#شاهزاده_ای_در_خدمت
قسمت صدو بیست و یکم🎬:
عمر در حالیکه که از خشم خون به چهره دوانده بود ، با هیأت همراهش وارد خانهٔ ابوبکر شد و زنان مصیبت زده بی توجه به ورود حاضران ، ناله و شیونشان بلند بود.
عمر شلاق دستش را در هوا چرخاند و با نعرهٔ بلندی گفت : ساکت باشید ، چرا شیون و زاری می کنید ؟! خوب ابوبکر مرده؟! مرده و ما هم میمیریم ، این شیون و زاری ندارد..
تا اسم ابوبکر را آورد ، نزدیکان او گریه شان شدت گرفت و عمر با خشونت همیشگی اش ،فریادش را بلندتر کرد ، اما گویی فریاد او اثری در جمعیت نداشت.
در این هنگام می خواست متوسل به حرکات و اعمال همیشگی اش بشود تا بتواند جمع را خاموش کند.
پس داخل جمعیت زنان چشم گرداند و چشم گرداند و دنبال طعمه ای مناسب برای رسیدن به خواسته اش بود و ناگهان نگاهش روی زنی مصیبت زده خیره ماند.
درست است، بهترین شخص همو می توانست باشد، ام فروه دختر ابو قحافه ،خواهر ابوبکر ناله اش از همه بلند تر بود.
پس عمر جمعیت را شکافت و پیش رفت ، گوشهٔ چادر ان زن را گرفت و به وسط اتاق کشانید و برای خاموش شدن دیگران و عبرت سایرین ،شروع به تازیانه زدن او نمود .
شلاق که بالا میرفت و هوا را میشکافت تا بر بدن این زن مصیبت دیده بنشیند ، هر کدام از زنان یاد خاطره ای میافتادند، خاطره ای که جلاد اول و آخرش عمر بود ...
زنی از گوشهٔ اتاق چادر را جلوتر اورد و با لحنی آهسته به زن کناری اش گفت:...
ادامه دارد...
📝به قلم : ط _حسینی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#شاهزاده_ای_در_خدمت
قسمت صدو بیست و دوم🎬:
زن با لحنی آرام که به گوش عمر نرسد ، شروع به پچ پچ در گوش زن کناری اش کرد وگفت : این رسم عمر است ، مگر ندیدی چه بر سر دختر رسول الله آورد ؟!
مگر به فرمان همین شخص، هیزم به درب خانهٔ زهرای ماتم زده و مصیبت کشیده ،جمع نکردند و درب خانه را آتش نزدند؟ و کاش بهمین قناعت کرده بودند و فرزند دختر پیامبر را پشت درب از نفس نمی انداختند.
به خدا قسم که خودم دیدم ، تازیانه به بازو و تن تبدار دخت پیامبر صلی الله علیه واله زدند.
کسی که به زنی بیمار که از قضا دختر پیامبرشان هم هست رحم نمی کند ،چه توقع داریم که بر دختر ابوقحافه رحمکند؟!
زمانی که این حرف از دهان آن زن درآمد، زن کناری اش تکانی بخود داد و گفت : عمر مردی خشن است ، پس تا تازیانه اش به جانتان ننشسته و طعم ان را نچشیده اید، اینجا را ترک کنید و با زدن این حرف از جا برخواست و کم کم زنان آنجا را ترک کردند.
و اینچنین بود که خلافت خلیفهٔ خود خوانده دوم شروع شد ، خلافتی که ادامهٔ غصب حق مطلق علی بن ابیطالب بود و باز هم حیدر کرار ، خار در چشم و استخوان در گلو ،میبایست خانه نشین باشد و صبوری کند و با چشم خویشتن شاهد پاره پاره شدن پیکرهٔ اسلام باشد .
ادامه دارد...
📝 به قلم :ط_حسینی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#شاهزاده_ای_در_خدمت
قسمت صد و بیست و سوم🎬:
روز و روزگار در گردش بود و آن چنان می تاخت که هیچ کس جز به خوشی و امورات خود به این رفتن و گریز فکر نمی کرد.
دوران ، دوران حکمرانی عمر بود و اسب سرکش خلافت ، از راه اصلیش با شتابی فراوان ، فاصله می گرفت.
وقت نماز ظهر تمام شده بود که ابو ثعلبه وارد خانه شد.
فضه این زن فهیم و با ایمان به استقبال همسرش رفت و او را مغموم و ناراحت دید، پس چون همیشه، آیه ای از آیات قران خواند و دلیل این حال همسرش را در قالب آن آیه از او سؤال کرد .
ابو ثعلبه با گوشه دستار سرش،عرق پیشانی اش را گرفت ، آهی کشید و گفت : از دست این روزگار گله دارم ، آخر مردمی را میبینم که چشم به حقایق بسته اند و با اینکه میدانند و میفهمند باز هم مزخرفاتی را تایید می کنند که کاملا و واضحا میدانند از ریشه کذب است.
فضه با حالت سوالی شوهرش را نگاه می کرد و ابوثعلبه آه کوتاهی کشید و ادامه داد : الان از مسجد می آیم ، اشعث بن قیس را دیدم که با افتخار میگفت شبی میهمان عمر ، خلیفهٔ خود خوانده دوم بوده ، او میگفت: میهمان خانه عمر شدم ، نیمه های شب بود که متوجه سر و صدایی از داخل اتاق کناری شدم ، ابتدا توجهی نکردم ، چون صدای تازیانه های همیشگی عمر ،همراه با نالهٔ همسر او بلند بود، اما هر چه زمان میگذشت ، تازیانه ها شدید تر و ناله ها بلندتر می شد تا اینکه صبر از کف دادم و با خود گفتم: آخر مگر یک زن چقدر تحمل دارد؟!.
