eitaa logo
چادر خاکی مادر
3هزار دنبال‌کننده
30هزار عکس
48هزار ویدیو
348 فایل
💚به عشق خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها #چادر_خاکی_مادر #چادر_خاکی_مادر ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ @CHadorhkaki ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯ ارتباط با 👇 مدیر کانال @abdimajid58 خادم کانال @gfbuhn
مشاهده در ایتا
دانلود
۩کانال‌ادعیه‌و‌مناجات‌صوتی﷽۩AUD-20220921-WA0002.mp3
زمان: حجم: 7.58M
🌸🌷🌸 صـوتۍ حـدیث شـریف ڪســاء 🎙با نواے علۍ فانی 🌸بہ نیابت از جمیع مؤمنین و مؤمنات و اموات وجمیع شــــهدا و اموات هممون 🌸و به نیت همگی متوسلین و شرڪت ڪنندهاے محترم و بہ امـید حاجتروایی همگۍ بہ‌نیت‌سلامتۍوتعجیل‌درامر‌فرج‌آقا‌امام‌زمان‌عج🌷 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز دوشنبه روز زیارتی امام حسن علیه السلام امام حسین علیه السلام دعا🤲 🕊اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرت زهرا 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋ روزت را زیبا کن! عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... 💓 ‌ 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
محمدحسین حدادیانعشاق الحسین محب الحسین.محمدحسین حدادیان.mp3
زمان: حجم: 8M
اعوذ بالله از دوری حرم 🎤کربلایی محمدحسین_حدادیان ‌ 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادت گرامی هرروز هروز دلم تنگ ....👌 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
چادر خاکی مادر
 #مدافع_عشق    قسمت 2⃣2⃣ باز می‌گویی.. _ گفتم بس کن!! _ نه گوش کن!!…اره کارای پارک برای این بود
      قسمت 3⃣2⃣ باتعجب نگاهت میکنم. اهسته میپرسی: _ چندروزه؟…چندروزه که… لرزش بیشتری به صدایت میدود… _ چندروزه که زنمی؟ ارام جواب میدهم: _ بیست و هفت روز… لبخند تلخی میزنی… _ دیدی اشتباه گفتی! بیست و نه روزه! بهت زده نگاهت میکنم.ازمن دقیق تر حساب روزها را داری! _ ازمن دقیق تری! نگاهت را به دستم میدوزی.بغضت را فرو میبری… بسم الله… بغضت را فرو میبری… _ فکرکنم مجبور شیم دستتو سه باره بخیه بزنیم! فهمیدم میخواهےاز زیرحرف در بروی!اما من مصمم بودم برای اینکه بدانم چطور است که تعداد روزهای سپری شده درخاطر تو بهترمانده تامن! _ نگفتی چرا؟…چطورتوازمن دقیق تری؟…توحساب روزا!فکرمیکردم برات مهم نیست! لبخند تلخی میزنی و به چشمانم خیره میشوی _ میدونستی خیلی لجبازی!خانوم کله شق من! این جمله ات همه تنم را سست میکند. ! ادامه میدهی.. _ میخوای بدونی چرا؟… باچشمانم التماس میکنم که بگو! _ شاید داشتم میشمردم ببینم کی از دستت راحت میشم. و پشت بندش مسخره میخندی! از تجربه این یک ماه گذشته به دلم می افتد که نکند راست میگویی! برای همین بی اراده بغض به گلویم میدود.. _ اره!…حدسشومیزدم!جز این چی میتونه باشه؟ رویم را برمیگردانم سمت پنجره و بغضم رارها میکنم. تصویرت روی شیشه پنجره منعکس میشود.دستت را سمت صورتم مےآوری ،چانه ام را میگیری و رویم را برمیگردانی سمت خودت! _ میشه بس کنی..؟ زجر میدی بااشکات ریحانه! باورم نمیشد.