میخوای.
حس میکنم زیادی دارم خودمو قوی نشون میدم، بعضی روزا مثل امروز از صبح خودمو نگه میدارم، تا یجایی یهو منفجر میشم من انقدراهم قوی نیستم توی احساساتم و خورد شدنام غرق شدم.
درست همون لحظه‌ای که به نظر می‌رسه دارم بیشتر از همیشه تلاش می‌کنم، دلم می‌خواد همه چیو ول کنم و فرار کنم:))))
لطفا:)
الان دیگه همه‌یِ آدما دختر، پسرم نداره میرن سرکار دنبال یه زندگی راحتو بی حاشیه‌ان اونوقت یه سریا هنوز دنبال اون آدمی ان که مهمونی و میره ماشین باباش بهتره و تایم ول بودن تو کوچه خیابونو بیشتر داره حقیقتا همه دارن بزرگ میشن ولی بعضیاتون خیلی عقبین.
از نظر روحی نیاز دارم یه “دست از سرم بردارید” تتو کنم رو پیشونیم.
جوری ساعتای خوابم بهم ریخته که میتونم واسه خودم ساعت شبانه روز جدید تاسیس کنم.
خسته‌ام؛ خستگیِ ناشی از خستگی!
چه اتفاقی داره میوفته ؟ چرا همه دلتنگن چرا همه از کسایی که دوسشون دارن دورن ، چرا همه‌ چشم انتظارن ،برای چی انقدر مقاومت میکنیم که احساسمون رو کسی نفهمه ، چرا دیگه هیچکسی حوصله فرد جدید رو نداره در عین حال که فرد قدیم‌رو هم‌نداره ،‌ما از درون‌ مردیم چون هر روز داره کلی اتفاقای بد میوفته ولی دیگه ری اکشنی نداریم:)
شاید وقتی داریم با هم دعوا میکنیم حواسمون نیست که عاشق همیم :)
امیدوارم التیام پیدا کنید؛ از سختی‌هایی که در موردشون با کسی صحبت نمیکنید.
+ بهترین مُسکِن برای درد ها؟ - نوازش دستاش:)
حسود؟من سر اونی که دوسش دارم روانی‌ام بیشتر تا حسود:/😂
هدایت شده از بیمارِاتاقِ77
00:00