🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
اعمال شب و روز ۲۸صفر
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🕊
🏴 🕊
🕊🏴 🕊
🕊🏴 🕊🏴
🕊🏴 🕊 🏴 🕊 🏴
🕊 🏴 🕊 🏴 🕊🏴 🕊
پنج شنبه ۱۴۰۲/۶/۲۳
0⃣3⃣ سی امین روز چله
🦋 اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
🌹🍃 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
🌿🌺 بـه رســـمِ ادب ســـلام بـه اربـــاب و ســـالارِ شیعیـــان...🌿🌺
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
🙏ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ🙏
🌿🌷سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ ياکاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَارحِم ضَعفی وَقِلَـّةَ حيلَتی وَارزُقنی حَيثَ لااَحتَسِب يارَبَّ العالَمين🌸
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
____🍃🌸🍃____
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚
9⃣1⃣ نوزدهمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊
🌷امروز پنج شنبه ۲۳ شهریور ماه
مصادف با ۲۸ ماه صفر 🌷
🖤شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
🖤شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
💐 «سی امین» روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 💐
🌷 شهید والامقام محمد کاظم روستا
💠 لبیک حق در سن ۲۷ سالگی
💠مزار: آبهای نیلگون خلیج فارس ، جاوید الاثر
💠معرف : منتظر المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💖 کانال توسل به شهدا💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شهید والامقام محمد کاظم روستا 🕊🌷
🖤 کانال توسل به شهدا 🖤
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💫 شهید والامقام سرلشکر محمد كاظم روستا
در دهم مهر ماه سال سي و دو در خانوادهاي متوسط و مذهبي به دنيا آمد. مرحوم پدرش به شغل كشاورزي اشتغال داشت. از كودكي به معارف اسلامي و تحصيل دانش در اين راه علاقمند بود. هميشه خوش اخلاق و مهربان بود و كردار و گفتاري نيكو و شايسته داشت. مقطع ابتدايي را در دبستان هفده شهريور فعلي و همچنين دبيرستان را در مدرسه سعدي آباده با موفقيت در رشته طبيعي (تجربي) پشت سر گذاشت.
🌹🍃 وي همزمان با تحصيل در دوره دبيرستان به امرار معاش خانواده نيز كمك مي كرد. بعد از اخذ ديپلم بلافاصله در سال 1351 وارد دانشكده خلباني نيروي هوايي گرديد و در همين راستا جهت تكميل دوره خلباني به كشور آمريكا اعزام شد، در آمريكا نيز عليرغم شرايط نامناسب همچنان بر اعتقادات و معنويات خود مقيد و پايبند باقي ماند و در نامههاي ارسالي براي والدين و بستگان به اين امر صريحاً اشاره داشت.
🌹🍃 سال 56 پس از موفقيت در دوره پاياني خلباني هواپيماي جنگي F4 مجدداً به ميهن اسلامي بازگشت و به پايگاه هوايي ششم شكاري بوشهر منتقل گرديد.
🌸🌱در تاريخ 31/4/57 ازدواج نموده و به همراه همسرش در منازل سازماني پايگاه ششم ساكن شدند.
همزمان با شروع انقلاب همدوش ساير همرزمانش به دعوت امام لبيك گفته و فعاليتهايي را در اين راستا به انجام رسانيد و بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي با همكاري ساير پرسنل انقلابي در تشكيل نهاد نوپاي گروه ضربت پايگاه نقش جدي داشته و تا زمان شهادت با اين نهاد همكاري نمود.
🌸🌱 سال 58 تنها فرزندشان به نام هاشم متولد گرديد با اين وجود همچنان در ماموريتهاي مهم داخلي و بعد از شروع جنگ در عملياتهاي برون مرزي شركت داشت و نهايتاً در تاريخ 8/9/59 در يك عمليات مهم برون مرزي در خاك كشور عراق هواپيماي وي مورد هدف دشمن بعثي قرار گرفته و از آن زمان تاكنون جاويد الاثر مي باشند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
🖤 کانال توسل به شهدا 🖤
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✍ مصاحبه با خانم فضیلت ایلیایی همسر محترم شهید :
🎙آشناييتان با شهيد چگونه رقم خورد؟
منزل ما تقريباً دو كوچه با منزل پدري محمدكاظم در شهرستان آباده فاصله داشت و به قولي بچه محل بوديم. من حدود سالهاي 55 و 56 درحال سپري كردن دوره دانشسراي مقدماتي براي ورود به شغل معلمي بودم. محمدكاظم هم تازه از دوره خلباني از امريكا برگشته بود. همان شبي كه از امريكا به ايران آمد، پدر محمدكاظم به او پيشنهاد ازدواج با من را ميدهد. در نهايت بعد از مراسم معمول خواستگاري و آشناييهاي اوليه، در تاريخ 29 تيرماه سال 57 به عقد همديگر درآمديم. بعد از ازدواج، درسم را ادامه دادم، ديپلمم را گرفتم و در غياب ايشان باز هم دوره كارداني و كارشناسي را طي كردم. نبودن همسرم در كنارم هيچگاه باعث نشد از ادامه تحصيل و خدمت به فرزندان (دانشآموزان) اين كشور منصرف شوم، بلكه محمدكاظم هميشه توصيه ميكرد كه هرگز كار معلمي را رها نكنم. اميدوارم توانسته باشم به وصيت همسرم عمل كنم و اكنون خوشحالم كه 16سال در شهرستان آباده و 15سال هم در ناحيه3شهر شيراز جمعاً به مدت 31سال در آموزش و پرورش خدمت كردم.
