°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_290 و طولي نكشيد كه به كمك عماد و تكنسين هاي آمبولانس بالاخره اومد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_291
هنوز چند قدم مونده بود به در كه شخصی خارج شد و در رو بست و همون لحظه صدای مسیج گوشی عماد دراومد و همين مسيج لعنتي باعث شد تا عماد حواسش پرت شه و من محكم بخورم تو در و بعد از چند ثانیه با صورت به دربچسبم و صدای فریادم تو صدای 'وای' گفتن عماد گم شد!
تو دلم هر فحشي كه بلد بودم نثارش كردم و انقدر جيغ و داد كردم كه در عين ناباوري عماد دستش و محكم گرفت جلو دهنم تا ساكت شم و پونه به حالت پوستري كه روي ديوار بود كنارم ظاهر شد و به نشونه ي سكوت انگشت اشارش و مقابل بينيش گذاشت
كه نميدونم چرا اما سري به نشونه تاييد تكون دادم و تو همين گير و دار در اتاق باز شد و مردي با روپوش سفيد كه يقينا دكتر بود جلوم نقش بست.
نگاهي به سرتا پاش انداختم...
الله اکبر...
ماشاالله چه قد و بالای رعنایی چ رخ زیبایی!
با قیافه متعجبش به قیافه داغونم زل زده بود
آب دهنم و صدا دار قورت دادم و سعی کردم لبخندی بزنم که به نظرم مسخره ترین لبخند عمرم بود و حالا صدای گوشنوازش ب گوشم خورد:
_چیشد...صدای چی بود؟
لبخند مسخرم و گشاد تر کردم و سعی کردن صدامو نازک کنم:
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
حواست هست؟؟؟؟
با تو، خوشحال ترین
حالتِ عاشق شدنم ؟ 👌💋
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
وقتی ببینمت اونقدر محکم بغلت میکنم🤗🙊
که دو تا قلب تو تنت حس کنی😁💛
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
بهت نیاز دارم
مثل قلبی که...
به تپیدن نیاز داره ...♡
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
.
آنچه روشن بکند صبحِ مرا
خنده توست ...😍
#صبحتون_بادلبر.... ❤️
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
منـو هیچڪی نمیفهمـہ 🙌🙂
جـزتو یہ نفـر😉😘
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_291 هنوز چند قدم مونده بود به در كه شخصی خارج شد و در رو بست و همو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_292
_خوردم به در
که عماد با زانو زد تو کمرم:
_خوردي به در صداتم عوض شده!
دماغم و تو صورتم جمع كردم و تنفر برانگيز نگاه گذرايي به عماد كردم كه دكترِ جوون كنار در ايستاد و همزمان با جابه جا كردن عينكش روي بينيش گفت:
_بفرماييد داخل
كه عماد صدا نازك كردنم و تلافي كرد و با سرعت وحشتناكي هولم داد تو اتاق كه پونه و دكتر متعجب نگاهم كردن و دكتر گفت
_با بيمار بايد با مهربوني برخورد كنيد
كه نفسم و عصبي بيرون فرستادم و رو كردم به عماد:
_شنيدي؟با مهربوني!
كه عمادم سري تكون داد و خم شد و تو گوشم گفت:
_شنيدي با بيمار!
و قد راست كرد كه جواب دادم:
_پس من چيم؟!
كه اين بار عماد با حرص جواب داد:
_سر تا پا عشوه!
و دست به سينه ويلچرم و رها كرد...
با حرص نفسم رو بیرون فرستادم:
_آره،تو خوبی
که صدای آروم و پر حرصش و تو چند قدمیم شنیدم:
_بروبابا
داشتم از حرص آتیش میگرفتم که پونه به دادم رسید و من و چرخوند سمت خودش و دکترم در رو محکم بست که نگاهش کردم و در کمال ناباوری چشمکی نثارم کرد كه با تعجب گفتم:
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ای #عشق
تو را دارم
و دارای جهانم ...
همواره تویی،
هرچه تو گویی و تو خواهی...
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
.
قشنگ تـرين حرفي كـه يك مـرد
ميتونه به يك دختـر بزنه :
"تـو فقط خـانـومـم میشی؟"❤️
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_292 _خوردم به در که عماد با زانو زد تو کمرم: _خوردي به در صداتم عو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼
🌸
#پارت_293
_استغفرالله
كه پونه محكم زد تو سرم:
_الان تايم استغفار خراب كاريات نيست!
بيخيال پونه و عماد كه نميدونستم چشونه لبخندي به دكتر زدم كه يه دفعه جلوم ظاهر شد و دستش و رو پام كشيد!
و اين كارش براي گرد شدن چشماي عماد كافي بود كه يه دفعه گفتم:
_آره همينجاهاس!
دکتر خیلی خونسرد سری تکون داد
یواشکی نیم نگاهی به عماد انداختم که از چشماش خون میبارید و دست مشت شدش و فشار میداد با صدای دکتر چشم از عماد گرفتم:
_خب این که شکسته..
و قبل از ادامه حرفش صدای حرصی عماد بلند شد:
_خودمون میدونستیم اینو
دکتر خیلی دلبرانه دستی تو موهاش کشید:
_برید رادیولوژی عکس بگیرید محل دقیق شکستی مشخص شه بعد عکسا رو بیارین پیش خودم
كه عماد سري به نشونه تاييد تكون داد
و با حالت مسخره اي جواب داد:
_حتما!
و بعد بي ابنكه مسئوليت من و به عهده بگيره در كمال تعجب ما رفت بيرون و پونه هم مثل بز. ل زده بود به رفتنش كه با پاي سالمم ضربه اي به زانوش زدم:
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