💚 اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج)
💫 السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران یا امامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💚 بـه رســـمِ ادب ســـلام بـه اربـــاب و ســـالارِ شیعیـــان...
💫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💚 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام و حاجت روایی همه اعضای محترم کانال
💫 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚
7⃣2⃣ بیست و هفتمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊
☀️ امروز شنبه ۳ شهریور
💐 « بیست و پنجمین روز» چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 💐
🌷 شهید والامقام
#ابراهیم_جعفر_زاده🌷
💠 لبیک حق: ۲۴ سالگی
💠مزار: گلزار شهدای اصفهان
قطعه بدر، ردیف ۶، شماره ۲۶
💠معرف : خانم مهناز شمس
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💖 کانال توسل به شهدا 💖
https://eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
🌷🍃 سردار شهید ابراهیم جعفرزاده به تاریخ 22 بهمن 1339 در یک خانواده مذهبی و متدین، در شهر شهیدپرور اصفهان بدنیا آمد. دوران کودکی را با شور و شوق وافری سپری کرد و در سن شش سالگی پا به دبستان گذاشت. او دانشآموزی کوشا و بسیار با استعداد بود؛ بطوریکه تمامی مراحل دوران تحصیل خویش را با موفقیت کم نظیری سپری نمود.
🌷🍃با زمینهای که وی در خانواده داشت، از همان دوران دبیرستان، پی به ماهیت رژیم منفور پهلوی برده و مبارزه با آن را آغاز نمود. به هنگام برپایی جشنهای سلطنتی، زبان به اعتراض میگشود، که در این رابطه چندین بار دستگیر و مورد آزار عمال رژیم شاه معدوم قرار گرفت.
🌷🍃سال آخر دبیرستان بود که جریانات انقلاب به اوج خود رسید و او در هدایت و برپایی تظاهرات مردم مسلمان و انقلابی ایران، علیه رژیم پهلوی، ایفای نقش میکرد. وی علاوه بر اصفهان، در شهرهای اطراف، بخصوص مبارکه، با برادرانی چون شهید حاج رضا نصوحی و شهید احمد مختاری، مسئولیت برپایی تظاهرات و تشکیل جلسات مخفی و تبلیغات سیاسی ـ مذهبی بر علیه رژیم ستم شاهی را عهدهدار بود و در انهدام پاسگاه ژاندارمری مبارکه، نقش بسزایی داشت.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌷🍃 پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی و جهادسازندگی مبارکه تلاش فراوانی بعمل آورد. با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این ارگان انقلابی درآمد و همزمان اقدام به تبلیغات مذهبی در مساجد و برپا نمودن جلسات آموزش قرآن در منازل نمود. وی در سال 1360 در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، مسئولیت تحقیقات آن ارگان را بعهده گرفت و چندی بعد به مکه معظمه مشرف شد.
🌷🍃سردار پرافتخار اسلام برادر حاج ابراهیم جعفرزاده، پس از مدتی بر حسب نیاز، به کردستان اعزام گشت و به مبارزه با اشرار و گروهکهای ضد انقلاب پرداخت. سپس به جنوب کشور هجرت نمود و در هدایت و فرماندهی رزمندگان دلاور اسلام اقدام نمود. او در صحنههای نبرد اسلام علیه کفار بعثی، در عملیاتهای متعددی چون فرمانده کل قوا (دارخوین)، ثامن الائمه (شکستن حصر آبادان)، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، سلسله عملیاتهای والفجر (مقدماتی و 1 و 2 و 4 و 6)، خیبر و بدر شرکت نمود و به ترتیب فرماندهی اولین گردان زرهی سپاه اصفهان، فرماندهی یکی از قسمتهای لشکر14 امام حسین (ع)، مسئولیت زرهی قرارگاه نصر، فرماندهی تیپ 21 رمضان، مسئولیت بررسی مسائل کلی مرزهای کشور، مسئولیت طرح و برنامه لشکر زرهی سپاه و فرماندهی تیپ زرهی 28 صفر را بعهده داشت و یکی از مسئولین واحد طرح و برنامه معاونت عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء بشمار میآمد.
آخرین مسئولیت ایشان فرماندهی تیپ مستقل 18پیاده الغدیر بود.