🕊🍃🌷🕊🍃🌷🕊🍃
🎙همسرتان چه ويژگيهاي اخلاقي بارزي داشتند؟
محمدكاظم خيلي خودماني بود. به قول معروف خاكي بود. وقتي از امريكا برگشته بود، خيلي صميمي و ساده در تمام كارهاي خانه به پدر و مادرش كمك ميكرد، خودش از ميهمانها پذيرايي ميكرد. در كارهاي كشاورزي خيلي به پدرش كمك ميكرد. كم ميخوابيد، ميگفت: بعداً وقت براي خوابيدن زياد است. خيلي منظم بود و به وقت شناسي معروف. معمولاً هم با افرادي نشست و برخاست داشتيم كه من در معاشرت با آنها راحتتر بودم. به حجاب، صبر و نماز اول وقت بسيار اهميت ميداد، حتي سالي كه از امريكا برگشته بود، براي خواهرش و بقيه چادر مشكي به عنوان سوغاتي آورده بود.
🎙آخرين ديدارتان با شهيد چگونه گذشت؟
محمدكاظم هروقت پرواز داشت و به مأموريت ميرفت، به هر شكلي كه بود، به دفتر مدرسه زنگ ميزد و خبر سلامتياش را ميداد. براي آخرين بار كه به مرخصي آمده بود و من او را ديدم، اصلاً وضعيت جسماني مناسبي نداشت و نميتوانست به حالت عادي بنشيند. مثل اينكه در آخرين مأموريتش قبل از مرخصي هواپيمايش آسيب ديده و با يك بال آن را به زمين نشانده بود و آنجا بود كه مصدوم شده بود. اطرافيانش هم خيلي به او اصرار ميكردند كه گواهي پزشكي بگيرد و چند ماهي استراحت كند، ولي قبول نميكرد. در آن دو سه روزي كه پيش من بود حال عجيبي داشت، توصيه ميكرد كه صبور باش، بعد از من زندگي كن، در آباده نمان و دَرسَت را ادامه بده، بهترين لباس و پوشاك و تفريحات را براي خودت مهيا كن. نگران من نباش، دوستان من يكي يكي جلوي من تكه تكه ميشوند و من معلوم نيست كه سالم برگردم يا خير.
تا اينكه يك روز خبري از تلفن محمدكاظم نشد. كمي نگران شدم و با تلفن گردان 61 شكاري بوشهر تماس گرفتم. همه همكارانش هم ميدانستند كه من چقدر روي محمدكاظم حساس هستم. گردان را زير و رو كردم ولي كسي درست جواب من را نميداد. بالاخره با فرمانده وقت پايگاه جناب دادپي تلفني صحبت كردم. به من گفت محمدكاظم براي مرخصي به بندرعباس رفته است. گفتم محال است بدون اطلاع من به مرخصي رفته باشد و قبل از آن حتماً به من خبر ميداد.
خلاصه از جوابهاي گنگ و مبهم آنها متوجه شدم كه براي محمدكاظم اتفاقي افتاده است. بلافاصله عازم بوشهر شدم تا اطلاع دقيقي از او به دست آورم. متأسفانه كسي اطلاع دقيقي از سرنوشت او نداشت، عمليات آنها با دو فروند جنگنده انجام شده بود، آقاي گودرزي كه همراه محمدكاظم براي مأموريت اعزام شده بود ميگفت كه احتمالاً موتور هواپيماي محمدكاظم هدف موشك قرار گرفته و حدود 65 كيلومتري مرز آبي عراق سقوط كرده است. معلوم نبود كه فرصت داشته ايجكت كند يا خير.
🍃🕊🍃🕊🍃🕊
🎙چطور شد كه ايشان مفقودالاثر شدند؟
محمد كاظم در تاريخ 8 آبان ماه 1359 به همراه همرزم خلبانش سروان حسن مفتخري فر، جهت انهدام اسكله الاميه اعزام شدند كه بر فراز اسكله در حين بمباران مورد اصابت پدافند موشكي دشمن بعثي قرارگرفتند و هواپيمايشان دچار آتشسوزي شد و از آن تاريخ مفقودالاثر شدند.
بعد از محمدكاظم، من حدود هشت سال با خانواده همسرم زندگي ميكردم، چون نميخواستم فرزندشان را از آنها دور كنم. حتي براي خارج شدن از خانه از آنها اجازه ميگرفتم، هيچگاه سعي نكردم داغ دوري فرزندشان را با دوري از نوه بيشتر كنم. انتقال من از آباده به شيراز هم با اجازه پدر شهيد روستا بود، اگر ايشان اجازه نميدادند، هيچگاه آنجا را ترك نميكردم.
🖤 کانال توسل به شهدا 🖤
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