مهدی رسولی در پاسخ به اراجیف گویی علیمی مداح صورتی: مداحی عشق ماست، وظیفه و جهاد ماست! @Borujerd_nk

🔴 وای به روزی که بگندد نمک... این شخص اسمش سعید اسلام زاده، از مدیران وزارت ارشاد دولت پزشکیان است !! از بیت المال جمهوری اسلامی میلیونی حقوق میگیره تازه در وزارت ارشاد اسلامی هم مسئولیت داره!!! عکس بی حجاب دخترش رو بارها با افتخار منتشر میکنه، تازه پیشنهاد میده مشروب هم به صورت بشکه ای توزیع بشه!!! از دولت که انتظار برخورد نداریم ولی منتظر برخورد قاطع قوه قضاییه با این شخص معلوم الحال هستیم. حداقل ترین برخورد، انفصال از کار است حجت احسان بخش @Borujerd_nk

https://www.instagram.com/khadem_lorestan?utm_source=qr&igsh=c2V1ZXRzc3cweTE2 🔰کلیه دوستان خادم باید صفحه استان رو هم فالو داشته باشید🔰 و در فضای مجازی منتشر کنید که جذب فالور داشته باشیم @Borujerd_nk

فاطمه و زهرا رکورددار نام‌های دختران ایرانی مرکز رصد جمعیت سازمان ثبت احوال کشور: 🔹بیشترین نامگذاری دختران در کشور با نام مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) صورت می‌گیرد. 🔹رتبه اول فراوانی نام دختران در کشور متعلق به نام فاطمه با 4 میلیون و 448 هزار نفر و رتبه دوم متعلق به نام زهرا با 2 میلیون و 969 هزار نفر است. @Borujerd_nk

‌ ♨️ هدیه‌ای که به‌جای پدر به پسر رسید 🔹روایت فرزند شهید نصرالله از هدیه رهبر انقلاب @Borujerd_nk

#شورای_اسلامی_شهر_بروجرد 💥شبی با خاطرات کربلای ۴💥 📌گردهمایی و خاطره گویی رزمندگان بروجردی در سالروز عملیات کربلای ۴ ❇️ زمان : دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ ساعت ۲۰ ❇️ مکان: باشگاه فرهنگی ورزشی فجر واقع در میدان توحید 🔹 از عموم رزمندگان غیور و نوجوانان و جوانان بروجردی دعوت می شود در این گردهمایی شرکت فرمایند🔹 @Borujerd_nk

هر روز یک نکتۀ ویرایشی فارسی بنویسیم👇 لازم 👈 نیاز سؤال پرسش علم دانش علامت نشان، نشانه آدرس نشانی استارت آغاز تیراژ شمارگان مصاحبه گفت‌وگو حین هنگام لیست فهرست مستمع شنونده اصرار پافشاری احصا شمارش حقد کینه حوایج نیازمندی‌ها حقارت کوچکی خسران زیان خاشع فروتن خصوصیت ویژگی @Borujerd_nk

دو نفر بیشتر .نبودیم من بودم و او . فقط می دانستم اسمش حسن است. او آرپیجی می زد من هم به او کمک می کردم . دل شیر داشت . از هیچ چیزی نمی ترسید . در محاصره ماندیم . هیچکس کمک ما نبود . نه راه پیش داشتیم نه راه پس . حسن گفت : ما اینجا یا شهید می شویم یا اسیر . اگر اسیر شدیم تو هیچ کاره ای من همه چیز را به عهده می گیرم . از موضع استتار عراقی ها استفاده می کرد . یکی یکی تانک هایشان را می زد . وحشت عجیبی در دل عراقی ها ایجاد شده بود . ساعتی بعد گلوله هایمان تمام شد . یکدفعه کار عجیبی کرد . دوید به سمت یک تانک نیم سوخته عراقی . رفت روی تانک و با تیربار تانک ، ستون نفرات آنها را به رگبار بست . تعداد زیادی را روی زمین ریخت و برگشت . غروب بود که هر دوی ما را جداجدا اسیر گرفتند . من خودم را آشپز معرفی کردم افسر عراقی به حسن گفت : فامیلی ات چیه گفت :خمینی . پرسید نام پدر ؟ گفت : خمینی نام جد؟ دوباره گفت : خمینی حسن را می شناختند . می دانستند چه بلایی به سرشان آورده . در مقابل دیدگان ما او را به ستون پل بستند. با صدای بلند شهادتین را گفت . بعد هم از نزدیک او را با آرپیجی هدف قرار دادند . حسن درعشق خدا می سوخت . بعثی ها هم سوختند؛ از آتشی که حسن به جگرشان زده بود . 📚(#شهید_گمنام /گروه شهید ابراهیم هادی /انتشارات نشر شهید ابراهیم هادی/چاپ سی و دوم ۱۳۹۸ /ص ۷۹) @Borujerd_nk