🌷🍃حضور وی در این یگان و در جمع شیرمردان الغدیر، موجب شد که در فاصله کوتاهی، تیپ الغدیر به عنوان یکی از یگانهای موفق سپاه اسلام قلمداد شود. که از جمله بر اثر درایت آن سردار دلاور در انهدام نیروهای بعثی در منطقه عملیاتی پاسگاه زید، که در خط پدافندی اقدام به پیشروی نموده بودند، موجب شد که این یگان بنام تیپ پیروز الغدیر نامیده شود
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💥 خصوصیات اخلاقی
🌺🍃 شهید جعفرزاده نسبت به معنویت و نماز شب توجه خاصی داشت و در محل ستاد فرماندهی تیپ، تابلویی نصب کرده بود که بر روی آن نوشته بود: «در اینجا رسم این است که همه برای نماز شب بیدار می شوند، از برادرانی که نماز شب را اقامه نمیکنند میخواهیم که در این محل نخوابند.»
🌺🍃شهید جعفرزاده، ضمن سرکشی مداوم به واحدها و بخشهای مختلف، توجه خاصی به حضور تمام عیار کلیه نیروها در خطوط مقدم عملیاتی داشت. وی هفتهای یک جلسه توجیهی برای فرماندهان ردههای مختلف برگزار میکرد.
وی مدارج عالی عرفانی را طی نموده بود و نفوذ کلام خاصی داشت و در سخنرانیهای خویش، توجه خاصی به میثاق با امام حسین (ع) و حسینوار جنگیدن و حسینوار شهید شدن داشت و از این لحاظ کسانی که در سخنرانی آن شهید بزرگوار شرکت مینمودند، تا مدتها بعد همچنان در شور و التهاب بوده و با عشق زایدالوصفی در جبهه اسلام خدمت مینمودند.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💥 خاطراتی کوتاه از شهید ابراهیم جعفر زاده
❇️ آمده بودند برای تسویه. مأموریتشان تمام شده بود. شنیده بودند دارد صلح میشود وجنگ هم به آخر میرسد. اگر میرفتند دیگر کسی نمیماند برای عملیات. جبههها داشت خالی میشد. جمعشان کرد تو سنگر خودش. براشان از صلح امام حسن(ع)گفت و از قیام امام حسین(ع). اینکه الان سر دو راهی انتخاب وایستادند. حرفهاش که تمام شد ازشان خواست هرکی حرف دلش را بزند. حسن انتظاری از جاش پا شد. به پهنای صورتش اشک میریخت.گفت: «چطور میتونیم حرف ازصلح بزنیم اون هم، بعد دادن این همه شهید تو طول جنگ؟ اون روز، روزیه که باید مثل حْر پوتینهامون را پر شن کنیم و به گردن بندازیم، سرافکنده بریم پیش خانواده شهدا. عذر بخوایم و بگیم ما نتونستیم راه شهداتون رو بریم و صلح کردیم.»
دو سه تا دیگر از بچهها هم حرفهاشان را زدند. سنگر شده بود غلغله احساسات. لابهلای اشک و نالههاشان با هم عهد بستند، تا آخر بایستند. حرفهای ابراهیم بعضی وقتها معجزه میکرد
❇️خیلی وقت میشد نرفته بود مرخصی. پدرش آمده بود جبهه دیدنیش. خیلی کار داشت. برای همین پدرش را با خودش میبرد این طرف، آن طرف. از منطقه برمیگشتیم. به راننده گفت: «نگه دار.» آمد عقب نشست کنار پدرش. به ما گفت: «تا وقت هست یه کم با بابامون حال و احوال کنیم.» من را هم فرستاد صندلی جلو. اصلاً نمیخواست پدرش بفهمد، آنجا فرمانده است.
❇️برادرِشهید بود، دامادشان هم شهید شده بود. اینها را کسی نمیدانست. شهید که شد، تازه فهمیدند، میشود چهارمین شهید خانوادهش. عبدالله؛ آن یکی برادرش هم تازگیها شهید شده بود. اما به کسی، نگفته بود.
💖 کانال توسل به شهدا 💖
/eitaa.com/joinchat/3605659854C4f0b892d04
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🆔@Canal_tavasol_be_shohada
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»