یاالله گویان وارد اتاق مورد نظر شدم ، عمر مشغول کتک زدن زنش بود ، با شتاب خود را مابین عمر و آن ضعیفهٔ بیچاره انداختم .
آن زن که با دیدن من ، انگار نور امیدی به دلش تابیده بود ، همان طور که گریه و شیون می کرد گفت : ای کاش قلم پایم خورد میشد و پا به حجلهٔ مردی که در قسی القلب بودن ،شهرهٔ مدینه بود نمی گذاشتم، ای کاش زبانم لال میشد و بله به مردی که کتک کاری زنان از مهم ترین افتخاراتش بود ، نمی گفتم .
ای کاش حرف ام کلثوم ، دختر ابوبکر را که در زمان خواستگاری این مرد بر زبان راند و از ازدواج با او خودداری کرد آویزه گوش قرار میدادم ، براستی که ام کلثوم حقیقت را میگفت ،چرا که عمر تندخوترین مردیست که در زندگی ام دیده ام ، گویی در وجود او رحم و شفقت حلقه ای گمشده است و قلبش از سنگی سیاه و سخت است ...
تا آن ضعیفه شروع به گفتن نمود ، عمر مرا به کناری زد و تازیانه را با شدتی بیشتر بر بدن آن زنک بینوا فرود می آورد.
دلم طاقت نیاورد و باز هم خواستم مانع کارش شوم.
عمر همان طور که نفس نفس میزد ، به بیرون اشاره کرد و گفت : برو بیرون تا دلم آرام نگیرد ، دست از زدن نمی کشم، برو بیرون تا من به نزد تو آیم و روایتی را به تو گویم...
ادامه دارد ...
📝به قلم :ط_حسینی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
کانال توسل به شهدا 🌹🌼🌹
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚 1⃣3⃣ سی و یکمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 ☀️ امروز یکشن
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
شعری در وصف شهیدوالامقام #تیمور معظمیگودرزی🌹
به روزِ اولِ سال آمدی،تیمور بر دنیا
شدی تو تَک پسر،برمادرت،تاجِ سرِ بابا
به درس و مدرسه،مشغول و،هم بر کار
بهاِمرارِمَعاشِخانوادهبرتلاشوبودهایپُرکار
گذشتو،جود درنَزدَتبهنیکوییشدهپیشه
حجابِخواهرانَت،حفظِایمانبوده،اندیشه
شدیمشکلگُشا،ازبهرِهرمشکلبهیارانَت
کهخُلقوخویِخوشبوده،یکیاز آنهزارانَت
بگفتی جبهه اکنون کربلایِ دیگری باشد
نوشتیشعر برمادر،جدایی از سری باشد
ز جبهه گفتی و از آتش و از خون وخمپاره
ز بمب و از گلوله،دشمنیکه گشته بیچاره
به راهَت افتخار و،جامهیِ نَنگی نَپوشیدی
چونانخونبررگِمیهنزِجریانیتوجوشیدی
بگفتی در فراق و دوریت زاری نباید کرد
که بایدبرحسین و،درعزایشگریه،زاری کرد
بهدشتِحاجعمرانراهیِحقسویِجانانشد
شهیدیگشته وبردَرگهِرَحمانچومهمانشد
روحششاد🌷
#فاطمه_کاظمی
💖 کانال توسل به شهدا 💖
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهِ بنی هاشم شده، اولادِ حیدر
نامش شدهعباس،ابوالفضل اسمِدیگر
بهرِ حسن ،عباس گشته همچو یاور
مُولا حسین، بر او شده آقا و سرور
درسِ ادب آموخته او ،نزدِ مادر
بر زینَبین او تکیهگاه و ،شد برادر
آمد که در دشتِ بلا، باشد علمدار
بهرِ حسین در کربلا او گشته سَردار
نزدِ حسین هرگز نکرده او، جِسارت
بس بر حسین و اهلِ او، دارد اِرادت
امالبنین مَسرور شدچون زاده عباس
روشنتر ازماه و،درخشانتر زِ الماس
درسِ وفا ،درس شجاعت داده بر ما
بوده یلِ امالبنین ،در دشتِ غمها
#فاطمه_کاظمی ❣ محب الشهدا ❣
eitaa.com/mohebeshohada
........🍃🌸🍃........
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💫 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ
💚 اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
💫 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران یا امامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💚 بـه رســـمِ ادب ســـلام بـه اربـــاب و ســـالارِ شیعیـــان...
💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💚 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام و حاجت روایی همه اعضای محترم کانال
💫 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
ترجمه دعا⏬
💚به نام خداوند بخشاینده مهربان
ای که زیبایی را آشکار کنی و زشتی را بپوشانی و از من پرده حرمت را پاره نکنی، ای بزرگوار گذشت، ای نیکو درگذرنده، ای فراخ آمرزش، ای گشاده دو دست به رحمت، ای صاحب هر راز، ای نهایت هر شکایت، ای بزرگوار چشم پوش، ای بزرگ احسان، ای آغاز کننده هر نعمت پیش از لیاقت آن، ای پروردگار، ای آقا، ای مولا، ای نهایت، ای فریادرس، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و از تو میخواهم که مرا در آتش دوزخ قرار ندهی.
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»