🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲)
◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
💥 لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند.
💠زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟
✨ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند، 💫 هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم.
🌼 در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم.
✅انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم ..
✳️حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم.
🔆در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو.
🔰گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند.
⚜ خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟
♦️فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است.
🔷به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
🌷 ادامه دارد...
@Bsj_khaharan_mahdieh
بسیج خواهران مهدیه
#با_علی_علیه_السلام #خطابهء_غدیر 33 🔵⚪️ این سخن را باید حاضران به غایبان تا برپایی روز رستاخیز برس
#با_علی_علیه_السلام
#خطابهء_غدیر 34
🔵⚪️ این سخن را باید حاضران به غایبان تا برپایی روز رستاخیز برسانند..
👈🏼👈🏼 فراز《۳۴》 :
✨ مَعاشِرَ النّاسِ ، لاتَمُنّوا عَلَيَّ بِإسلامِكُم ، بَل لاتَمُنّوا عَلي اللّهِ فَيُحبِطَ عَمَلَكُم و يَسخَطَ عَليكُم و يَبتَليكُم بِشُواظٍ مِن نارٍ و نُحاسٍ ، إنَّ رَبَّكم لَبِالمِرصادِ .…
📝 هان مردمان! "…اسلامتان را بر من منت مگذارید ." (حجرات/۱۷) ؛
و بر خدا نیز ؛کہ اعمالتان را بیھوده و تباه خواهد کرد ،
و او بر شما خشم خواهد گرفت و شما را بہ "شعله اے از آتش و مس گداختہ" (الرحمن/۳۵) ،
گرفتار خواهد کرد .
"بہ یقین پروردگار شما در کمین گاه است…" (فجر/۱۴)
📣مبلغ غدیر باشیم!
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم_والعن_أعدائهم_أجمعین
@darseakhlaghebozorgan 💐
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است.
بسیج خواهران مهدیه
#مدیریت_زمان ۱۵ #استاد_پناهیان ⏰⏰⏰⏰ 👌باید بر خودتان مسلط باشید و بی خودی احساساتی نشوید. ✅ اینکه
#مدیریت_زمان ۱۶
#استاد_پناهیان
⏰⏰⏰⏰
👌 برای هرچیزی که زمان می گذاریم، یعنی برای آن چیز، #جان می دهیم.
❓❓شما حاضری برای فیلم سینمایی جان بدهی؟ الان داری این کار را می کنی. ما نباید برای چیزهای کم ارزش فدا شویم.
👈 این که مؤمنین به زمان، نگاه خاصی دارند و زمان، برایشان ارزشمند می شود به این دلیل است.
❌ آدمهایی که برای زمان، ارزش قائل نیستند، اینها آدمهای تربیت شده ای نیستند. #آدمهای_خودساختهای _نیستند.
🔔 در مدارس باید، #مراقبت کردن از زمان را آموزش دهند. وقتی چیزی که شخصیت و عمر و معنویت به آن وابسته است، نیاموزند، پس چه چیز را آموزش می دهند؟
🕰 زمان، #فرصت را از آدم می گیرد.کار زمان و خصلت زمان، این است.
✅ اگر برای #کار_خیری یک لحظه فرصت برایت پیش آمد، آن را #عقب_نینداز به امید یک وقت بهتر.
👹 این یکی از فریبهای شیطان است، که تا فرصتی برای یک کار خوب یا توبه و عبادتی پیش می آید، مستقیم نمی گوید، این کار خوب را انجام نده تا به جهنم بروی، می گوید، #بگذار_برای_وقت_بهتر. شیطان یک جوری به تو می گوید، که حرفش را قبول می کنی.
❌ وقتِ بهتر وجود ندارد، بگذاری برای وقتی دیگر، همین فرصت را هم خدا از تومی گیرد.
@Bsj_khaharan_mahdieh
﷽🌸🍃
🌸🍃
🍂
شهادت مظلومانه حضرت امام جوادالائمه علیه السلام بر تمام شیعیان و دوستداران آنحضرت تسلیت باد.
😷 #من_ماسک_میزنم.
@Bsj_khaharan_mahdieh
بسیج خواهران مهدیه
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ (قسمت ۲) ◾️عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من ت
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۳)
✅صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است.
💠اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم.نوبت به شما هم می رسد...
♨️جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
◼️پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم.
🔷در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود.
🔵آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
✨با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد..
🍀چون نماز تمام شد،جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم.
💥تشییع کنندگان را میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند.
🌼 از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا ....
💠تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود.
❌ دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک و سود کلان و..میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشت نخواهید داشت.
ادامه دارد...
@Bsj_khaharan_mahdieh
بسیج خواهران مهدیه
#با_علی_علیه_السلام #خطابهء_غدیر 34 🔵⚪️ این سخن را باید حاضران به غایبان تا برپایی روز رستاخیز برس
#با_علی_علیه_السلام
#خطابهء_غدیر 35
🔵⚪️ این سخن را باید حاضران به غایبان تا برپایی روز رستاخیز برسانند.
👈🏼👈🏼فراز《۳۵》:
✨مَعاشِرَالنّاسِ ، إِنَّهُ سَيَکونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی النّارِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ لاینْصَرونَ . مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الله وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ .
مَعاشِرَالنّاسِ ، إِنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکبِّرِینَ . أَلا إِنَّهُمْ أَصْحابُ الصَّحیفَةِ ، فَلْینْظُرْ أَحَدُکمْ فی صَحیفَتِهِ.…
📝 هان مردمان! بہ زودے پس از من "…امامانے خواهند آمد و شما را بہ آتش خواهند خواند . آنان در روز رستاخیز تنھا و بےیاور خواهند ماند ." (قصص/۴۱) ؛
آگاه باشید که خداوند و من ،
از آنان بیزاریم ؛
هان مردمان! حتماً آنان و یاوران و پیروان و تابعانشان ،
"…در پست ترین جایگاه آتش خواهند بود ." (نساء/۱۴۵) ؛
"… چہ جایگاه بدے است منزل متکبران." (نحل/۲۹) ؛
هان! که آنان اصحاب صحیفہ اند ، اکنون هر کہ در صحیفہء خود نظر کند ! ...
📣 مبلغ غدیر باشیم!
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم_والعن_أعدائهم_أجمعین
@darseakhlaghebozorgan🌹
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است.