توعلی اکبر منی؟. نگاهت میکنم و خشکم میزند. قطرات براق خون از بینی ات به آهسته پایین می ایند و روی پیرهنت میچکد. به من و من می افتم. _ ع…علی…علی اکبر…خون! و باترس اشاره میکنم به صورتت. دستت را اززیر چونه ام برمیداری و میگیری روی بینی ات.. _ چیزی نیست چیزی نیست! بلند میشوی و از اتاق میدوی بیرون. بانگرانی روی تخت مینشینم… موتورت را داخل حیاط هل میدهی ومن کنارت اهسته داخل می آیم… _ علی مطمعنی خوبی؟… _ اره!…از بی خوابی اینجوری شدم! دیشب تاصبح کتاب میخوندم! بانگرانی نگاهت میکنم و سرم را به نشانه ” قبول کردم ” تکان میدهم… زهرا خانوم پرده را کنار زده وپشت پنجره ایستاده! چشمهایش ازغصه قرمز شده. مچ دستم را میگیری،خم میشوی و کنار گوشم بحالت زمزمه میگویی.. _ من هرچی گفتم تایید میکنی باشه؟! _ باشه!!… فرصت بحث نیست و من میدانم بحد کافی خودت دلواپسی! آرام وارد راهرو میشوی و بعد هم هال…یاشاید بهتراست بگویم سمت اتاق بازجویی!! زهرا خانوم لبخندی ساختگی بمن میزند و میگوید: _ سلام عزیزم…حالت بهتر شد؟دکتر چی گفت؟ دستم رابالا میگیرم و نشانش میدهم _ چیزی نیست! دوباره بخیه خورد. چند قدم سمتم می آید و شانه هایم را میگیرد… _ بیا بشین کنار من.. و اشاره میکند به کاناپه سورمه ای رنگ کنار پنجره.کنارش مینشینم و تو ایستاده ای درانتظار سوالاتی که ممکن بود بعدش اتفاق بدی بیفتد! زهراخانوم دستم رامیگیرد و به چشمانم زل میزند _ ریحانه مادر!…دق کردم تا برگردید.. چندتا سوال ازت میپرسم. نترسو راستشوبگو! سعی میکنم خوب فیلم بازی کنم.شانه هایم را بی تفاوت بالا میندازم و باخنده میگویم _ وا مامان!ازچی بترسم قربونت بشم. چشمهای تیره اش را اشک پر میکند.. _ بمن دروغ نگو همین دلم برایش کباب میشود _ من دروغ نمیگم.. _ چیزایی که گفتید…چیزایی که…اینکه علی میخواد بره!درسته؟ ازاسترس دستهایم یخ زده .میترسم بویی ببرد.دستم رااز دستش بیرون میکشم.اب دهانم را قورت میدهم _ بله!میخواد بره… ✅ ادامــــــہ دارد... 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام عصر(عج) در !   8⃣ زیارت جامعه‌ی کبیره نقشه‌ی راه! «سیّد رشتی» در سفر حج از کاروان عقب افتاد و وقتی مضطرب و نگران کناری نشست و درمانده بود که چه کند، توفیق زیارت امام زمان ارواحنافداه نصیبش شد. هنگامی که به ایشان گفت از قافله جا مانده‌ام، امام عصر سلام‌الله‌علیه به او فرمودند: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی! پس از نافله‌ی نماز شب مجدداً امام زمان ارواحنافداه به او فرمودند: هنوز نرفته‌ای؟ و او پاسخ داد: به خدا قسم راه را بلد نیستم. حضرت فرمودند: جامعه بخوان تا راه را پیدا کنی! سیّد رشتی که تا آن موقع زیارت جامعه را حفظ نکرده بود، به برکت نفس و حضور امام زمان سلام‌الله‌علیه و بدون داشتن کتاب، زیارت جامعه‌ی کبیره را از حفظ خواند. می‌گویم در این روزگار ندانم‌ها و چه کنم‌ها، در این زمانه‌ی سرگشتگی و گم گشتگی، در وانفسای گم شدن‌های راه از چاه، چه خوب است که به زیارت جامعه‌ی کبیره پناه ببریم. زیارت جامعه‌ی کبیره زیارت امام زمان ارواحنافداه و اجداد طاهرین ایشان است و عرض ادب به این بزرگواران موجب رستگاری و هدایت است. اگر راه را گم کرده‌ای، زیارت جامعه‌ی کبیره نقشه‌ی راه است. راه آشنایی با امام زمان ارواحنافداه و حقیقت دین! ✍ بهزاد فیروزمنش، 🌸کپی با ذکر بلامانع است. ╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮      @CHadorhkaki ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╯