♥️Ölçülü Sev,Çok Sevince Gidiyorlar
به اندازه دوست داشته باش،زیاد که باشه میرن(ترکت میکنن)
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_276 قهقهه اي زد و و به در تكيه داد: _تو يه ديوونه ي شكمويي! چپ چپ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_277
همينطور كه چشماش بسته بود و داشت با خدا مناجات ميكرد كه من و ازش بگيره آروم از رو مبل بلند شدم و رفتم روبه روش آماده باش ايستادم تا به محض باز شدن چشماش بترسونمش و بالاخره بعدِ چند ثانيه لحظه ي موعود فرا رسيد!
چشماش و كه باز كرذ عين روانيا صورتم و بردم جلو و 'پِخ'ِ بلندي گفتم كه 'هين'ي كشيد و سرش و برد عقب:
_وحشي!
دماغم و بالا كشيدم و دست به سينه روبه روش ايستادم:
_وحشي نه!بگو همون توفيقِ اجباري كه آدم قحط بوده و خدا گذاشتتش سر راهت!
انگار از شوك اون خل و چل بازيم دراومده بود كه با خنده جواب داد:
_خب حالا همون!
و دست برد سمت پلاستيك غذاها كه خودم و انداختم رو مبل خاليِ پشت سرم و گفتم
_اصلا اشتهام و كور كردي!
چپ چپ نگاهم كرد:
_يعني ميخواي از خير اينا بگذري؟
و به ظرف غذاها اشاره كرد كه آب دهنم و با سر و صدا قورت دادم
_نه اونقدرا،در حدي كور كردي كه فقط سهم خودم و بخورم و يه امروز و به سهم تو كاري نداشته باشم!
و با لبخند دندون نمايي منتظر نگاهش كردم كه لباش مثل يه خط صاف شد و بعد هم سرش و به بالا و پايين تكون داد
_ممنونم از اين لطف بي كرانت!
از رو مبل اومدم پايين و نشستم رو زمين و چسبِ ميز عسلي و شروع كردم به باز كردن ظرف غذاها
_حالا ديگه سكوت مطلق،يادمه بهت گفته بودم دوست دارم غذارو تو آرامش بخورم!
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
➖🍇--ᎷᏌᏚᏆᏟ ᏆᏚ
ᎷY ᏴᎬᏚᎢFᎡᏆᎬNᎠ ᏔᎻᎬN NᎾᏴᎾᎠY ᏌNᎠᎬᎡᏚᎢᎪNᎠ ᎷᎬ .
موسیقی بهترین دوست منه،
وقتی که هیچ کسی منو نمیفهمه...
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
فَقَط پیشِ «تُو» آرومَم
فَقَط با «تــــُو» جَهان خوبہ...
چِقَدبَدعادَتم ڪردے
نَباشے حالَم آشوبہ....😍😘❤️
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
••A bad attitude is like a flat tire. You can't go anywhere until you change it.
اخلاق بد مثل چرخ پنچر ميمونه. تا عوضش نكنى نميتونى باهاش جايى برى
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_277 همينطور كه چشماش بسته بود و داشت با خدا مناجات ميكرد كه من و ا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_278
كنارم نشست آره ميدونم آرامش نباشه اصلا نميتوني لب به غذا بزني و مستانه خنديد كه با آرنج زدم تو پهلوش
_هيچوقت موقعِ ناهار و شام با يلدا شوخي نكن كه اعصاب نداره!
با دست پهلوش و ماساژي داد و يه كم ازم فاصله گرفت خدا چي به تو داده كه بخواد اعصاب بده! و همزمان با بالا انداختن ابروهاش ظرف غذاهاي خودش و از زير دستم كشيد...
آخرين قاشق از غذام و خوردم و با شكمي كه از شدت پرخوري جلو اومده بود به مبل پشت سرم تكيه دادم و يه نفس دوغم و سر كشيدم! يه جوري داشت نگاهم ميكرد كه انگار تا به حال خواهرش اينطوري غذا نخورده يا اون مامان جون شيكش هيچوقت هوس دو پرس غذارو نكرده!
ليوان دوغ و روي عسلي گذاشتم و خيره به عماد گفتم:
_هوم؟مشكلي پيش اومده؟
غذاي توي دهنش و قورت داد و جواب داد: عزيزم من هنوز نصف غذامم نخوردم تو چطور دو پرس غذا خوردي؟!
و يه جوري متعجب به نگاه كردنم ادامه داد كه سري به نشونه تاسف واسش تكون دادم: به توام ميگن مرد؟
آه عميقي سر داد: نه به تو ميگن زن! و آروم خنديد و خواست دوباره غذا بخوره كه صورتش و چرخوندم سمت خودم و گفتم: پس چي ميگن؟ يه تاي ابروش و بالا انداخت: ميگن فرشته! لبام و جمع كردم و بعد از كج و كوله كردنشون جواب دادم:
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
Sometimes you have to love some people long-distanced:)
يه وقتایی لازمه بعضی آدم ها رو از دور دوست داشته باشى:)
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
•••Sois mon ennemi, mais fais-le Amis à Nyar
دشمنـم بـاش ولی ادا
دوستـارو در نیار
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