eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
356 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_258 و در حالي كه چهره متفكري به خودش گرفته بود گوشي رو جواب داد: _
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 دندوناش و رو هم فشار داد و گفت: _تا وقتي گيجي نه! و ماشين و روشن كرد... بستني حسابي كوفتم شده بود و فقط داشتم آب شدنش و تماشا ميكردم، انقدري از دست عماد دلخور شده بودن. كه حتي دلم نميخواست يه كلمه حرف بزنم و حالا اون بود كه غر ميزد: _اگه رژت و از تو كيفت درنمياوردي و جانميموند تو خونه اينطوري نميشد! بي مكث جواب دادم: _موند كه موند فداي سرم! و در عين ناباوري جواب داد: _پس بريم جواب بابامم و بده... سكوت سنگيني فضارو پر كرده بود گيج حرفش بودم: 'بريم جواب بابامم بده'؟ يعني من بايد به آقا بهزاد توضيح ميدادم؟! سرم و چند باري به اطراف تكون دادم تا ذهنم خالي شه از اين فكر مسخره و گفتم: _من ديرم شده سريع تر من و برسون! تك خنده اي كرد: _نه ديگه بايد جواب بابام و بدي! داشتم از حرص خفه ميشدم و نميتونستم جوابي بدم كه ادامه داد: _بهش ميگي اومده بوديم خوش گذروني بعدشم كه از استخر اومديم بيرون من رژ زدم و متاسفانه رژم جاموند! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
اونایی که بیشتر باهم دعوا میکنن، بیشتر همو دوست دارن🥰❤️ ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
•رویایِ بی پایانِ دُنیایِ مَنی!♡ ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
دچار شدم، بی آنکه بدانم عاشق شدم بی‌آنکه بخواهم من کجا !؟ عشق کجا !؟ دستهای اصرار داشت ... ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
من همین یک نفرم اما اندازه هشت میلیارد نفر دارم!😘😍❤️ ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_259 دندوناش و رو هم فشار داد و گفت: _تا وقتي گيجي نه! و ماشين و رو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 و اين بار بلند بلند خنديد كه كلافه برگشتم و بهش توپيدم: _من ميخواستم بيام يا جنابعالي عين جن جلوم ظاهر شدي و من و بردي براي آب درماني؟ و با يه مكث كوتاه ادامه دادم: _هه!آب درماني... درحالي كه ميخنديد سري به نشونه تاييد تكون داد: _آره توام اصلا دلت نميخواست كه بياي! چند ثانيه اي زل زدم بهش و بعد در عين ناباوري نميدونم چرا اما خيلي احمقانه جواب دادم: _من فقط دلم بستني ميخواست! كه ديگه تركيد... يكي نبود بگه دختر آخه تا حالا بستني نخوردي؟ بستني نديدي؟ چه مرگته كه همچين جواب ميدي! اما گندي بود كه زده بودم و حالا سعي داشتم جمعش كنم: _منظورم اينه كه هوا گرم بود بستني ميچسبيد يعني... دستش و به نشونه اينكه ادامه ندم آورد بالا: _باشه نميخواد ادامه بدي! و دوباره خنديد كه فقط نگاهش كردم و خودش بين خنده گفت: _ سر راه يه كارتن برات بستني كيم ميخرم بخوري عزيزم! كم مونده بود بخاطر اين مسخره كردنش به گريه بيفتم كه چشمام و بستم و با جيغ گفتم: _من غلط كردم عماد،فقط منو برسون خونه! صداي خنده هاش كه آروم شد چشم باز كردم متعجب نگاهم ميكرد، پوفي كشيدم: 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
می بوسمت هر روز روزی هزار بار💋 به نیت عشق♥️ قُربة الی ا... ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
تو تمنای منُ.. یار منُ.. و جان منی...♥️ ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
جنگ نرم يعنی💞 دو نفر ❣ سر این که کدام آن یکی را💞 بیشتر دوست دارد💕 به جان هم بیفتند...!♥️🌍 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا