eitaa logo
بینش راهبردی
9.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
824 ویدیو
33 فایل
**بصیرت؛ بدون بینش راهبردی ممکن نخواهد بود.** ''کانال نشر سخنان و مطالب حجت الاسلام دکتر محمد علی رنجبر" عضو هیات علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام ارتباط با ادمین @AlEbadali ادمین‌ دوم @Guilemard
مشاهده در ایتا
دانلود
بینش راهبردی
بینش راهبردی یعنی نگاه کلان و جامع به مسائل داشتن یعنی اشراف به عقبه و تاریخی که یک پدیده دارد و ضم
در این👆 مطلب عرض کرده ام، برای اینکه به این میزان از فهم و درک و شعور برسیم باید به بینش راهبردی دست یابیم بینش راهبردی یعنی نگاه کلان و جامع به مسائل داشتن و بعد هم در قالب مثالی توضیح داده ام ادامه دارد👇
مراد از نگاه کلان و جامع و بینش راهبردی چیست!؟ به این اسلاید عنایت کنید👇
سطوح تحلیل: از سطح لوکال و محلی تا سطح استراتژیک و راهبردی
ما میتوانیم به یک پدیده و مساله نگاه خرد و جزیی داشته باشیم که این بیشتر در منطق جامعه شناسی و رسانه و ارتباطات است و میتوانیم به آن پدیده نگاه ملی و منطقه ای و جهانی و استراتژیک داشته باشیم البته همانطور که در اسلاید هم نشان داده ام این طور نیست که نگاه استراتژیک داشتن به معنای بی توجهی به آن مساله خرد و کلان است خیر هرگز بلکه نگاه راهبردی داشتن یک لایه گسترده تر است که آن لایه خرد و جزیی نیز درون آن قرار دارد و با این نگاه کلان فهم ما از آن مساله خرد دقیقتر و بهتر خواهد بود!👇
حال در بین رشته های موجود کدام یک از این رشته ها به فهم کلان و بینش راهبردی تر ما کمک می کند و کدام یک به منطق اسلام نزدیکتر است!؟ در اسلاید بعدی به این سوال کلیدی و مهم پاسخ داده ام👇
حتما بارها این را از بنده شنیده اید که برای دستیابی به بصیرت باید: اسلام شناس زمانه شناس تاریخ شناس شویم بهترین رشته و رویکردی که می تواند به زمانه شناسی و تاریخ شناسی و لاجرم اسلام شناسی ما در بین رشته های موجود کمک کند علوم استراتژیک است! چون ما را به منطق کلان و راهبردی و جامع رهنمون میسازد البته باز تاکید میکنم با علوم استراتژیک صرف نمیتوان به بصیرت دست یافت بلکه صرفا صاحب تحلیل خواهید شد منتها این تحلیل برآمده از منطق راهبردی و استراتژیک به مانند تحلیل های یک جامعه شناس که به شدت کاریکاتوری و غیرواقعی و پروپاگاندا شده است، نخواهد بود و به واقعیت نزدیک تر است! اما همه واقعیت نیست چون او صرفا واقعیات مادی را می بیند اما برای دست یابی به بصیرت به واقعیات فرامادی هم نیاز داریم لذا حتما باید منطق دین را هم بشناسیم که بعدها بیشتر توضیح خواهم داد
اینرا هم یادم رفت عرض کنم من ابتدا جامعه شناسی سیاسی را مطالعه کردم و ملاحظه کردم که بسیار جزءنگر است اصولا جامعه شناسی اینگونه است که با استقراء ناقص حکمی کلی میدهد! بعد از آن در مقطع کارشناسی علوم سیاسی را برگزیدم اما بعد از مطالعات زیاد متوجه شدم آن نگاه کلانی که میخواهم ندارد لاجرم تحقیق کردم که کدام رشته فراتر از رویکرد ملی به رابطه بین قدرت ها در سطح جهانی و فراملی میپردازد که رسیدم به روابط بین الملل، لذا در مقطع کارشناسی ارشد، روابط بین الملل، موضوع مطالعاتی من بود بعد از آن حس کردم نگاهی کلانتر و جامع تر را باید دنبال کنم نگاهی که فراتر از بررسی رابطه مجموعه ای از دولت ها در یک مقطع خاص باشد بلکه نگاهی که در آن رابطه بین تمدنها را بررسی کند، در گستره ای فراتر از یک مقطع و زمان خاص اینجا بود که در مقطع دکترا گرایش مطالعاتی ام را علوم استراتژیک که نگاهی تاریخی و تمدنی دارد، قرار دادم خوب با این توضیحات امیدوارم بهتر متوجه بینش راهبردی شده باشید اینک توضیحات بیشتر تا بهتر متوجه شویم که دنبال چه اخبار و اطلاعاتی باید باشیم👇
یکی از اصلی ترین کارهای یک محلل این است که دنیای مطلوب خود را در نظرگاه و تفکراتش، بسازد و بعد دنبال اطلاعات و اخباری باشد که به ساخت دنیای مطلوب او کمک می کنند! در واقع یک تحلیلگرِ دارای بینش راهبردی، وقتی گذشته تاریخی را مطالعه میکند از تفکرات فانتزی و متوهمانه خارج می شود و می فهمد که دنیا و نظم حاکم بر آن ساخته شده است نه اینکه خود به خود به وجود آمده باشد مثل این مباحثی که بعضا برخی در قالب فلسفه تاریخ افاضه می کنند (متاسفانه برخی از دوستان حوزوی ما اسیر آن هستند) یا بعضا فکر می کنند که آمریکا صرفا با قدرت نرم دنیا را مجذوب خود کرده است (این بلیه نیز در بین قشر کثیری از دوستان حوزوی و دانشگاهی ما وجود دارد) و اصلا عنایت ندارند که جنگها نظم جهانی را بر هم میریزد و فاتح جنگ، نظم جدید را تحمیل، میکند! البته برای تداوم آن نظم و پایدار کردن آن صلح، نهایت بهره را از شیوه های نرم می برد! با خواندن تاریخ تمدنها و گذشته به این نکته رئال و واقعی میرسیم که ابتدا فردی دنیای مد نظر خودش را ذهنا میساخته و بعد برای محقق ساختن آن تلاش میکرده است متاسفانه من در بین تحلیلگران خودمان تنها چند نفر (البته بسیار اندکند) را دیده ام که اسیر اخبار روزمره نیستند و آن اخبار را در کتگوری و پازل تحلیلی خودشان قرار میدهند مهترین آنها رهبری عزیز است در واقع اکثر تحلیلگران ما اسیر روزمرگی هستند و هر صبح که از خواب بیدار میشوند ابتدا دنبال اخبار و اطلاعات میروند و بعد... به همین خاطر است که در فضای مجازی جدید هر چیز که هشتگ شده باشد و لایک بیشتری خورده باشده برای آنها میشود اصلی و مقابلش میشود فرعی این بلیه در بین جامعه شناسان و رسانه ای ها که البته ادعای تحلیلگری هم دارند بیشتر از بقیه یافت میشود! پس اولین گام ساختن یک دنیای مطلوب در نظر یک تحلیلگر و محلل است! تا از نگاه فانتزی و عطش دستیابی به اخبار و اطلاعات زیاد رهایی یابد! ان شاء الله در قالب یک مثال و بعد از نماز توضیح بیشتر خواهم داد👇
نکته ای که غفلت از آن موجب کج فهمی ما خواهد شد این است که ما باید بدانیم از دو حال خارج نیست: یا برای خودت پروژه داری یا اینکه مجبوری در پروژه دیگران حرکت کنید یعنی اگر برای خودمان دنیای مطلوبی مد نظر نداشته باشیم و در پی تحقق آن نباشیم قطعا باید ذیل پروژه هژمون دنیا یعنی آمریکا برویم و آنها به خوبی ما را بازی میدهند برای توضیح بیشتر تا بعد وارد مثال شوم یک نگاهی به نقشه دنیا بیاندازید انسان مومن مخصوصا اگر بخواهد در قامت نخبه و بالاخص طلبه ای که کارش راهبری جامعه است قرار گیرد حتما باید نقشه دنیا در ذهنش نقش ببندد به همین خاطر من هر کجا که کلاس داشته باشم ابتدا از دوستان خواهش میکنم که یک نقشه دنیا تهیه کنند حتی در بسیاری موارد با هزینه شخصی خودم اینکار را کرده ام و برای دوستان نقشه تهیه کرده ام من هم در اتاق مطالعه خودم در منزل و هم در اتاق محل کارم در دفتر موسسه خودمان نقشه دارم بیشتر مواقع هم به آن نگاه میکنم و در رابطه با نظمی که بر دنیا تحمیل شده است و نظمی که ما میخواهیم بر دنیا حکمفرما کنیم در حال اندیشه و مطالعه هستم به این نقشه دنیا توجه کنید👇
به نظرتون آمریکا که در نیم کره غربی قرار دارد چگونه توانسته است که بر کل دنیا و مخصوصا منطقه ما حاکم شود!؟